نفیسه نظری در گفتگو با هنرنیوز:
حدیثی از امام علی(ع) را به داستان تبدیل میکنم
تاريخ : شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۰۳
به گزارش هنرنیوز، نفیسه نظری شاید در میان مخاطبان با نگارش «یک دقیقه سکوت» مطرح شده باشد که آن گونه که باید شناخته نشد.
این نویسنده جوان که در رشته ادیان تحصیل کرده است به شکلی اتفاقی با سرگذشت «ادواردو آنیلی» آشنا میشود و زندگی او را بستر یکی از مهمترین آثار خود میکند. به گفته نظری «ادواردو» در زندگی او تاثیر زیادی داشته است و تمام فکر آزاد خود را امروز مدیون اوست.
این نویسنده جوان این روزها سرگرم بررسی یک حدیث است برای تبدیل شدن به یک داستان. حدیثی که از سوی شبکه قرآن و توسط گروهی از کارشناسان دانشکده علوم حدیث به او پیشنهاد شده تا در صورت خوببودن به فیلمنامهای برای پخش از شبکه قرآن تبدیل شود.
وی در اینباره به خبرنگار ادبی هنرنیوز میگوید: گروهی از بچههای دانشکده علوم و حدیث، احادیث مختلف را بررسی میکنند و سعی دارند آنهایی که هم فراموش شده و از سویی در جامعه امروز کاربردی است و میتواند کمکی باشد، مشخص کنند. این حدیث را برای من میفرستند تا بر اساس آن در فرصتی که هیچ محدودیتی هم ندارد، به داستان تبدیل شود و در نهایت اگر مورد پسند بود، از روی آن فیلمنامه نوشته شود. به تازگی هم یک حدیث از امام علی (ع) با عنوان این که «هر گاه یکی از شما بداند که برادرش نیازمند است، زحمت خواهش را از روی دوش او بردارد.» برای من ارسال شده که قرار است بی توجه به مسائل سیاسی آن را به داستان تبدیل کنم.
وی میافزاید: هنوز کار تحقیق در این زمینه را آغاز نکردهام اما این حدیث را بزرگ در خانهام زدهام تا همیشه جلوی چشمم باشد. عادت دارم چیزهای را که دوست دارم، به ویژه در آشپزخانهام که به آن علاقه خاصی دارم، نصب میکنم تا همیشه جلوی چشمم باشد و ببینمشان. در این مدتی که حدیث را برای من ارسال کردهاند، به این فکر کردم که بهجای این که حدیث را در قالب داستانی در بیاورم، یک داستان بنویسم و حدیث را ضمن آن بیان کنم. اگر خیلی روی خود حدیث، اصرار داشته باشم کار هم سفارشی به چشم میآید و هم تاثیر خوبی روی مخاطب نخواهد داشت.
نظری ادامه میدهد: من ادیان خواندهام و نمیتوانم خشک بنویسم. در دانشگاه یاد گرفتهام که همه آدمهای دنیا خوب هستند و ما نباید دستهبندیشان بکنیم. ما مسلمان هستیم اما ادیان را باید خارج از خوب یا بد بودن خواند. هر دینی یک سری طرفدار و پیرو دارد و تمام این پیروان و تمام بشر آفریده خدا هستند و ما باید به آنها احترام بگذاریم. متاسفانه ما عادت کردهایم آدمها را کادربندی کنیم. خوشبختانه شرایط آزاد فکرکردن برای من با تحصیل در رشته ادیان پیش آمد و من تمام این ها را مدیون ادوارد هستم. بیشتر اوقات، کارهای مذهبی یک طرفه و خشک هستند. همه به صورت رو و مستقیم مفاهیم را مطرح میکنند که هیچ تاثیری روی مخاطب نمیگذارد. من میخواهم با داستانم تاثیر را به صورت غیر مستفیم بر مخاطب داشته باشم.
وی البته کار دیگری را نیز در دست تدوین دارد. یک کار آموزشی درباره چگونگی نوشتن رمان به زبان ساده. نظری از منابع بسیاری در نگارش این کتاب استفاده کرده و معتقد است که میخواهد با این اثر نوجوانها را برای شروع نوشتن همراهی کند. قرار است با پایان یافتن این کتاب، کار جدی برای نگارش داستان با محوریت حدیث فوق را آغاز کند.
«یک دقیقه سکوت» وی داستانی است بر اساس زندگی شهید «ادواردو آنیلی» که در 175 صفحه نوشته شده و از سوی نشر علی و در سال 1385 منشتر شده است. ابراهام شخصیت اصلی داستان خبرنگار و عکاس ورزشی است که در پی کشف حقیقت مرگ «ادورادو آنیلی» درگیر ماجراهای خطرناکی میشود و در پایان به کشف حقیقت میرسد. تنها نکته متفاوت این داستان استفاده از ماجرایی خارجی آن هم برگرفته از زندگی واقعی شخصیت شناخته شدهای است که نویسنده به آن دست زده است.
این کتاب در اولین دوره جایزه بانوی فرهنگ در بخش زندگی نامه داستانی برگزیده شد.
یادآور میشود «ادواردو آنیلی» در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ درنیویورک از پدری ایتالیایی و مادری یهودی پا به عرصه دنیا گذاشت. پدرش مالک کارخانهجات اتومبیلسازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو و آیوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ «لاستامپا» و «کوریره دلاسرا»، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. ادواردو در ۲۰ سالگی وقتی در نیویورك دانشجو بود، یك روز در كتابخانهای در همان شهر، تصادفاً چشمش به قرآن میافتد و شروع به مطإلعه آن میكند. خودش در صحبتهایی كه با دوستانش داشت، گفته بود در نیویورك كه بودم یك روز در كتابخانه قدم میزدم و كتابها را نگاه میكردم که چشمم افتاد به قرآن. كنجكاو شدم كه ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع كردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس كردم كه این كلمات، كلماتی نورانیاند و نمیتواند گفته بشر باشند. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آنرا امانت گرفتم وب یشتر مطالعه كردم و احساس كردم كه آن را میفهمم و قبول دارم. بعد از این قضیه به یك مركز اسلامی در نیویورك مراجعه میكند و درخواستش مبنی بر اینكه میخواهد مسلمان شود را مطرح میكند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میكنند. وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده بود. ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پائین پرت شدهاست! اما همه ماجرا این گونه نبود.