تجربه‌ احمد نادعليان از بهار طبيعت در لابه‌لاي رنگ‌ها و نورها
 
تاريخ : دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۸
«بهار در راه است.» چه جمله ساده اما پرشگفتی. جمله‌ای که ذهنت را چه بخواهی و چه نخواهی به وادی پرعجایب تغییر و تحول می‌برد. سکوت زمستان جایش را به چلچله‌خوانی طبیعت می‌دهد. سبز می‌آید و شکوفه‌های رنگارنگ. در می‌مانی در قدرت طبیعت برای نوگرایی. بهار در راه است. جمله‌ای که این روزها از زبان خیلی‌ها شنیده می‌شود.
آماده می‌شویم برای استقبال از سبز شدن طبیعت. بی‌شک به طول تاریخ بشریت، بشر بهار را به اسقبال رفته و اگر آداب و آیینی از آبا و اجدادش به ارث نبرده؛ اما در ذهنش با هم‌آوایی پرندگان همسو شده است. بهار که می‌آید دل پر می‌شود از شوق. هیجان ذهن‌ها را نو می‌کند و خلاقیت را بارور. خلاقیت به سراغمان می‌آید و هر یک، رویاهای‌مان را در گوشه‌ای از آداب و رسوم نوروزی‌مان به وادی ظهور می‌کشانیم. می‌شویم نقاشانی که سفره هفت سین را رنگ می‌زنند، طراحانی که جامه‌های نو طرح می‌زنند و مجسمه‌سازانی که پرنده‌ای را می‌سازند و برای بهار آزاد می‌کنند.
بهار در راه است. بهار ما را هنرمند می‌کند و ذوق هنرمندان را بیش از پیش متبلور. لابد همین است که امروز آثار هنری زیادی را می‌توان یافت با موضوعیت نوروز. آثاری درباره بهار و رنگی شدن طبیعت.
«احمد نادعلیان»، هنرمند هنرهای محیطی یکی از آن کسانی است که از آمدن بهار نمی‌تواند چشم بپوشد. کمر همت می‌بندد و کاری برای بهار می‌کند. نوع نگاهش به این تغییر است که حرف‌هایش را خواندنی و شنیدنی می‌کند.
نادعلیان درباره اثربخشی تغییر فصل و دوباره جوان شدن طبیعت بر روح و احساس هنرمند می‌گوید: «وقتی از بهار سخن می‌گوییم بهتر است آن را در جغرافیای ایران جستجو کنیم. در هیچ کجای دنیا بهار از نوع ایرانی آن دیده نمی‌شود. ما بهار را نساخته‌ایم بلکه از روزگار ازل بهار سراسر وجود و نگرش ما به هستی را معیین کرده است. بهار برای هنرمندان این دیار معنی ویژه‌ای دارد. خصوصا اگر هنرمند محیطی باشد طبیعت بر اندیشه و نگاه او غلبه دارد. اما به هر شکلش هنرمند با بهار دوباره تعریف می‌شود.»
او ترجیح می‌دهد پیش از آنکه درباره هنرمند و بهار بگوید به سراغ بهار در ایران برود از این رو می‌گوید: «به گوشه و کنار دنیا زیاد سفر کرده‌ام. دیده‌ام کشور ما از معدود کشورهایی است که چهار فصل را به تناسب دارد. چهار فصل به این معنا که وقتی از تغییر فصل صحبت می‌کنیم این تغییر بیشترین معنا را در سرزمین ایران دارد. البته تغییر فصل در نقاط مختلف کشور تقدم و تاخر دارد و در نقاط مختلف این دگرگونی به معنای واقعی با تقویم رسمی با تفاوت زمانی صورت می‌گیرد. چنانکه در سواحل جنوب و خوزستان، بهار در بهمن ماه می‌آبد و در منطقه کوهستانی اطراف کوه دماوند، بهار در اواخر خرداد و اوایل تیر معنا می‌یابد. اما هرچه که هست بهار را ما در کشورمان در نقاط مختلف به وضوح می‌بینیم و درکش می‌کنیم. این درحالی است که بعضی از کشورها فصل‌ها را ندارند یا در برخی کشورها تنها دو فصل معنا دارد و در برخی از کشورها هم فصل‌ها و تغییر آنها در مقایسه با تغییر فصل در ایران نسبت وارونه دارد. اما هرچه که هست تغییر شکل طبیعت با آمدن بهار رد پای زیادی در آداب و رسوم ایران باستان داشته است و شاید نوروز قابل استنادترین آیینی است که از ایران آن روزگار به یادگار مانده است.»
او سخنش را چنین ادامه می‌دهد:« وقتی این تحول روی می‌دهد متناسب با آن تحولاتی در درون و برون هر انسانی روی می‌دهد تحولاتی که در رفتارهای بیرونی انسان‌ها متجلی می‌شود. از این روی؛ ردپای بهار ایران که خاص این خطه است در رسوم، هنر و ادبیات ما جای خاصی دارد.»
نادعلیان در اینجا از گفته‌هایش جزئی‌تر درباره رابطه یک هنرمند با طبیعت و بهار می‌گوید: «هنرمندان هم مانند خیلی از آدم‌های دیگر با مواجهه با غروب پاییزی؛ غمی به سراغشان می‌آید چراکه این غم را شکل و رنگ طبیعت در آن لحظه‌ها برای آدمی به دنبال دارد. بهار هم ویژگی‌های خودش را دارد. شادی به دنبال می‌آورد و شوق؛ چراکه تحولی کیهانی روی داده است. برای هنرمندان در روزهای نخستین بهار و در ایام نوروز این امکان وجود دارد که سفر کنند و در نقاط مختلف؛ خرده فرهنگ‌ها را ببینند و بشناسند. تغییر شکل طبیعت و شناخت مردمان مختلف در بعد خلق هنر و چیزهایی که به ذهن متبادر می‌شود، بسیار تاثیرگذار است. همانطور که تجربه نشان داده سفر و شناخت بوم‌ها و فرهنگ‌های مختلف، تغییرات چشمگیری را در تاریخ هنر و ادبیات مردمان کشورها به وجود آورده است. طبیعت در اروپا برای ما ایرانی‌ها که نور و رنگ دیده‌ایم وجه‌ای حزن‌انگیز دارد. حتی خود اروپائی‌ها زمانی که از سرزمین خود خارج می‌شوند معنی رنگ، نور و بهار را می‌فهمند. نقاش‌های فرانسوی که به جنوب فرانسه یا شمال آفریقا سفر کردند در کارهایشان تغییرات چشمگیری رخ داد و حتی خودشان اذعان داشتند تازه معنای رنگ را درک کردند. و این تغییر حتی در رفتار با ابزار و سنت‌هایی که درپیش گرفتند؛ تاثیرگذار بوده است.»
و اما این هنرمند در خلال سخنانش بیشتر از نگاه یک هنرمند محیطی درباره بهار می‌گوید: «دگرگونی طبیعیت با آمدن بهار در هنرمندان محیطی تاثیر دوچندان دارد چراکه در این زمان بیشترین ظرفیت زمانی و روشنایی دراختیار هنرمند قرار می‌گیرد و همچنین مناسب بودن آب و هوا یا سایر مولفه‌های مربوط به هنرهای محیطی همه دست به دست هم می‌دهند تا هنرمند به توانایی بیشتری در خلق هنر دست یابد.»
هنرمند زبان تصویری و شعری، زبان خطی و شکلی است. زبانی که افکار و دغدغه‌ها، هنجارها و نابهجاری‌های جامعه را با ابزار که چیزی جز هنر نیست بلند بلند فکر می‌کند. هنرمند همواره حرفی از جنس دغدغه‌های جامعه برای گفتن دارد. دغدغه‌هایی که روح مردم یک جامعه را می‌آزارد و در شکنج روزگار به ورطه افسردگی و انزوا می‌کشاند یا حرف‌هایی که خواسته‌های مردم است و رویاهایشان. شاید از همین روی است که هنرمند سده 20 شروع به افشای افسردگی‌ها می‌کند اما هنر در گذشته، جهانی آرمانی را می‌گوید؛ جامعه‌ای ایده‌آل. هنرمند گذشته کاش‌ها را به منصه هنر می‌کشاند و آرزوها را. در ادیان مختلف از بهشتی سخن گفته شده است که همچون باغی بهاری است. درخت زندگی هست. ما مردمی هستیم که نشانه‌های بهشت را در زمین دیده‌ایم.
واقعیت این است که رنگ و بوی حرف‌های هنرمند متاثر از شرایط جامعه است و شکلی تازه به خود می‌گیرد و البته آرامش، شادی و امیدواری را نیز به آثار هنری ارزانی می‌دارد. نادعلیان بر این تاثیرپذیری صحه می‌گذارد و می‌گوید: «آمادن بهار، سبزی و دوباره‌زایی طبیعت حتی از منظر روحی و روانی نیز بر هنرمند اثر می‌گذارد و نشاطی که در طبیعت حاکم می‌شود شرایطی را برای خلق آثار هنری ارزشمند فراهم می‌سازد.»
او درباره ارتباط هنرهای تجسمی با مراسم و آدابی چون نوروز بر این باور است که: «هنرهای تجسمی نه تنها می‌تواند ارتباط نزدیکی با آداب و سنن قدیمی ما داشته باشد حتی می‌تواند به عنوان بستر و پایه‌ای برای بیان این آداب و ماندگاری آنها باشد. در پنج کنت تاجیکستان که در دوره ساسانی جزو قلمرو ایران زمین به شمار می‌آمد؛ نقاشی‌های دیواری‌ای به دست آمده که مربوط به نوروز است. در بخشی از این نقاشی‌ها؛ مردمی دیده می‌شوند که برای مرگ زمین (سیاوش) سوگواری می‌کنند. در بخش دیگر تصاویر از آن مراسم آیینی؛ نوروز را نشان می‌دهد كه آمدن بهار را جشن گرفته‌اند. قرن‌ها ما در هنرمان تمنای تصویر چنین بهشتی را در ذهن داشتیم. برای بسیاری از شعرا و هنرمندان هنر در سرزمین ما قرینه باغ بهشتی است. صادقی بیک نقاش صفوی در کتاب قانون الصور می‌گوید (به نقاشی چو سردادی قلم را/ نمودی بار دیگر ارم را). یکی از شاگردان کمال الملک از خود اثری به جای گذاشته که در آن، لحظه تحویل سال نو را نقاشی کرده و سنت‌هایی را که در آن زمان برای استقبال از لحظه تحویل اجرا می‌شده به تصویر کشیده است.»
نادعلیان، نوروز و سنن مرتبط با آن را با رسانه هنری متفاوتی ارائه داده است. به منظور زنده نگه داشتن و يادآوري فرهنگ اين روز؛ او در روز جمعه اول فروردين 1382 مطابق با 21 مارس تمام روز از 4 صبح تا 19 عصر به وقت ايران 1:30 تا 15:30 به وقت لندن سفره هفت سين خانه‌اش را به صورت زنده با استفاده از Web cam در شبكه اينترنت نشان داده است. در این روز بواسطه خبر الکترونیکی از هزاران کاربر اینترنتی دعوت شد كه در اين ديد و بازديد و عيد ديدني اينترنتي مشاركت كنند. 

http://www.wwwebart.com/nurouz/index.htm

علاوه بر این اجرا اثر دیگری به صورت تعاملی ساخته شده است که مخاطب می‌تواند عناصر سفره هفت سین را جابجا کند و به صورت مجازی با ترکیب دلخواه خودش آن را بچیند. در روز سال نو 1382 بیش از دویست هزار نفر از این صفحه بازدید کردند و با پیدا کردن ترکیب دلخواه خودشان آن را برای اقوام و دوستان خود ارسال نمودند.

http://www.wwwebart.com/nurouz/haftsin/index.htm

او امسال نیز ماهی‌های قرمزی را ارائه داده است که در زمینه آبی در حرکت هستند.

http://www.wwwebart.com/riverart/khabar/index.htm

نادعلیان در این باره نوشته است: «نوروز سال نو ايراني‌هاست. سنن و مفاهيم موجود در نوروز ريشه در اساطير و اديان ايران باستان دارد و در در ادبيات و عرفان دوره اسلامي بارور شده و مفاهيم جديدي پيدا کرده است. به طوري كه پس از قرن‌ها از جذاب‌ترين وجوه فرهنگ ايراني محسوب مي‌شود.»
معمولا همه ساله ايراني‌ها در اين ايام خصوصا اولين روز فروردين كه روز عيد است، سفره هفت سين مي‌چينند. در اين سفره؛ ماهي قرمز، سبزه، آينه و ...... از متداول‌ترين نمادهايي هستند كه در هر سفره‌اي ديده مي‌شوند. معمولا افرادي كه در زمان وقوع تحويل سال و روز اول از يكديگر بازديد مي‌كنند در كنار اين سفره نيايش و آرزو مي‌كنند و زندگي جديدي را آغاز مي‌كنند. اين سنت فقط خاص مردم ايران امروزه نبوده است، بلكه شامل حال اقوام همسايه هم مي‌شده است كه شامل افعانستان، آسياي ميانه، آذربايجان و كردستان است. امروزه اين اقوام در گوشه و كنار جهان حضور دارند و باتوجه به مشغله‌هائي كه مردم امروز دارند شايد امكان نباشد كه از همه دوستان ديد و بازديد حضوري داشته باشند.
کد خبر: 9122
Share/Save/Bookmark