نقد و بررسي فيلم سينمايي «سينه سرخ» اثر پرويز شيخ طادي؛
روايت نحيف يك ايده بكر!
 
تاريخ : پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۴
فيلم «سينه سرخ» اثر جمع و جور و فشرده ايست، البته در تمام جوانب، فقط در بعضي از آنها. مثل روايت در هم پيچش اسلام و مسيحيت يا حس استغاثه نونهال مضطرب يا تصاوير به سختي موجز و فشرده لوكيشن هاي مذهبي. اما در همين تلاقي و در هم تنيدگي، نوعي بي مايه گي و خام دستي به چشم مي خورد. نه از جانمايه مسيحيت و متن اين آيين و دين و فرامينش چيزي جز چند لايه شعار و هجو مي شنويم و نه از چهره شيعي اسلام، تداعي درستي در مي يابيم.


در اين حيطه همه چيز با خام دستي و سرسري مآبي عجيبي ادامه مي يابد.


در اين ميانه اما چهره اي كه از آن طلبه هاي روحاني به تصوير در آمده، اساسا كج و ماوج و البته تا حدي هم مشكوك و تعجب بر انگيز است.


طبق معمول فيلم هاي سينمايي و سريال ها و البته در اينجا به شدت، مهيب تر و عجيب تر، ظاهر نادرست و نوع پوشش غلط و بي دقت و تدبير روحاني در كنار چهره و آرايش و پيرايش موها و محاسن و البته حركات و سكناتش، مجموعا غلط، منحرف، دستكاري شده، دور از حقيقت و واقعيت طلبگي و به اصطلاح خارج از«ذي طلبگي» است.


روحاني فيلم «سينه سرخ» يك تصوير كاريكاتور گونه از روحاني را ارائه مي دهد كه شايد بتوان گفت در تاريخ سينماي قبل و پس از انقلاب -خاصه اين دومي- بي مانند و منحصر بفرد است.


نه بدبينانه و بكله نگاه واقع بينانه به اين كاراكتر ابتر و غير جذاب، گوياي نوعي تصويرگري توهين آميز و البته ناشي از بي اطلاعي يا -خداي ناكرده- قصد و غرض سازنده گان فيلم است به چنين قشر و طبقه اي. فيلم، يك ايده و بالتبع يك سكانس طلايي و بسيار جذاب دارد كه گر چه مثل آن سكانس پاياني، اقتباس شده و كپي از فيلم يا فيلم هاي ديگر است، اما در عين حال خوب در آمده.


البته تا جايي كه مثل اقران و اسلاف اين اثر، ديالوگ هاي بي جا و اضافي، تصوير را خدشه دار نكرده و به آن لطمه نزده -که در اين اثر ديالوگ هاي بعضا بي جا و اضافي آن اندک تصاوير و سکانس هاي ناب و بکر را خدشه دار کرده است- و آن سكانس، همان گير و دار كلاه خود و پر سپيد و صليب و مسيح مصلوب برآن است در مسير رودخانه و ميان دو نوجوان مسلمان و مسيحي.


فيلم، جذابيت هاي «آن»ي اين چنيني دارد، اما در مجموع، فراز و فرودهايي از جنس تكاپو و فرسايش و ريتم خوب و كشداري و بد آهنگي به همراه دارد.


اي كاش دوستان فيلمساز ما كم كم تجربه هاي شهري و امروزين معنويت و خدا و دين و ايمان را هم به انبان تجارب قبلي شان بيافزايند و براي تصويرگري معناگرا، صرفا به روستا و دشت و دمن و آدم هاي خاص آنجا پناه نبرند و نشان دهند كه مي توانند در «شهر» و ميان همه آلودگي ها و پيچش هايش هم فيلم خوب بسازند.


 آيا مي توانند؟


محمدرضا محقق
کد خبر: 8592
Share/Save/Bookmark