نگاهي به فيلمنامه «شاعر زباله‌ها»
تضاد دراماتیک قهرمان با جهان پیرامون
 
تاريخ : دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۱۰
سحر عصرآزاد


خلاصه داستان: یک رفتگر جوان از طریق جمع آوری زباله از در خانه‌ها پی به اسرار درون مردم و زندگی آنها می‌برد. او که اهل شعر و مطالعه است، نگاهی متفاوت حتی به کارش دارد و با این کار روی آدم‌های مشخصی تمرکز کرده و جریان زندگی روزانه آنها را دنبال می‌کند. رفتگر جوان با کند و کاو در زباله‌های مردم درباره داستان زندگی هر یک و مسائل و مشکلاتشان تخیل‌پردازی می‌کند. این سرگرمی وقتی حیاتی می‌شود که توجه او به دختری جوان و تنها جلب می‌شود و با خواندن چکنویس نامه‌های روزانه او پی به رازش می‌برد. این ماجرا تا جایی ادامه دارد که رفتگر جوان به تدریج به دختر علاقه‌مند می‌شود و او را در طول روز دنبال می‌کند و بالاخره تصمیم می‌گیرد در زندگی او تأثیری بگذارد. در این موقعیت او با نوشتن نامه به عنوان یک ناشناس خود را وارد زندگی دختر کرده و تلاش می‌کند به روش خود به دختر کمک کند.


نخستین فیلم سینمایی محمد احمدی با فیلمنامه‌ای از محسن مخملباف قصه شکل‌گیری یک رابطه عاطفی یک‌طرفه در موقعیتی نامتعارف است. تمرکز بر روابط عاشقانه نامتعارف بر بستری خاص همواره از دغدغه‌های خاص مخملباف بوده و نوبت عاشقی، شب‌های زاینده‌رود، هنرپیشه و... نمونه‌هایی از این نوع نگاه هستند.


شاعر زباله‌ها با نگاهی رئال به زمان و مکان حاضر، رویکرد اجتماعی روشن و واضحی دارد. انتخاب قهرمان قصه از قشر کارگر خود گویای این نوع نگاه است و قرار دادن او در شغل رفتگری با هوشمندی امکان پرداختن به تضاد موقعیت قهرمان را به شکلی کاملاً غیر شعاری فراهم کرده است.


قهرمان قصه رفتگر یکی از محله‌های قدیمی و متوسط شهر است که هنوز با ساختمان‌ها و برج‌های نوساز هویت و اصالت خود را از دست نداده است. بنابراین هر چند تضاد شخصیت از طبقه‌ای فرودست با این طبقه صاحب تفکر جواب می‌دهد، در عین حال تضاد به شکل کلیشه‌ای بین فقیر و غنی و جنوب شهری و شمال شهری مطرح نمی‌شود.


به خصوص که با شخصیت‌پردازی انجام شده هر چند رفتگر جوان از طبقه‌ای است که جز امرار معاش با این کار، شغل دیگری نیافته، اما افق دید غیر کلیشه‌ای دارد. او عاشق شعر و شاعری است و با این روحیه خاص تصویری تازه و متفاوت از یک رفتگر ثبت می‌کند.


به علاوه با هوشمندی موقعیت به گونه‌ای چیده شده که خاستگاه قهرمان قصه هر چند مشخص و روشن است اما آن چه به تصویر درمی‌آید، بازخوانی جدید از این موقعیت باشد.


به این مفهوم که رفتگر جوان شب‌ها در کمپی که مخصوص مأموران شهرداری است سر می‌کند که تصویری به نسبت تازه از ترسیم اجتماعات مردانه در طبقه فرودست است. این تصویر کمک کرده در عین حالی که خاستگاه شخصیت فراموش نشود، حضور او در جایگاهی تازه با روابطی خاص‌تر به نوعی روابط را از کلیشه‌ای شدن نجات دهد.


همچنین این نوع زندگی امکان حضور شخصیت را در کنار دیگرانی فراهم کرده که همچون او فکر نمی‌کنند، زندگی نمی‌کنند،... و به این ترتیب همان تضاد اشاره شده به شکلی دیگر حتی در ریشه‌های درونی شخصیت با آدم‌های اطراف و هم‌جنس او هم مشاهده می‌شود.


به این ترتیب می‌توان تضاد را مؤلفه اولیه در شکل‌گیری شخصیت و پرداخت تعریف اولیه و موقعیت او دانست. همچنان که این تضاد یا به گفته بهتر ناهم‌خوانی بین درونیات و تعاریف شخصیت و ظاهر او هم در فیلمنامه مد نظر قرار گرفته است.


قهرمان فیلمنامه هر چند جوانی علاقه‌مند به شعر و شاعری است که نگاهی متفاوت به جهان اطرافش دارد، اما این نکته به عنوان یک ویژگی سمپاتیک در ظاهر او نمود پیدا نکرده، بلکه برعکس ظاهرش او را چندان مورد توجه و البته چندان سمپات جلوه نمی‌دهد.


بنا بر این اصل اولیه در شکل‌گیری شخصیت تلاش شده نوع نگاه متفاوت او به جهان اطراف و دغدغه‌های خاصش در کنار شغل عام رفتگری نمودی ظریف و ملموس پیدا کند. به همین دلیل این ویژگی‌ها از همان ابتدا در نوع زندگی او در کمپ هم برجسته شده است. در مکانی که بوی گند زباله را حتی می‌توان از لابه‌لای فریم‌های فیلم احساس کرد، قهرمان قصه محیطی کوچک اما آرام و خاص برای استراحت شبانگاهی خود فراهم کرده که به شدت وابسته به شغلش است.


در واقع او با کندوکاو در زباله‌ها و جمع آوری آن چه هنوز قابل استفاده و برایش جذاب است، دنیایی کلاژگونه برای خود ساخته که می‌توان عطش او را برای عشق به زندگی و کشف آدم‌ها فرو بنشاند. از همین کد کلیدی است که بقیه رفتارهای شخصیت هم منطق پیدا می‌کند.


در واقع رفتگر جوان با این انگیزه و دغدغه است که در جمع‌آوری زباله‌های شبانه، در منطقه‌ای خاص و مشخص کار می‌کند و به نوعی مالکیت زباله‌های آنها را از آن خود کرده است.


با پی‌گیری این دل‌مشغولی و کنجکاوی است که علاقه قهرمان برای کشف زندگی دیگران برجسته می‌شود، تا جایی که ساکنان کوچه برای او مانند نزدیکان و آشنایانی می‌شوند که نگران مسائل و مشکلاتشان می‌شود و در نهایت به جایی می‌رسد که می‌خواهد تأثیر خود را بر خط زندگی آنها بگذارد.


البته یک رابطه عاطفی یک‌طرفه این حضور را پررنگ می‌کند که خود بعدی جدید به شخصیت قهرمان می‌دهد. در واقع کندوکاو در زباله‌های یک دختر جوان و تنها و خواندن نامه‌های او به مقصدی نامعلوم باعث می‌شود رفتگر جوان از خلال علاقه به کشف زندگی دیگران، درگیر یک رابطه عاطفی یک‌طرفه و عجیب شود که او را به حضوری تازه و متفاوت در زندگی دختر وامی‌دارد.


به این ترتیب تغییر کنش و واکنش‌های شخصیت بر اساس حرکت او در مسیری که تعریف اولیه شخصیت مشخص کرده، ایجاد می‌شود که روندی هوشمندانه برای تغییر بر بستری مشخص است.


در واقع وقتی رفتگر جوان تصمیم می‌گیرد با دنبال کردن دختر و قرار دادن محتویات نامه‌های او در کنار هم، پازل زندگی او را کامل کند، به یک جای خالی و یک خلأ عاطفی می‌رسد که فکر می‌کند می‌تواند با هویتی ناشناس آن را پر کند.


تعریف اولیه شخصیت هم جای کافی برای این رویکرد نامتعارف رفتگر فراهم کرده و حالا همان کدهای کاشته شده از مرحله تعریف فاصله گرفته و به او امکان حرکت بر مسیری جدید را می‌دهند.


در این موقعیت هم همان تضاد یا ناهم‌خوانی اشاره شده موقعیتی جذاب را فراهم می‌کند تا قهرمان در مسیری غیر قابل پیش‌بینی کنشمند شود و بخش پنهان و چه بسا سرکوب شده خود را (در کار رفتگری) به منصه ظهور برساند.


سکانسی که رفتگر جوان سر قرار با دختر جوان می‌رود و او را منتظر می‌بیند بدون آن که توجه دختر به او جلب شود، به نوعی پاسخ گرفتن همان بخش سرکوب شده قهرمان است که در مسیری مناسب توانسته به باروری برسد و مهم‌تر از آن بر دیگری تأثیر بگذارد. در چنین موقعیتی است که تضاد اشاره شده به گونه‌ای تصویری و دراماتیک خودنمایی می‌کند.
کد خبر: 8466
Share/Save/Bookmark