نگاهی به سریال حیرانی؛
حیرانی؛ بلندتر از قامت مجموعههای تلویزیونی
تاريخ : دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۴۱
اينكه تلويزيون باعامه مردم سروكار دارد و بايدآثار پخش شده ازآن در حد فهم عامه باشد، حرف چندان درستي نيست. دليلش هم به تفاسير و تعابيري از مفاهيم مطرح شده در اين بحث باز ميگردد كه ساليان زيادي است محل مناقشه و مجادله بوده و هست. هنوز تعريف درستي از عامه وجود ندارد، فهم عامه را نمي توان معيارسنجي كرد و اصولا اينكه تلويزيون رسانه عام است خود محل بحث است.
بنابراين، مشخص نيست چرا بعضي از افراد پخش كارهاي سطحي و سبك رابه بهانه عام بودن، در تلويزيون مجاز ميدانند و بدتر از آن در برابر پخش آثار متفاوتي كه با انديشگي قرابت بيشتري دارند، مقاومت مي ورزند.
اين نگاه باعث شده تا بسياري از آثار ساخته شده در تلويزيون بويژه آثار نمايشي كه ريسك هزينه و توليد بالاتري دارند، همگي بر اساس اصولي ثابت و در پارهاي موارد كليشه اي توليد شوند.
اين مسئله هر چند در كوتاه مدت موفقيت آثار نمايشي سيما را رقم خواهد زد، اما بي شك در بلند مدت، سطح سليقه مخاطب را محدود ميسازد. محدوديتي كه شايد رهايي از آن پرهزينه تر از توليد آثار متفاوت نمايشي در سيما باشد.
با اين مقدمه بايد گفت: پخش سريال حيراني از شبكه اول سيما، گامي در راستاي توجه به توليد آثار متفاوت با هدف يافتن مخاطبان تازه و خارج ساختن ذائقه مخاطب قديمي تلويزيون ازچارچوب هاي كليشه اي است.
اين تفاوت پيش از هر چيز از نام سازندگان سريال هويداست. آنان كه آثار سينمايي و يا مستند كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار راديده باشند، ميدانند كه اين زوج كارگردان، قصه هايشان را هرچند، تكراري به شيوه اي متفاوت روايت ميكنند.
اصولي كه بدور از هر داوري و سنجشي اين زوج كارگردان به آن متعهدند و در تماي آثارخود نيز از آن پيروي كرده اند.
به همين علت وقتي آنها پذيرش ساخت سريالي آن هم نه براساس فيلمنامه اي ازخودشان بلكه براساس متني از نويسنده گاني ديگر ميپذيرند، دور از انتظار نخواهد بود كه حاصل كار، چيزي شبيه همين سريال حيراني باشد كه هم اكنون از شبكه اول سيما درحال پخش است.
حيراني شايد درمقايسه با ديگر آثارتلويزيوني سيما نتواند سريال پرمخاطبي باشد- اصولا مقايسه يك سريال با ديگر آثار نمايشي تلويزيون كار عبثي است وبايدهر اثررا در ظرف خود سنجيد- اما بي شك در راستاي تغيير سليقه مخاطب يادست كم تست وآزمون اين سليقه امري واجب ولازم است. اقدامي جسورانه و قابل ستايش ازسوي مديران شبكه اول سيما و سازندگان حيراني .
اقدامي كه بيشك به بالا رفتن سطح سليقه مردم و كشف كرانه هاي نو در زمينه سريالسازي در تلويزيون ميانجامد. يك تجربه كه حاصل آن فارغ از هرچيز ديگري حتي اگر فقط تجربه اندوزي هم باشد، قابل دفاع مينمايد. حيراني چه در جذب مخاطب و موفق باشد چه نه و چه بتواند، سليقه مخاطب را بالا ببرد چه نه، ميتواند به عنوان گامي در اين زمينه مورد توجه واقع شود. گامي كه برداشتن آن براي رسانه ملي واجب است. البته به شرط آنكه اين گامها محكم و پيدر پي باشند.
نگاهي به مولفههاي سريال حيراني نشان ميدهد كه كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار به دنبال ساخت سريالي مدرن در تلويزيون ايران بودهاند.
اولين مولفه آثار مدرن در سينما، تاكيد مولفان بر حضور خود در اثر و جداكردن مخاطب از بعد همذات پنداري صرف با هدف فعالسازي بعد تعقلي اوست. از اين رو مخاطب در حيراني دائم با اين تلنگر مواجه است كه تو درحال ديدن يك اثر نمايشي هستي و تصويري كه ميبيني يك اثر سينمايي است نه يك قصه واقعي پس به جاي غرق شدن منفعلانه در قصه، همچون يك فاعل شناسا، جدا و حتي فراتر از اثر به آن بنگرو درباره آن تعمق كن.
هيمن عامل باعث شده تا، دكوپاژهاي متفاوت، شكسته شدنهاي آگاهانه خط فرضي، استفاده از اسلوموشن، كاتهاي صوتي و بهره گيري از تكنيك اسپيليت اسكرين در سريال حيراني موجه جلوه كند.
استفاده از اين تكنيكها، بويژه تكنيك اسپيليت اسكرين، علاوه بر روايت متفاوت قصه اين امكان را به اميد بنكدار و كيوان عليمحمدي داده است تا همزمان موقعيتهاي موازي را براي مخاطب خود به تصوير بكشند تا مخاطب با احساس داناي كلي، يك قدم جلوتر از شخصيتهاي قصه، به تفسير و تاويل روايت بپردازد.
استفاده از تلفن و گذاشتن بار زيادي از روايت سريال بر دوش گفتگوهاي تلفني هم مولفه ديگري است كه آگاهانه از سوي سازندگان مورد بهره برداري قرار گرفته تا دست فيلمساز براي روايت متفاوت قصه باز باشد.
اما جدا از تفكري كه اميدبنكدار و كيوان عليمحمدي را به سوي چنين روايتي سوق داده، بايد از تصويربرداري حرفهاي مرتضي پور صمدي و تدوين كم ايراد اين سريال نيز ياد كرد كه حضورشان در راستاي پيش برد تفكرات كارگردانان مولف حيراني غير قابل چشم پوشي است.
اما نكته اي كه نبايد از آن غافل ماند، فيلمنامه اثر است. آنچه از قصه و سابقه نويسندگان سريال حيراني بر ميآيد نشان مي دهد فيلمنامه اوليه با آنچه امروز توسط بنكدار و عليمحمدي روايت ميشود فاصله زيادي دارد.
نويسندگان اين سريال در آثار قبلي خود همچون مجموعه پاتوق نشان داده اند كه زياداهل روايت هاي متفاوت و ريسك كردن در اين زمينه نيستند و روايت سر راست قصه از دلمشغولي هاي آنان است. بنابراين، آنچه باعث شده تا سريال حيراني در محتوا و فرم دچار دوگانگي شود، همين مسئله است. حيراني هرچند ازنظر فرم وكارگرداني اثري متفاوت وبامولفه هاي روايت مدرن است اما ازنظر محتوا وفيلمنامه اثري كاملا كلاسيك باروايتي خطي محسوب مي شود.
اين مسئله باعث شده تا حيراني دچار نوعي سردرگمي و دوگانگي باشدكه خواسته يا ناخواسته اين سردرگمي به مخاطب نيز منتقل شده و او را در مواجه با حيراني، حيران ميسازد. مشكلي كه دوراز انصاف خواهد بود اگر گناهش را به گردن فيلمنامه نويسان و ياحتي كارگردانان اثر بياندازيم. و تنها در اين باره بايد اميدوار بود تا تجربه بعدي كيوان عليمحمدي و اميدبنكدار در زمينه سريالسازي بر اساس فيلمنامه اي از نوشته اين دو كارگردان مولف انجام شود تا اين دوگانگي گريبان اثر بعدي آنها را نگيرد.
با اين همه هنوز هم بايد گفت: حيراني درحد يك تجربه، اثري قابل تامل است و جسارت مديران شبكه اول سيما در توليد آن قابل ستايش.