گفتگوی حسین پرنیا با هنرنیوز درباره با آلبوم «بینشان»؛
مدتی است از صداهای تکراری خسته شدهام
حسین پرنیا که به تازگی آلبوم «بینشان» را منتشر کرده در رابطه با این آلبوم گفت: مدتی است از صداهای تکراری خسته شدهام و ترجیح میدهم با خوانندگان محلی کار کنم.
تاريخ : چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۰
حسین پرنیا در گفتگو با خبرنگار موسیقی هنرنیوز ابراز داشت: در دل شهرستانها خوانندگان با انرژی و با پتانسیل بالا حضور دارند. این هنرمندان اهل تقلید نیستند و صدای خود را به نمایش میگذارند. علاقهمندم با این هنرمندان به کار موسیقی بپردازم و این هنر را به تجربه بنشینم.
علی انصاری هم از جمله خوانندگان جوان و خوبی هستند که در آلبوم «بینشان» با ایشان به همکاری پرداختیم که کاری در بزرگداشت مولانا کنسرتی اجرا کرده بودیم که در چند دستگاه شور و همایون اجرا شد. در این آلبوم این آثار را تکمیل کردم و به آقای انصاری دادم.
پرنیا در رابطه با خصوصیات ساخت موسیقی روی اشعار مولانا توضیح داد: از شعر مولوی در ساخت موسیقیهای گوناگون استفاده شده است، چه در موسیقی پاپ و چه در موسیقی سنتی. نگاه مولوی نگاهی بلند بالاست، به خصوص در حوزه عاشقی. اگر بخواهیم که دنباله رو مولوی باشیم باید در معانی کلمات تأمل کنیم. لاجرم شخصی مانند مولوی در یک شوریدگی خاصی به سر میبرده و این غزلیات و اشعار را سروده به هر حال تمام این کارها طوری است که خبر از حضور مولوی در جهان دیگری میدهد.
این
” متأسفانه در موسیقی ایران ما بیشتر درگیر و هیاهوی ریتم هستیم تا درک مفاهیم “
آهنگساز از آشنایی خود با مولوی چنین گفت: من از ۱۶ سالگی با مولوی آشنا شدم و اثر مثنوی معنوی را بسیار دوست داشتم. مولوی بود که باعث تغییر جهت در زندگی من شد و همواره ارادت خاصی به او داشتهام. لاجرم وقتی روی شعر مولوی کار میکنم در واقع به مفهوم کلمه فکر میکنم نه به ریتم شعر یا وزن شعر.
وی افزود: ممکن است کاری در ریتمی ۶ ضربی خلاصه شود و من ریتم دیگری برای آن کار کنم با یک ضرباهنگ و آکسانگذاری دیگر، چون وقتی مولوی در شعر خود بیان میکند «نشانت که جوید، که تو بی نشانی» در اینجا صحبت از مفهومی میشود که باید درکی در این کلمات پیدا کنیم.
اما متأسفانه در موسیقی ایران ما بیشتر درگیر و هیاهوی ریتم هستیم تا درک مفاهیم. یا وقتی مولوی بیان میکند «مکانت که یابد که تو بی مکانی» ما با یک لامکان و خلاء رو به رو هستیم، پس باید به مفهوم توجه کرد تا بتوانیم ریتم آن را دریابیم.
اما درک این مفاهیم چندان آسان نیست اما حداقل میتوان برای درک آن تلاش کرد. نمیتوان شعر مولوی را انتخاب کرد و تعیین کرد روی این شعر میخواهیم ریتم دو چهارم بگذاریم. اشعار مولوی یک هیبت دیگر از عاشقی و معنایی در ذهن ایجاد میکند. این معانی از جهاتی دست یافتنی و از جهات دیگر دست نیافتنی است. آیا برخورد ریتمیک با مولوی یا حافظه کار درستی است.
پرنیا با ذکر مثالی ادامه داد: در شعر « ای قوم به حج رفته کجایید » یک هشدار در حال بیان است که ریتمی سماءوار دارد،
” اشعار مولوی یک هیبت دیگر از عاشقی و معنایی در ذهن ایجاد میکند “
ریتمی که باید مدام تکرار شود، که حالت زنگ هشدار را دارد. اعتقاد من این است که باید به مفهوم توجه داشت تا به هیاهوی ریتم و بعد در آن از سازهای ابداعی امروزی هم استفاده کرد.
آهنگساز آلبوم « بی نشان » در رابطه با قطعات کار توضیح داد : این آلبوم از قطعه آغاز میشود بعد از این قطعه به یک چهار مضراب گریز میرسیم و این گریز تمثیلی از رابطه پنهانی شمس و مولانا است، این قطعه از یک خلوت شروع میشود و بعد به یک هیاهو خاص میرسد. در این هیاهو هم هیچ بازماندگی ملودی وجود ندارد.
بعد به آواز میرسیم که غزلی است از خود مولوی خوانده میشود و بعد به تصنیف « نشانت که جوید که تو بی نشانی » میرسیم و قطعه بعد « رقصانه نام دارد »که این نام به این جهت بوده که سماعی دارد با دوری تسلسل است. من بر این باورم که دو نفر عشق را به حد کمال خود میرسانند یک نفر بایزدید بسطامی و دیگری مولوی است. رقصانه هم سماعی است با ریتمی تکراری که دائماً در سماءی تکرار میشود، بعد از این سماء به یک طرح آواز میرسیم که در آن همه سازها دخالت داشتهاند در جواب شعر که فضای جدیدتری در همراهی آواز بوجود آید. در پایان هم تصنیف معترض مولوی است که در زمان خود به تصنیف و مردم طعنه میزند که «ای قوم به حج رفته کجایید» این تصنیف زمان حال امروز هم هست.
وی در پایان گفت: من سالیان درازی است روی اشعار مولوی کار میکنم ساخت این آلبوم هم یکسال به طول انجامید.