آسیب پذیری زنان در جوامع شهری
نگاهی به فیلم «ميگرن»؛
آسیب پذیری زنان در جوامع شهری
شجای فر در میگرن نشان می دهد که زنان در جوامع شهری و به خصوص زندگی آپارتمانی ، افرادی آسیب پذیر هستند که به جای آنکه خانه محلی برای امنیت روحی و روانی آنها باشد زندانی است که باید در تنهایی با روزگار تلخ خویش بسوزند و بسازند.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۰۹

این روز ها فیلم سینمایی «ميگرن» به کارگردانی «مانلی شجاعی فرد» به عنوان نخستین اثر سینمایی کارگردان در حال اکران در سینماها است . این فیلم به شکل اپیزودیک روایتی از زندگی چند خانواده در یک مجموع مسکونی است و در هر اپیزود به مشکلات یک خانواده رسیدگی می شود و شرایط زندگی انها مورد کنکاش دوربین کنجکاو کارگردان اثر قرار می گیرد.
مانلی شجاعی فر که سابقه برنامه ریزی در سینما و ساخت تله فیلم برای تلویزیون را دارد . سال گذشته در جشنواره سی فیلم فجر به عنوان تنها زن فيلمساز فیلم «میگرن» را ساخت دراین اثر بیشتر دغدغه های شخصیت های زن فیلم و دنیای زنان را بررسی می کند و نشان می دهد که زنان خانه دار در جوامع مدرن تنهاهستند و تنهایی آنها به خصوص زمانی عیان تر می شود که در آپارتمان ها به تنهایی تمام بار مسولیت فرزندان را در نبود شوهرانشان به دوش می کشند.
میرگن روایت از زندگی سه خانواده در يک آپارتمان است كه به صورت موازی زندگی آنها به تصویر کشیده شده است و مخاطب با زنانی مواجه می شود كه هر يک به نوعی تنهايی را در زندگی خود تجربه می كنند . زن اول با بازی «هنگامه قاضيانی» ؛ زنی تحصيل كرده است كه با دختر ۹ ساله اش به تنهايی بار زندگی را بر دوش دارد . زن دوم با بازی «پانته بهرام» زنی است که همسر و دو فرزند دارد اما شوهری بی مسئوليت اش به قصد ترک وطن او را با تمام مشکلات تنها می گذارد و زن سوم با بازی « سهیلا رضوی » است که با پسر و مادر پيرش و با خرد كردن سبزی روزگار می گذرانند. در واقع هر سه این زن ها باید با وجود مسولیتی دیگران جور آنها را در خانه بر دوش بکشند.  
کارگردان فیلم برای اینکه بتواند گوشه چشمی هم به گیشه داشته باشد برای اکثر نقش ها وکارکترهای فیلم خود از بازیگران حرفه ای سینما وتلویزیون سود جسته و تاحدودی توانسته اثری منسجم و مخاطب پسند را بسازد. اما فیلم درست از جایی ضربه خورده که اکثر فیلم های اپیزودیک سینمای ایران ضربه می خورند. اینکه مخاطب سینمای ایران همیشه عادت به دیدن فیلم های خطی دارد و کمتر می تواند با فیلم های اپیزودیک کنار بیاید. درواقع فیلم به دلیل عدم ارتبط دراماتيکی درست ميان اپيزودهای داستانی خود نیز ضربه می خورد.
در چنین شرایطی تدوین گر فیلم باید به خوبی بتواند ارتبط در ماتیکی و حسی خوبی بین اپیزودها برقرار کند چرا که باید لحظه به لحظه صحنه های و رویدادهای مختلف این سه زندگی برای مخاطب بیان شود. همچنین تناقضات و مشکلات این سه زندگی برای تماشاگر کنجکاو سینمای ایران کالبدشافی شود تا بتواند ارتباط درستی با این سه زندگی برقرار کند.
هماتن گونه که در ابتدا اشاره شد این فیلم تلاش می کند به دنیای زنان تنهایی بپردازد که ازدواج کرده اند اما به یک نوع تنهایی اجباری محکوم هستند. در زندگی اول زن باید به تنهایی در اجتماع با تمام بی رحمی ها وتلخی هایش در محیطی مردانه کار کند و برای خود و دختراش آینده ای رابسازد . آینده ای که شاید دست نیافتنی باشد. و شاید با ازدواج دوباره به سوی خوشبختی و آغاز جدید ختم شود.
در زندگی دوم زن باید تمام بار زندگی را بردوش بکشد وبه تنهایی هم برای فرزندانش پدر باشد و هم مادر، در واقع دراین زندگی دوم کارگردان بیشتر از آنکه که تنهایی زن را را نشان دهد تاکید به بی وفایی و رفقیق نیمه راه بودن مرد در زندگی زناشویی دارد. اینکه خیلی ها مردان در جامعه ما فکر می کنند فقط باید به فکر خرجی دادن زن و بچه باشند وامور داخل خانه ربطی به آنها ندارد . در چنین زندگی زن در اوج تنهایی و درک نشدن از سوی همسر مجبور است برای اقوام و همسایه ها نقش بازی کند و به نوعی تظاهر به خوشبختی کند.در زندگی سوم هم زن باز هم تمام بار مسولیت زندگی را بدون حضور شوهر بردوش می کشد و علاوه بر این باید به مادر اش هم رسیدگی کند. و نگران آینده پسر مجرداش هم باید باشد که تنها نگرانی اش ازدواج و تشکیل زندگی است.
درواقع میگرن نمادی از سردرگمی و سردرهایی بی علاج این سه زن را نشان می دهد که هیچ چیزی نمی تواند دردناک بودن و تلخ بودن زندگی آن ها را درمان کند وهر چیزی که وجود دارد تنها مسکنی است که موقتی است . هر یک از اين سه زن در عمق زندگی شان به تنهايی عجيبی دارند كه در نهايت با عث افسردگی ، خستگی روحی و روانی ، دل مردگی و عدم امنيت برای آنها می شود .
شجای فر در میگرن نشان می دهد که زنان در جوامع شهری و به خصوص زندگی آپارتمانی ، افرادی آسیب پذیر هستند که به جای آنکه خانه محلی برای امنیت روحی و روانی آنها باشد زندانی است که باید در تنهایی و بی کسی با روزگار تلخ خویش بسوزند و بسازند.

کد خبر: 49869
Share/Save/Bookmark