عبوری کوتاه بر فیلم «چیزهایی هست که نمی دانی» ساخته فردین صاحب الزمانی؛
پیوندهای خطی داستان در روایت روزمرگی فیلم های بلند
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۴۶
فیلم «چیزهایی هست که نمی دانی» اولین فیلم بلند فردین صاحب الزمانیست که به کنه نمایی لایه های فکری می پردازد.
البته به واقع بخشی از رونمایی این جریان بسته در دیالوگ های دیگران اتفاق می افتد زیرا که کاراکتر محوری داستان در یک فضای انزوا و نیمه سرد قرار دارد.
روایت داستان «چیزهایی هست که نمی دانی» بیش از هرچیز کالبد شکافی ذهن نا مجسم یک فرد در ناهمسویی با مردم پیرامون خویش است، مردمی که به واسطه کلام به استحکام یا گسست روابط و پیوندهای خود با دیگران دامن می زنند.
اگرچه فهم کلامی اجتماع از دیرباز در گستره مباحث زبانی و زنجیره ارتباط جمعی بسیار حائز اهمیت است لکن نمود یک ساحت غیر کلامی را در کاراکتر مردی که کم می گوید و سرد به خوبی مجسم نموده است.
این کاراکتر، یک راننده آژانس است که به رغم ماهیت شغل خویش در تعامل روزانه با مردم از آنها فاصله می گرفته و محبوس در فضای زندگی شخصی خویش است. او دوستان و نزدیکان کمی دارد و روبط عاطفی اش اندک و کم مایه است .
وانگهی در همین اثنا تلاقی کوتاهی از یک علاقه قلبی با یکی از مسافران اتفاق می افتد و در لفافه کلام می ماند.
« چیزهایی هست که نمی دانی» با یک داستان نیمه خطی آغاز می شود و در همین روال سرانجام می یابد با این حال برشی از مقطع خاصی از زندگی فردی است که پاره ای تمایلات روشنفکری به خوبی در او محسوس است.
نیز آنکه با گره افکنی و نقطه اوج بارزی درگیر نیست و تنها بیانگر یک فضای ساده است و سرد است.
همه نشانه ها و فضا ها نیز در پیوند با هم مکمل همین قضیه هستند؛ اتاق خاموش مردی که تنها به یک گربه مانوس است، راه پله ها و اتاقی که گاهی چراغ آن خاموش است، خانه پیرمردی که دکتر از او مراقبت می کند و از همه مهمتر فضای کافه ای که بالقوه یک پاتوق گرم و صمیمانه است که کاراکتر محوری داستان در این فضا گاه نمایه های از اندیشه درونی خود را در تعامل کلامی بسیار اندک با دیگران جلوه گر می شود.
پایان این فضا به رغم خطی بودن داستان گشایش فصل سرد دیگری در مجرای زندگی روزمره مردیست که جرقه های کوچک ذهن او به خاموشی دوباره می انجامد و تقریبا نامعمول ومناسب است.
همچنین بهره گیری از پتانسیل های نفش آفرینان کاراکترها؛ علی مصفا و لیلا حاتمی به تعریف فضای موجود در این فیلم منتهی شده است.
مریم خاکیان