چرا بازار فرهنگمان را از دست داده‌ایم؟
چرا بازار فرهنگمان را از دست داده‌ایم؟
فرهنگ و هنر به عنوان دو رکن حایز اهمیت در هویت یک ملت به شمار می‌آیند. در حقیقت ملاک سنجش یک فرهنگ به میزان دستیافته های هنری و فرهنگی بستگی تام دارد. کوچکترین نشانه‌های هنری در میان یک قوم، تقدم آن قوم را در فرهنگ نمایش می‌دهد.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۳۶

چنان‌که در سیر تاریخی فرهنگ و تمدن ایران زمین اختراع چرخ، کوره سفالگری، ابداع شیشه و بسیاری دیگر از اختراعات را در ردیف نشانه‌های تمدن ایرانی قرار می‌دهیم. در واقع حرکت به سمت شهرنشینی و نشانه‌های زندگی متمدن بر قوام یک فرهن می‌افزاید و از نمادهای تفکر خلاقه در مسیر رشد آن ملت به شمار می رود.

با این توصیف به راحتی می توان دریافت که گونه‌های مختلف هنر ایرانی از چه جایگاهی برخوردار است. حال باید جایگاه این نشانه تمدنی را در کشور خود جستجو کنیم. شاید بخش عمده‌ای از نشانه‌های نخستین تمدن متعلق به ایران است. نشانه‌هایی که در ظروف و جواهرات و ابزار کشاورزی و حتی اسباب‌بازی های بر جای مانده از تمدن‌های شوش و سیلک و عیلام و لرستان که درخشان‌ترین تمدن‌های ایرانی اند؛ به وضوح قابل مشاهده‌ است. در حقیقت هنر ایرانی که به مدد ممارست و هوش هنرمندان ایرانی طی هزاره‌های متمادی پدید آمده و امروز گنجینه گرانبهایی از تمدن را در دامان ما نهاده؛ نیازمند بررسی و تامل و از همه مهم‌تر نگهداریست.

هنرمند ایرانی در مسیر قرن‌های متمادی تمدن؛ نشان داد که قادر است با ظهور هر دین تازه و پدید آمدن هر تمدن نومایه مسیر خلاقیت خود را به شیوه‌ای نوین بازیابد. نکته‌ای که سبب شد تا هنر ایرانی در گذر قرن‌های متمادی همواره پویایی خود را حفظ کند. در حقیقت هنر ایرانی در مسیر زمان نه تنها دچار رکود و رخوت نشد؛ بلکه با شرایط تازه اجتماعی هم آهنگ شد و راهی تازه برای خلق گونه فرهنگی یافت. بارزترین نمود این ادعا ممنوعیت تصویر انسانی با ظهور اسلام بود. اسلام راه را برای نمایش تمثال انسانی بست تا به بت پرستی عناد ورزد. اما هنرمند ایرانی که تا پیش از آن انسان را به عنوان رکن آثار هنری خود قرار داده بود؛ از این تحریم؛ برای خلق گونه‌ای تازه از هنر بهره برد. هنرمند ایرانی قادر بود تا  از خلاقیت خود در جهت تجرید و انتزاع بهره گیرد و ذرفته رفته این تحریم چنان شکوفایی در هنر ایرانی پدید آورد که سایر ملل و تمدن‌ها انگشت حیرت به دهان بردند و در مقابل هنر ایرانی سر تعظیم فرود آوردند.

اما این ایام بدین ترتیب ادامه نیافت. با سر برگرداندن شاهان صفویه از هنر، این روند به یکباره روی به نزول گذاشت و کم کم از ظرافت و دقت آن کاسته شد. ضربه محکم‌تر هنگامی به ریشه هنر ایرانی وارد شد که شاهان قاجار هنر غربی را از فرنگ سوغات آوردند و به آن تمایل نشان دادند. آنوقت دو راه باقی می‌ماند؛ یا هنرمند باید مطیع خواسته دربار می شد و یا به سفارش‌های مردم میانه احوال کوچه و بازار که از قضا وسع چندانی هم نداشتند تن در می‌داد. بدین سبب هنر ایرانی به نزول روی کرد و از آن تنها جوی باریکی ماند که امروز کم آب شدنش به هیچ کس بد نمی‌آید.

مینا عبدی
کد خبر: 56159
Share/Save/Bookmark