به گزارش هنرنیوز، محور این رمان موضوعات انسانی و درونی است که بر اساس زندگی یک دختر و دوستش شکل گرفته است. او مشکل روحی دارد و با شرح ماجرا هایی که برایش رخ داده اطرافیانش را تحت تاثیر قرار می دهد و واکنش آنها را نسبت به مشکلی که پیدا کرده است نشان می دهد.
نویسنده مجموعه داستان «شهر یک نفره» درباره اثر خود می گوید: «خواننده در این اثر به تماشای مبارزه انسان و ذهن می نشیند. از یک سو تقلای یک فرد برای بیرون آمدن از گرداب روزگار از دست رفته و از سویی دیگر واکنش شخصیت هایی که هر یک با نگاه و تفکر احساس خاص خود، در این ماجرا درگیر شده اند. من می خواستم با این اثر بگویم تمامی انسان های گذشته، حال و آینده بر روی کره زمین در تمامی تجربه ها با یکدیگر شریک اند.»
جایی در نخستین بند های داستان می خوانیم: «دنبالش می روم. آرام راه می رود. انگار سایه اش باشم. با قدم هایش قدم برمی دارم. پایین چادرش رهاست. چین می خورد و از حرکت می ایستد. و باز با نرمه بادی موج برمی دارد. انگار به رقص می چرخد.جلوش راه می روم. می رویم توی پس کوچه ها. دری باز میشود به حیاتی کوچک. به رنگ هایی شاد. لباس های بچگانه سرخ و آبی و سبز. روفرشی های جمع شده از روی فرشی نو. آسمان آنقدر آبی است که تصور کنی پشت در نه دیوار که دریاست. حتی صداش را می شنوی. در خانه نیمه باز است و چادر مشکی ها می روند و می آیند. بوی نقل می دهند و گل های چادرشان برق برق میزمد. مثل کاغذ رنگی های مدرسه که برق شیرین داشت، مثل لفاف آبنبات. همه از عروسک قشنگ تر شدهاند. می روند و می آیند. بوی غذا می پیچد و بوی گل و بوی دم غروب و سکوت و بازی بیرون از خانه و جوانه زدن درخت ها. دنبالش میروم. نزدیکش رسیده ام. دست به شانه اش می گذارم. برمی گردد. نگاه می کند. می گویم: «شیرینی ها را با چاقو خرد می کردیم، یادت می آید؟»
مرجان بصیری با اشاره به اینکه محور این اثر موضوعات انسانی و درونی است، بیان کرد: از آنجا که نویسنده رمان یک زن است، نگاه او بر فضای داستان تاثیر میگذارد و شخصیت اصلی نیز یک دختر است که همین امر هم داستان را به نوعی زنانه میکند.
در آخرین بخش کتاب نیز آمده است: «حبس شده ام. عجیب است که در این تاریکی می توانم تصور کنم کجا هستم. من توی قالبی فلزی خوابیده ام؛ فضایی بسته درست به اندازه تنم. دست و پایم جایی برای حرکت ندارد. می توانم نفس بکشم. اما حس محبوس بودن کشنده است. این حالت برایم آشناست. می خواهم به یاد بیاورم. در زمان بیداری چنین جایی را دیده ام. اتاقی با کشوهای فلزی و آدم هایی که در آن دراز کشیده اند. نه حرفی می زنند نه می جنبند. می خواهم فریاد بکشم. سقف تنها یک سانتیمتر با صورتم فاصله دارد. می توانم زبانم را با سردی فلز تماس دهم. هیچ صدایی نیست. انگار در این عالم تنها من وجود دارم. موجودی ساکن و صامت با چشم ها و دست و پا و دهان به درد نخور. باید صبر کنم. مثل همیشه باید آن قدر در تنهایی و ترسم بمانم تا کسی سر برسد و با تکانی، نوازشی یا صدایی بیرونم بکشد. حس حبس ماندن در قوطی آهنی عذابم میدهد. میترسم اکسیژن تمام شود یا دست و پام به گزگز یبفتد و بی حس شود. از همه بدتر می ترسم همین جا به انتظاربمانم و بمیرم.»
مرجان بصیری متولد سال ۱۳۶۰ و دانش آموخته رشته جامعه شناسی است. «شهر یک نفره» عنوان نخستین مجموعه داستان از این نویسنده است که در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. علاوه بر تألیف دو سرگذشت نامه را نیز در کارنامه خود دارد.
انتشارات ققنوس رمان «بت دوره گرد» اثر مرجان بصیری را در ۲۱۵ صفحه و شمارگان ۱۶۵۰ نسخه به چاپ رسانده و با قیمت ۶۵۰۰ تومان روانه بازار نشر کرده است.