به كوشش انتشارات اميركبير صورت گرفت
چاپ چهاردهم براي تاريخ در ترازو: تاريخنگري و تاريخنگاري
تاريخ : شنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۵۵
كتاب «تاريخ در ترازو: تاريخنگري و تاريخنگاري» نوشته عبدالحسين زرينكوب به كوشش انتشارات اميركبير به چاپ چهاردهم رسيد. مولف در اين كتاب به دو شعبه اصلي فلسفه تاريخ يعني فلسفه نظري و فلسفه انتقادي پرداخته است.
به گزارش هنر نیوز به نقل از ايبنا، ناشران كتابهاي تاريخي هفته گذشته 53 عنوان كتاب در حوزه تاريخ و جغرافيا منتشر كردهاند. بين آثار منتشر شده، 53 عنوان تأليف را به خود اختصاص داده و ترجمهاي در اين هفته مشاهده نميشود. همچنين 29 عنوان كتاب چاپ نخست و 24 عنوان تجديد چاپ بوده و 39 عنوان اين كتابها در تهران و 14 عنوان در شهرستان منتشر شدهاند. شمارگان متوسط اين كتابها 2879 و متوسط صفحات آن 226 صفحه بوده است.
«آيينه تاريخ»، «از ايلت بلو تا ايالت فارس»، «اطلاعات عمومي تهران بزرگ»، «اوضاع سياسي اجتماعي همدان در جنگ جهانگير اول»، «ميغان نامه(مونوگرافي ميغان شاهرود)»، «بخش از تاريخ و فرهنگ مردم ميزدج»، «بر بال فرشته»، «جايگاه درياي خزر در استراتژيهاي جهاني با تأكيد بر قرن 21»، «جنگ ترجمان آشتي و صلح» و... از جمله كتابهاي منتشر شده در زمينه تاريخ و جغرافياست.
مؤلف طرح موضوع تاريخ را با پرسش از فايده و تعيين قلمروهاي مطالعه و ابزارهايي كه در آن به كارگرفته ميشود آغاز كرده و ضمن بيان ديدگاههاي مختلف مورخان گوناگوني سبكها و موضوعات تاريخ را تشريح ميكند و براي اينكار از مشهورترين وقايع تاريخي و اقوال معروف بزرگان بهره ميگيرد. در فصول پاياني مولف به مسايل مربوط به نقد و نقادي و شناخت منابع وارد شده و زواياي اين امر را گشوده است.
اين اثر را ميتوان در زمره نخستين آثاري دانست كه مولف در آن به دو شعبه اصلي فلسفه تاريخ يعني فلسفه نظري و فلسفه انتقادي پرداخته است.
در اين كتاب زرينكوب براي يك مورخ ويژگيهايي ارايه كرده است، احاطه و تسلط تام بر منابع و مآخذ اصلي موضوع، اشراف و آگاهي بر حدود پيشرفت تحقيقات پيشين راجع به موضوع، قوه استنباط درست و آزادگي از سختگيري و سهلانگاري، دقت و احتياط عالمانه در بررسي اسناد و در تحليل و تفسير معقول و منطقي آنها برخي ويژگيهاي مورخ است.
از منظر زرينكوب پرهيز از اغراض و تعصبات، اجتناب از تعجيل در قضاوت، پرهيز از سبكسري و خوش باوري، اجتناب از تصور پيش ساخته، پرهيز از زمان پريشي، پرهيز از خطا در نگارش از ديگر ويژگيهاي يك مورخ محسوب ميشود.
مؤلف در بخشي از كتاب به بررسي تاريخ و اسطوره ميپردازد و ميگويد: «در حقيقت، اساطير چنان با تاريخ آميختني است كه حتي در دوران تاريخ احوال كساني چون اسكندر، شارلماني، سلطان محمود گهگاه در روايات عامه درون هالهاي از اساطير فرو ميرود»
شناخت اساطير از تاريخ، در ادوار قبل از تاريخ البته دشوارتر است، اما قسمتي از اسباب و علل پيدايش اساطير را در ادوار تاريخ نيز ميتوان يافت. وي در ادامه از اساطير به عنوان يك سلسه روايات ياد ميكند كه به عنوان سنن، حفظ و نقل ميشوند و ميگويد: «تفاوت اساطير با قصههاي عادي در اين است كه راويان، آنها را برخلاف قصههاي عادي، راست ميپندارند و گويي گمان راويان قديم بر اين است كه آنچه در آن روايات هست واقعا روي داده و همين نكته است كه آنها را بيشتر در مقوله روايات تاريخي وارد ميكند تا مقوله قصه، تمثيل يا رمز»