به گزارش هنرنیوز؛ تازهترين نمايشگاه انفرادي اين هنرمند نقاش در گالري «ايده» برپا است. صدرارحامي در نشست نقد آثارش خاطرنشان كرد: آگاهي تئوريك يك منطق با پشتوانه علمي است و این بهترین زمینه برای خلق هنری است. اين نمايشگاه نيز در جهت تئوري من در هنر شكل گرفته است، چه بسا كه هر هنرمند بايد روح اثرش را با در نظر گرفتن تاريخ ، جغرافيا،مليت ، انديشه و ... به تصوير بكشد، اما اين اتفاق نبايد به شكل زوركي حاصل شود.
او تصريح كرد: به شخصه در اين مجموعه سعي نكردم از قوميت و يا ايراني بودن به شكل عمدي استفاده كنم اما ناخودآگاه مضمون تابلوها و فضاي آنها ايراني است و يا شبيه چيزهايي در كار جاي گرفته است.
اين نقاش جوان همچنين درباره سوژه آثارش توضيح داد: به موضوع خاصي نينديشيدم، اما هر يك از تابلوها در لحظات خاصي ضرورت كار پيدا كرده است، مثلا در يك برهه «صلح» براي من مطرح بود كه نتيجه آن همين تابلوي «صلح» به شكل تفسيري است، زيرا به شخصه به تفسيري فكر كردن معتقدم و در اين تفكر ناخودآگاه سوژهها در دل تابلو متجلي ميشوند.
صدرارحامي همچنين درباره فضاي غم آلود قالب تابلوهاي اين مجموعه گفت: فكر ميكنم «حسرت» بهترين تعريف براي اين كارها باشد. زيرا وقتي بسترهاي فعلي معاصر خود را مطلق ببينيم، كارها حسرتبار ميشود و اين نگاه در قالب آثار وجود دارد.
او در پاسخ به سوال ديگري درباره اشاره مستقيم نقاش به موضوع و سوژه اثر توضيح داد: فكر ميكنم، بعضي از كارها اين حالت را به خود گرفته باشد، به طوري كه مستقيم سرسوژه رفتم اما در برخي از تابلوها سوژه اصلي در چند لايه پنهان است.
اين هنرمند در همين رابطه بيان كرد: هنر بايد در جامعه و افراد خود تاثير بگذارد به همين دليل هم گاه صريح اين كار را انجام دادم و گاه پوستههاي دوم و سومي را براي اثر در نظر گرفتهام، به طوري كه جزئيات برخي از كارها با ظاهر آن كاملا متناقض
” آگاهي تئوريك يك منطق با پشتوانه علمي است و این بهترین زمینه برای خلق هنری است. “
است.
صدرارحامي در بخش ديگري از سخنان خود به تاكيد كارها بر فرمگرايي اشاره كرد و افزود: معقوله فرم گرايي و يا عدم فرم گرايي بحث جدي است كه امروزه در دنياي هنر مطرح است. به طوري كه ما معتقديم جزئيات آفرينش به بهترين شكل خلق شدهاند و انسان در اوج كمال آفريده شده است.اما فرم گرايان با انتزاع، تجريد و يا هر عنوان ديگري ميخواهند اين تغيير فرماتيك را ايجاد كنند.
او هنرش را ادامه شعر سپيد دانست و افزود: همانطور كه در شعر سپيد از تركيب كلمات به برداشتهاي متنوع و متفاوتي ميرسيم، فكر ميكنم كارهاي اين مجموعه نيز به گونهاي ادامه شعر سپيد باشد، به طوري كه در كنار هم قرار دادن فرمها به مفاهيم تازهاي دست پيدا ميكنيم.
صدرارحامي در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد دوباره بر فرمگرايي در آثارش عنوان كرد: رويكرد جديد هنر به سمت فرم گرايي است و دوران نقاشي آبستره تمام شده است. اين آثار نيز زماني ايجاد شد كه تنها مخاطب آن از اول خود من بودم پس حتي اگر مشتري هم اين آثار نپسندد، آن را ادامه خواهم داد.
اين نقاش جوان، هنر معاصر را همچون يك خواب كوتاه دانست و افزود: بسياري از سبكها يك بازگشت دوباره به سمت فرمگرايي داشتهاند. من نيز شيفته تكنيك كلاسيك هستم اما از مضمون آن خسته شدم و در عين حال مضمون هنر معاصر را دوست دارم اما از اجراي آن خستهام. به همين دليل هم تكنيك كلاسيك را با مضموني معاصر انتخاب كردم و فكر ميكنم تا كنون ارتقاء خوبي با مخاطب آثارم برقرار كردم.
او درباره احتمال ادامه اين تكنيكها در كارهاي آيندهاش گفت: ممكن است زماني اين تركيبات به هم بريزد، زيرا همانطور كه خودم مسيري رو به جلو را پيش ميبرم كارهايم نيز به مرور به بلوغ بيشتر ميرسند اما پرداختم به موضوع هميشه زيربنايي است و در هر تابلو به شكلي نمود پيدا ميكند.
صدرارحامي بخشي ديگر از سخنان خود را به تاثير حراجيهاي بين المللي در هنر ايران اختصاص داد و در اين رابطه گفت: حضور در حراجهاي بين المللي را همزمان يك فرصت و يك تهديد ميدانم.
او ادامه داد: اين حراجيها يك فرصت براي حضور مقتدرانه و آگاهانه بخشي از فرهنگ ايراني است كه ما ميتوانيم به درستي آن را هدايت كنيم. اما در عين حال يك تهديد است كه باعث
” جزئيات آفرينش به بهترين شكل خلق شدهاند “
خالي شدن سيستم هنري ما ميشود.
او در همين رابطه توضيح داد: اين حراجيها متاسفانه باعث فاحشگي فرهنگي و هنري ما شدهاند و روح هنر را با پول خريدهاند و ذائقه زيبايي شناسي ما را تغيير دادهاند. البته در اين ميان هنرمنداني هم هستند كه به اين گونه رفتار نكردند اما بسياري از هنرمندان و به ويژه نسل جوانتر به شكلي عيني از طرحهايي پيروي ميكنند كه از آن فرهنگ و منش ما نيست.
اين هنرمند با تاكيد بر لزوم شايسته سالاري در چنين مسيري عنوان كرد: اگر نوع ارائه هنر در اين حراجيها كارشناسي شده باشد. قطعا مسير را به درستي ادامه خواهيم داد اما ميبينيم كه در هر حراجي تنها اسامي تكراري و از پيش تعيين شده اعلام ميشود اما آيا بضاعت هنر ايران همين چند اسم است؟
او درباره عدم حضور خود طي سالهاي اخير در چنين حراجيهايي توضيح داد: اين حضور در دراز مدت عواقب زيادي داشت و نميخواستم زير سلطه آن بروم. زيرا با گام گذاشتن در چنين مسيري بايد آدم كسي ميشدم و براساس ذائقه او نقاشي ميكردم در حالي كه بعد از سالها مطالعه و پژوهش نميتوانم ايده و سوژههايم را براساس منفعت يك حراجي تغيير دهم.
صدرارحامي تاكيد كرد: تا زماني كه هويت فكري ما لگد مال نشود، حضور در حراجيها خوب خواهد بود اما ببينيد چه اتفاقي در اين سالها باعث شد كه مثلا هنر نقاشيـ خط به طور ناگهاني تا اين اندازه رواج پيدا كند يا حتي فرم گرايي به اين شكل از آثار بسياري از هنرمندان ظاهر شود.
او خاطرنشان كرد: شايد قضاوتهاي سالهاي آينده بتواند اين تاثير را در هنر ايران به درستي قضاوت كند و هنوز وقت بررسي دقيق آن فراهم نيست اما همواره هنري كه به درستي پيش برود، خود به خود جاي خودش را پيدا ميكند در حالي كه متاسفانه امروزه حضور در حراجيهاي بين المللي آئينه تمامنماي هنرمندان ما شده است و يك معيار براي ارزيابي آثار هنرمند تلقي ميشود.
اين نقاش جوان، مجموع كارهاي ارائه شده از سراسر دنيا در حراجي كريستي را تفاله هنر معاصر دانست و افزود: تحت هيچ شرايطي شيوه كار تفكر و ذهنيتم را براي چنين حضوري تغيير نخواهم داد.