تئوری‌زدگی منتقدین دانشگاهی سدی در برابر اعتمادهای مردمی
نگاهی بر تاثیرات همایش‌های نقد ادبی در جامعه؛
تئوری‌زدگی منتقدین دانشگاهی سدی در برابر اعتمادهای مردمی
سومین همایش نقد ادبی که با محوریت نقد ادبیات داستانی در نیمه اول اسفندماه برگزار شد مجال خوبی برای بررسی ارتباط همایش های دانشگاهی با بدنه مردمی ادبیات است.
 
تاريخ : سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۶

خوب است تا به همین بهانه به برگزاری همایش هایی از این دست نظری داشته باشیم؛ در طول سال همایش های بسیاری در حوزه ادبیات داستانی برگزار می شود که بسیاری از آنها خنثی ترین جشنواره های سال هستند که هیچ نقش و تاثیری در فضای ادبی کشور ندارند و تنها برای طیفی که به آنها فراخوان داده شده است مناسب هستند.
 
سومین همایش نقد ادبیات استانی نیز با آنکه همایشی بسیار خوب در حوزه بررسی آکادمیک نقد ادبی در حوزه ادبیات داستانی بود لیکن صرفا در فضای دانشگاهی استان تهران و در دپارتمان های ادبیات جواب میدهد و هم از این رو در جامعه آنچنان که باید معرفی نمی شود تا مردم نیز در طیف های نقد غیر دانشگاهی آن را بشناسند و با آن آشنا باشند. 

سومین دوره این همایش با ظرفیت محدودی برگزار شد که اگرچه نمایانگر آن است که طیف منتقدین دانشگاهی تعدادشان اندک است اما از دیگر سو جای خالی بسیاری از منتقدان را در این حوزه خالی می گذاشت؛ حتی نویسندگان شهیری که قلم در دستشان است و ادبیات ایران با قطرات مرکب آنها جان گرفته است. 

از این تعداد می توان به دکتر ضیا موحد، حسین پاینده و نویسندگانی چون محمود دولت آبادی اشاره کرد که جای خالی آنها در فضای همایشی در این جایگاه خالی بود. البته حضور اساتید فرهیخته ای چون دکتر تقی پورنامداریان، محمود فتوحی و دیگر اساتید شهیر این حوزه وزنه این همایش تلقی می شد و البته حضور پروفسور تاراستی و سخنرانی پروفسور اسلاویک موهبتی عظیم برای این همایش است. 

همایش های دیگری که در طول سال با نگاهی به ادبیات یا مرتبط با آن برگزار می شود نیز به دلیل آنکه دارای کانال ارتباطی با مردم نیستند مشکلاتی از این دست را فرا روی ادبیات کشور می گذارند که اغلب مردم هیچ اطلاعی از آن ندارند و در سایه بی خبری برگزار می شوند البته در این میان جوایز و همایش خصوصی این شانس را که حتی در رسانه مطرح شوند ندارند و با هزاران مصیبت مجبورند سری بین سر جوایز دولتی و همایش ها و جشنواره ها برآورند. 

در این میان اعتبار همایش های دانشگاهی به دعوت از شخصیت های برجسته ایست که باید در حوزه های مختلف ادبیات جایگاهی داشته باشند که هم مردم و هم دانشگاهیان بر این اساس بر آن همایش و اعتبار آن حساب کنند و هم به فراخوان آن اعتنا کنند و هم وزنه همایش آنچنان برایشان سنگین باشد که به آن بپردازند و در آن حضور یابند. 

از مهمترین آسیب های این حوزه می توان به عدم اعتماد در بخش دانشگاهی به بخش غیر دانشگاهی و بالعکس اشاره کرد که منجر به عدم حضور این دو بخش در بدنه اجرایی یک همایش می شود البته اعتماد بخش غیر دانشگاهی به دانشگاهیان بیش از طرف مقابل است لذا سعه صدری که این طیف در برابر موضع گیری های داشنشگاهیان دارند به مراتب مهربان تر و لطیف تر است، شاید یک از دلایل این امر این باشد که جامعه غیر دانشگاهی اغلب از بدنه هنر هستند و نظریه و تئوری آنها را در خود نبلعیده است اما قشر دانشگاهی که خود اغلب تئوریسین هستند از هنر فاصله ای کوتاه دارند که موجبات آزردگی خاطر هنرمندان را در بخش نقد فراهم می آورد و منتقدین مطبوعاتی را نیز که از همین طیف هستند دچار مشکل می کند. 

البته نباید زحمات و خدمات دانشگاهیان را در حوزه نقد نادیده گرفت، به هر حال بخش گسترده ای از نقد ادبی مدیون زحمات آنهاست اما در بحث آفرینش هنری اغلب این سوءتفاهم وجود دارد که اساسا جامعه دانشگاهی بیش از آفرینش کتاب زده اند و قوه خلاقه آنها بسنده در نظریه آفرینی است تا آفرینش اثر ادبی و هنری. 

همایش های ادبی و جشنواره های نقد ادبی باید گامی موثر در راه ایجاد ارتباط و تعامل مستمر با مردم و مخاطبین مردمی بردارند و جایگاه خود را بین مردم یافته و نفوذ پیدا کنند تا هم از این جایگاه تربیون اجتماعی داشته و به جریان های ادبی جهت بدهند. 

همایش نقد ادبیات داستانی با برخورداری از مولفه‌های موثر و شکل نوین برگزاری خصوصا در بخش کارگاهی و میزگرد توانست جایگاه خود را در بین دانشگاهیان تثبیت کند اما هنوز برای آنکه در بین مردم شناخته شود باید مسیر طویلی را طی کند.

کد خبر: 69867
Share/Save/Bookmark