به بهانه زادروز حکیم بزرگ توس؛
فردوسی و فتح تاریخ ملی ایران در ساحت شعر و حماسه
در ساحت شعر حماسی عبوری اگر حتی به درنگی کوتاه باشد نام فردوسی و اثر سترگ او در میان خواهد آمد.
حکیم توس که به غایت از جان مایه نهاد تا فخر کلام را در جلوه و شکوه شاهنامه متجلی کند و ملک زبان و ادب فارسی را به ارزندگی بیان و تفکر در نوردد، به ماندگاری نام و حضور خویش بر اریکه ادب حماسی جامه پوشاند و تاج پادشاهی نهاد.
تاريخ : دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۴۱
امروز بسیاری از اندیشمندان شاهنامه پژوه، فردوسی را نه صرفا شاعری عظیم الشان که مورخی محقق و جامع الاطراف می دانند و بر نوشته های او اندیشه ورزی های بسیار نموده و بر صفحات شعر او نگارگران به صناعت، نقش می نگارند و نقوش می زنند.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند، اما با درنگریستن به توانایی فردوسی میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداختهاست و چه بسا سرودن بخشهایی از شاهنامه را در همان زمان و بر پایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کردهاست. این گمانه میتواند یکی از سببهای ناهمگونیهای زیاد ویرایشهای دستنویس شاهنامه باشد، به این سان که ویرایشهای کهنتری از این داستانهای پراکنده دستمایه نسخهبرداران شده باشد. از میان داستانهایی که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمهکاره ماندن گشتاسبنامه سروده او (که به زمانه زرتشت میپردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بنمایه دقیقی توسی در سرودن گشتاسبنامه بودهاست پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامه ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بودهاست و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخهای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای
” شاید از همین روست که متفکران ادب فارسی در ساسر جهان به دنبال آن هستند تا از لایه های عمیق شعر او لایه بردارند و شاهنامه را دریابند و ادب دوستان فارسی زبان و دیگران را جرعه نوش کلامش کنند “
ادبیات کهن پارسی میباشد. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایه نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در سال ۳۸۴ هجری قمری به سرانجام رسانید.
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بودهاست:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج و هشتاد بار
به نام جهان داور کردگار
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خواندهاست:
کنون عمر نزدیک هشتاد شد
امیدم به یک باره بر باد شد
کنون سالم آمد به هفتاد و شش
غنوده همه چشم میشار فش
نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شدهاست.شاهنامه فردوسی به بسیاری از زبانهای زنده جهان برگردانده شدهاست.
هانس هاینریش شدر ایران شناس آلمانی در سخنرانی که در کنگره فردوسی در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۳۴ میلادی (۵ مهرماه ۱۳۱۳ خورشیدی) به پاس هزاره فردوسی و در شهر برلین بر پا شده بود، میگوید چیرگی بر ایران بدست مغولان و از میان رفتن توان ایران پس از یک سده رهایی از چیرگی بیگانگان از سببهای گرایش ایرانیان به شاهنامه و تلاش برای بازیابی کیستی (هویت) فراموش شده خویش میباشد. همچنین وی همانندی روزگار ایرانیان در زمان فردوسی با آلمان سده نوزدهم را چرایی گرایش اندیشمندان آن کشور به شاهنامه فردوسی و برگردان آن به آلمانی میداند. اما به گفته بسیاری از پژوهشگران ایران فردوسی بزرگترین رزمنامه جهان را پدید آورده که دربردارنده تاریخ جهان باستان است.
شاید از همین روست که متفکران ادب فارسی در ساسر جهان به دنبال آن هستند تا از لایه های عمیق شعر او لایه بردارند و شاهنامه را دریابند و ادب دوستان فارسی زبان و دیگران را جرعه نوش کلامش کنند.
فردوسی نه تنها به نام خویش رقم ماندگاری زد بلکه تاریخ ایران را در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی در حافظه جهانی به نیکی ثبت نمود.
مریم خاکیان