به گزارش هنرنیوز؛ از روی بادگیرهای ایرانی الگو برداری شده و به ابتکار کامران دیبا معمار معاصر، برنامهریز شهری و نقاش ایرانی در ضلع غربی پارک لاله ساخته شده است و سال ها است که به نام موزه هنرهای معاصر شناخته می شود. گنجینه موزه شامل آثار پاپ آرت، مینیمالیسم، مفهومی، فوتورئالیسم و... است. آثار ی از بزرگان جامعه هنری جهان چون گوگَن، رُنوار، پیکاسو، ماگریت، ارنست، پولاک، وارهول، لُویت، سالوادور دالی، جاکومتی و... از این رو جای تعجب نیست که با بیش از چند هزار اثر یکی از جامعترین و مهمترین گنجینههای هنر مدرن پس از جنگ جهانی دوم تا پیش از دههٔ ۱۹۸۰ میلادی در خارج از اروپا و آمریکای شمالی باشد.همچنین آثاری از هنرمندان شناختهشدهی ایرانی مانند کمالالملک، محمود فرشچیان، محمد احصایی، جلیل رسولی، ایران درودی، سهراب سپهری، آیدین آغداشلو، علیرضا اسپهبد، احمد اسفندیاری، هانیبال الخاص، ناصر اویسی، رویین پاکباز، نامی پتگر، فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، پرویز تناولی، حسین زندهرودی، معصومه سیحون، منوچهر یكتایی.... در این گنجینه نگهداری می شود.
اما آنچه این موزه را بر سرزبان ها انداخته اتفاقاتی است که در یکماه اخیر برای آن رخ داده است تا آنجا که ناگهان در دهه آخر اسفند ۹۴ خبرمیرسد که موزه هنرهای معاصر قرار است به بخش خصوصی واگذار شود، آن هم بنیادرودکی؟! کی ، کجا و توسط چه کسانی چنین تصمیمی گرفته شده هیچ کدام مشخص نمیشود. مسوولان ذی ربط اظهار نظرهای دوپهلو میکنند و برخی دیگر اعلام بیاطلاعی !!!
مجید ملانوروزی مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ۲۴ اسفند ۹۴ تاکید میکند که مساله واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی که در برخی رسانهها اشاره شده تا امروز با وی مطرح نشده است؟!!
انجمن نقاشان نخستین معترض
انجمن نقاشان در این میان نخستین نهاد غیر دولتی است که تمام قد به مخالفت با این اقدام می پردازد و در ۲۶ اسفند ماه همین سال بیانیهای صادر میکند. انجمن هنرمندان نقاش ایران در بیانیه خود هشدار میدهد که واگذاری موزه و سکوت مسئولین در این مورد، عواقب ناگواری در جریان هنرهای تجسمی کشور به وجود خواهد آورد و باعث تضییع حقوق ملت ایران و همچنین نابودی سرمایه ملی و میراث گرانبهای هنر خواهد شد. چنانچه این خبر صحت داشته باشد، ما خواستار رسیدگی مستقیم وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به این موضوع هستیم.
مختاباد: رودکی حتی نمیتواند ارکستر سمفونیک ملی را برگزار کند
بار دیگر پس از نوروز اخباری از گوشه و کنار به گوش میرسد که ارشادی ها مصرند که این واگذاری صورت بگیرد. خبری که با واکنش تند
عبدالحسین مختاباد- رییس کمیته هنر شورای شهر تهران- مواجه میشود و او ۱۷ فروردین ماه ۹۵در این باره چنین اظهار میکند:« موزه هنرهای معاصر گنجینه ملی کشور ایران است و نباید به بخش خصوصی واگذار شود. بنیاد رودکی حدود ۱۰ سال است که حتی نمی تواند با بودجه ۵ میلیاردی سالانه اش ارکستر سمفونیک ملی را برگزار کند، ازاین رو از رئیس جمهور می خواهم اگر این موضوع واگذاری صحت دارد نگذارد همچنین اتفاق عجیب و غریبی رخ دهد. شهرداری حاضر است که کمک کند تا موزه سر جای خودش باقی بماند و طبق روال قدیم اداره شود. از سویی تابلوهایی در این موزه هستند که میلیاردها تومان ارزش دارند و متعلق به گنجینه ملی است. پس جایز نیست به بخش خصوصی واگذار شود. پس نگذاریم حتی شایعه اش نیز بار دیگر شنیده شود.»
اما و اگرهای یک اظهار نظر
ملانوروزی بار دیگر به میدان میآید و درباره خبر واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی و صحت و سقم آن روزچهارشنبه ۱۸ فروردین به رسانهها چنین میگوید:« بنیاد رودکی یکی از موسسات وابسته به وزارت ارشاد است و اصلا بحث واگذاری موزه هنرهای معاصر به این بنیاد به معنای واگذاری آن به بخشخصوصی نیست بلکه تا الان موزه زیر نظر معاونت هنری وزارت ارشاد بوده و از این پس قرار است توسط یکی از شرکتهای وابسته به وزارت ارشاد اداره شود.»
این گفته از سوی ملانوروزی در حالی مطرح میشود که به استناد همین سخنان چند پرسش در ذهن متبادر میشود. نخست آن که در این حالت آیا كل فعاليت بنياد از نظر حقوقي و مالي زير سوال نمیرود؟ اگر بنياد رودکی خصوصي نيست چطور اقدامات مالي مستقل انجام میدهد؟!!! آیا همين بلا تكليفي بنياد در دولتي بودن و خصوصي بودن بدترين حالت براي واگذاری موزه به آن نیست؟
از سویی برخی مدعیاند که بر خلاف اظهارات چندین باره، ملانوروزی در جریان این واگذاری قرار داشته و حتی در جلسات متعدد تصميم گيري نیز حضور داشته است موضوعی که هنوز صحت و سقم آن بررسی نشده است.
پرسش دیگری که در این میان مطرح میشود آن است که اگر مشكلي در اين واگذاري وجود ندارد چرا پنهاني به آن پرداخته ميشد؟
آیا با این اقدام چنین به نظر نمیرسد که راحتتر میتوان به درآمدهای حاصله از موزه دست یافت چرا که قوانين مالي و واريز درآمدهاي موزه به خزانه دولت اجازه بهره برداري مستقيم به اين درآمدها را نمي دهد؟
از سویی اگر بنياد رودكي به گفته ملانوروزی دولتي است، ديگر چه دليلی برای واگذاري وجود دارد و چطور این واگذاری به حل مشكلات مالي كمك ميكند؟
از سویی ملانوروزی اظهار میکند که"این وظیفه رسانههاست که با کارشناسان مربوطه صحبت کنند و معایب و محاسن این کار را مشخص کنند." پس چرا اين ماجرا تا به حال از رسانهها مخفي مانده و همچنان مسوولان از ارائه اطلاعات دقيق دوری می کنند؟
آیا اصلاً امکان دارد سخن از واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی پیش آید آن وقت بهرام جمالی مدیر بنیاد رودکی و ملانوروزی در جلسات مربوط به این واگذاری شرکت نداشته باشند و اظهار بیاطلاعی کنند؟!
کیهان و افراد پشت صحنه این انتقال
در این بین
روزنامه کیهان نیز در مطلبی به تاریخ ۱۸ فروردین به این واگذاری پرداخته و چنین مدعی شده است:« در تعطیلات آغاز سال جدید که فعالیت رسانههای خبری تعطیل شده بود، برخی از مسئولان دولتی نیز از فرصت به وجود آمده بهرهبرداری کردند و در سکوت خبری، مقدمات انتقال موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی را کلید زدند. این درحالی است که موزه هنرهای معاصر تهران، گنجینه ملی هنر کشور محسوب میشود و واگذاری آن به یک بنیاد خصوصی و غیردولتی که نه سابقه چندان روشنی دارد و نه توان لازم اداره چنین گنجینهای، بیشتر با اهداف سیاسی و اقتصادی انجام خواهد شد.
نکته درخور تأمل این است که افراد پشت صحنه این انتقال، برخی از فعالان اقتصادی و نفتی وابسته به یکی از احزاب ورشکسته سیاسی هستند که این مسئله، سیاسی- اقتصادی بودن واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی را روشنتر میسازد.»
دعوت به حضور مقابل موزه هنرهای معاصر
در حالی مخالفتها با موضوع واگذاری لحظه به لحظه افزایش مییابد که برخی عنوان می کنند که موزه تا شنبه به بنیاد واگذار می شود ، موضوعی که هنوز صحت و سقم آن تأیید نشده است. این اخبار در حالی دست به دست می شود که برخی فعالان حوزه تجسمی در شبکههای مجازی نسبت به موضوع واگذاری واکنش نشان دادهاند و اعلام کردهاند:«اطلاع یافتیم موزه هنرهای معاصر تهران به مثابه ی تنها مرکز فرهنگی هنری معاصر در ایران با گنجینه ای کم نظیر و ارزشمند طی تصمیمی ناگهانی و فوری از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی بناست تا تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ به بخش خصوصی منسوب به بنیادی ناشناس بنام «رودکی » واگذار گردد.
جامعه هنری برخود می داند تا مردم ایران را در جریان این تصمیم گیری قرار داده و جهت صیانت از این مجموعه و میراث عظیم فرهنگی هنری ملی وبین المللی آن اقدام کرده و صدای اعتراض خود را به گوش مردم و مسولین برساند.
از اینرو از همه ی دوستداران موزه هنرهای معاصر دعوت می کنیم در روز شنبه ۲۱ فرودین ساعت ۱۵ ( ۳ بعد از ظهر ) مقابل درب موزه معاصر واقع در خیابان کارگر شمالی حضور یابند. »
مشت نمونه خروار
به گزارش هنرنیوز؛ در حالی مسأله واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران مطرح میشود که با نگاهی به کارنامه واگذاری موزه هنرهای معاصر اهواز به بخش خصوصی میتوان چنین نتیجه گرفت که ظاهراً این نوع واگذاریها چندان هم از بار مالی موزه نکاسته است چرا که پیشتر برخی فعالان تجسمی در گفت و گو با رسانهها اظهار کرده بودند:«موزه هماکنون در حال واگذاری به بخش خصوصی است اما شخصی که قرار است موزه را تحویل بگیرد هیچگونه سابقهی هنری ندارد و صرفاً پیمانکار است. متأسفانه در این زمینه با هنرمندان رایزنی صورت نگرفت.»
همچنین برخی رسانهها نوشته بودند:«بعد از واگذاری این موزه نمایشگاههایی نیز مانند «آبی ایرانی» با مشاركت مركز هنرهای تجسمی برگزار شد اما همچنان موضوع اصلی یعنی نحوهی واگذاری، جزئیات قرارداد و مسائلی از این دست به صورت رسمی و در خبرها مطرح نشده و شنیدهها حاكی از ان است كه آب و برق این موزه با آنكه به بخش خصوصی واگذار شده، از سوی دولت پرداخت میشود. در نقلقولهای غیررسمی همچنین گفته میشود اجارهی رستوران موزه از اجازهای كه همان بخش خصوصی باید به دولت پرداخت كند، بیشتر است و برنامههایی نظیر مهمانی نیز در آن برگزار شده است.»
آیا پای تفاهمنامههای بینالمللی در میان است؟
از سویی برخی معتقدند شاید این واگذاریها به امضای تفاهمنامههایی با کشورهای اروپایی نیز مربوط شود. در این حالت اگر تفاهمنامههایی به امضا برسد که بر اساس آنها بتوان اشیا گنجینه را برای نمایش در کشور مقصد به امانت گرفت در صورت دولتی باقی ماندن موزه هنرهای معاصر این پول باید به حساب خزانه دولت واریز شود اما در صورت واگذاری موزه به بنیاد رودکی این پول به حساب این بنیاد ریخته میشود، در این حالت آیا امکان دسترسی به این پول راحتتر نیست؟ موضوعی که همچنان بررسی نشده و مشخص نیست ایا اصلاً پای چنین تفاهم نامه هایی در میان هست یا خیر آن هم در حالی که از سوی مقامات ذی ربط شفاف سازی در مورد این واگذاری صورت نمی گیرد.
ثروت ملی، دستگاه قضا،مقننه و مجریه
ذکر این نکته نیز ضروری است که تا کنون حتی یک جلد کتاب کامل از اثار گنجینه منتشر نشده است و حتی آمار رسمی دقیقی هم از آثار منتشر نشده و همیشه این آمار تقریبی بوده است. حال با چنین اوصافی و با توجه به این که گنجینه هنرهای معاصر یکی از مهمترین ثروتهای هنری کشور به شمار میرود که متعلق به همه مردم است آیا این موضوع به لحاظ قانونی نباید در هیأت وزیران و مجلس بررسی شود ؟ آیا به لحاظ حقوقی چنین اقدامی امکانپذیر است؟ نظر دستگاه قضا و قوه مقننه در این باره چیست؟ آیا پیش از این لازم نبود این موضوع با صاحبنظران و کارشناسان حوزه به شور گذاشته شود؟ اگر این موضوع پیش از نوروز رسانهای نشده بود چه زمانی مسوولان در این مورد اطلاعرسانی میکردند؟
چرا سهراب؟
و در پایان با توجه به این که لیلی گلستان - مدیر گالری گلستان - در نشست رسانهای هشتمین دوره نمایشگاه «هفت نگاه» که در تاریخ ۲۶ آبان ۹۴ در نیاوران برگزار شد اعلام کرده بود :«گرانترین اثر فروختهشده تابلوی ۱۵۰ میلیونی سهراب سپهری بود که موزه هنرهای معاصر آن را خرید.» باز این پرسش مطرح میشود که اگر موزه هنرهای معاصر در تنگنای مالی قرار دارد چرا چنین تابلویی را آن هم در حالی که چندین اثر از سهراب را در گنجینه دارد، خریداری کرده است. اگر هم موزه مدعی است که چنین خریدی را انجام نداده است چرا در آن هنگامه نسبت به اعلام چنین خبری واکنش نشان نداده است؟