ریشه های جنگ در جان تاریخ
گذاری بر نقاشی‌های جنگ؛
ریشه های جنگ در جان تاریخ
روزگار جنگ اگرچه به پایان رسیده است اما آثار بر جای مانده از آن دوره آن‌را برای نسل‌های بعد ماندگار کرده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۸


آن‌چه هنر جنگ را حایز ارزش می‌کند، این است که این هنر سرشار از نمادهای مختلف است. نمادهایی که دفاع، شهادت، آرمان‌خواهی، و هزاران نماد دیگر را در بر گرفته است. گستره ای که امروز از نمادهای هنر جنگ در دست ماست، وسعتی بسیار دارد. علاوه بر این آن‌چه در هنر جنگ ایران می بینیم، بازنمودی از نمادهای همیشگی‌اند، نمادهایی که در طول تاریخ بارها تکرار شده‌اند. 



نخستین اثری که از انسان نخستین بر جای مانده است، و بر دیوار غارها نقش شده، به صحنه‌های جدال انسان باز می‌گردد. جدال انسان با نیروهای طبیعی، بعدها جدال انسان با دشمنان انسانی‌اش موضوع تصاویر نقش شده بر دیوار غارها شد. بدین شکل و با این استناد جنگ نخستین موضوع شکل گرفته توسط انسان بود. فراتر از آن‌چه می‌بینیم می توانیم سبب تصویر شدن صحنه‌های جنگ را از پس لایه ظاهری‌اش دریابیم. حقیقت این است که انسان برای غلبه بر نیروهای اهریمنی و نیز نیروهای مخرب حیات‌اش آن‌ها را به تصویر می‌کشید. بدین شکل آن‌ها را به تسخیر خود در می‌آورد و بر آن‌ها چیره می‌شد. انسان نخستین در نقش‌های خود به دشمن تیر پرتاب می‌کرد و معتقد بود این رخداد غلبه او را رقم خواهد زد. ازآن پس انسان توانست صحنه‌های ستیز خود را به تصویر بکشد. این سنت در غالب نزاع خیر و شر در تمام طول تاریخ تکرار می‌شود. 



این سنت سینه به سینه تمدن‌های باستانی را می‌پیماید و به روزگار هخامنشیان می‌رسد. در این روزگار تنها صحنه جنگ، جدال میان شیر دال و گاو است که این بار نزاع خیر و شر نیست. صحنه نبردی است که نمادی از تغییر فصل به شمار می‌رود. این نوع بهره گیری از صحنه نبرد، معدودی از دامنه وسیع آثار هنری را شامل می‌شود. حتی در امتداد تاریخ هنر نیز کمتر به جنگ، با نمادی غیر از جدال خیر و شر مواجه می‌شویم. این سنت تصویری در سیر تاریخ هنر ساسانی تکرار می‌شود و رفته‌رفته به نسخ خطی راه می‌یابد. در سیر تاریخ نگارگری جنگ با همان مفهوم باستانی یعنی جدال نیروهای اهریمنی و اهورایی تکرار می‌شود، مثال‌هایی از آن را می‌توان در صحنه رزم میان رستم و اسفندیار، جنگ بهرام و اژدها، جنگ اسفندیار و اژدها، رستم و دیو سپید، جنگ ایران و توران و هزاران موضوع دیگریافت. اما این معنا در هنر ایران پس از انقلاب، معناهای دیگری نیز به خود می‌گیرد. نمادهایی از مسیحیت آغازین به آن اضافه می‌شود، نمادهایی هم‌چون کبوتر که پیشتر به عنوان نماد شهدای مسیحیت در نقاشی‌های قرون وسطی به کار می‌رفت. 



در واقع هنر جنگ در ایران مفهومی تازه به نام شهادت را بیان می‌کند، مفهوم الحاق بشر به مبدأ هستی و این ارمغان تازه هنر جنگ است. در بسیاری از تصاویر شهدا با سلامت کامل در کانون تصویر ایستاده‌اند و به مخاطب خیره می‌نگرند. در پایین تصویر پیکر بی جان همان فرد در آغوش هم‌رزمش به تصویر کشیده شده است. از دقت در این مضمون و هم زمانی در تصویر کردن یک انسان در دو مدت مرگ و زندگی‌اش به نتیجه ای نه چندان دشوار دست می‌یابیم. روح انسان که پیش از این کم‌تر به تجسد رسیده بود؛ حالا با صراحت تمام تصویر می‌شود. نقاش گامی فراتر می‌رود و عوالم ناپیدا را تصویر می‌کند. پیش از این در آثار رنسانس در اروپا با پیکری مواجه می‌شدیم که غالبا پیرمردی با ریش‌های بلند است. نمونه این امر را در سقف کلیسای سیستین می‌بینیم. این تصویر تجسد خداست.

اما فارغ از این، تنها مسیح مصلوب یا شهید، در تصاویر کلیسای کاتولیک زنده مجسم شده. اما هرگز تصاویر دو بار تکرار نشده‌است. در تصاویر شهدای جنگ اما تجسد این رخداد را بارها می‌بینیم. بنابراین می‌توانیم به این تصاویر استناد کنیم و در نتیجه به این حقیقت وقوف یابیم که نقاشی جنگ یک ارمغان تازه بای هنر ایران داشت و آن تجسد روح بود که پیشتر با این صراحت ندیدیه‌ایم.

مینا عبدی

کد خبر: 46637
Share/Save/Bookmark