کودکی اش بدلیل شغل پدرش به اقامت در شهرهای مختلف کالیفرنیای شمالی گذشت.بعد از مقیم شدن خانواده در پیدمونت کالیفرنیا او دوره دبیرستان را در این شهر به اتمام رساند و ورزشهایی چون بسکتبال و فوتبال و ژیمناستیک و شنا را تجربه کرد. خانواده اش باز به نواحی دیگری مهاجرت کردند و او در این مدت شغلهایی مثل روزنامه فروشی، متصدی خواروبار، آتشنشانی، نجات غریق و ... را تجربه کرد. در ۱۹۵۰ مجبور به ورود به ارتش شد و تا سال ۱۹۵۴ به عنوان نجات غریق و مربی شنا برای ارتش آمریکا کار کرد که در اواخر در جریان حادثه ای در پاسیفیک در شمال سان فرانسیسکو او بیش از ۵ کیلومتر در آب به طرف ساحل شنا کرد و به خاطر این حادثه همراه با واحدش به جنگ کره فرستاده نشد و به نزد خانواده اش برگشت.
مدتی بعد او که با یکی از دوستانش برای تست هنرپیشگی در کمپانی یونیورسال حاضر شده بود با «آرتور لوبین» ملاقات کرد. به گفته لوبین او کاملا آماتور بود حتی نمی دانست کی باید برگردد یا برود و یا کاری انجام دهد. لوبین به او پیشنهاد کرد که در یک کلاس بازیگری ثبت نام کند. او قراردادی با یونیورسال امضا کرد و در سالهای ۵۸-۱۹۵۵ توانست در چند فیلم مثل «رطیل»، «انتقام مخلوق»، «هرگز نگو خداحافظ»، «ستاره در غبار» و ... و چند سریال تلویزیونی مثل «گشت بزرگراه» نقشهایی کوتاه و بلندی را بازی کند. شروع کار او با انتقادهایی برای روش و شیوه بازی خشکش،نوع نگاه و صدای خش دارش که از لای دنانهایش بیرون می آمد- که در آینده ای نچندان دور جز سبک تجاری کار او شدند- همراه بود.
بعد از بای در چند سریال از جمله «روهاید (۱۹۶۵-۱۹۵۹)» که از شبکه سی.بی.اس پخش می شد به صورت اتفاقی به «سرجیو لئونه» کارگردان ایتالیایی که آن روزها گم نام بود معرفی شد تا در وسترنی ایتالیایی با نام یک مشت دلار بازی کند. بازی ایستوود در خلق کاراکتر مرد بدون نام که استیل خاصی داشت عالی بود. فیلم موفقیت زیادی در ایتالیا داشت و ایستوود به بازیگری بزرگ مبدل شد. این موفقیت زمینه همکاری ایستوود و لئونه در دو فیلم دیگر شد، «بخاطر چند دلار بیشتر(۱۹۶۵)» و «خوب،بد،زشت (۱۹۶۶)». «لی وان کلیف» در فیلم دوم و سوم و «الی والش» در فیلم سوم در کنار ایستوود به نقش آفرینی پرداختند. بعد از نمایش فیلم در آمریکا ایستوود آنجا هم ستاره شد.
بعد از آشنایی ایستوود با «دان سیگال» و بازی در چند فیلم این کارگردان، ساخت اولین قسمت از مجموعه «هری کثیف» شروع شد. فیلم داستان پلیسی به نام «هری کالاهان» است که تصمیم می گیرد به هر وسیله ای شده یک قاتل روانی را متوقف کند. فیلم بعد از نمایش به فروش و موفقیت عظیمی دست پیدا کرد و ایستوود را به یک سوپر استار تبدیل شد.
ایستوود در ۱۹۷۲ «جوکید» و در ۱۹۷۳ اولین وسترن خود ولگردهای «دشت مرتفع» را ساخت که فضای دومی به فیلمهای لئونه و سیگال بسیار نزدیک بود. بعد از ساخت و بازی در «قدرت مگنوم» و یکی دو فیلم دیگر ایستوود کارگردان داستان «جوزی ولز یاغی» را انتخاب کرد. داستان در مورد مردی بود که خانواده اش بست نیروهای متحدین در جنگهای داخلی آمریکا به قتل رسیده اند و او برای انتقام به متفقین می پیوندد. فیلم گیشه بسیار خوب و ستایش منتقدین و تماشاگران را در پی داشت. راجر ایبرت شمایل ایستوود در جوزی ولز یاغی را با مرد بدون نام مقایسه کرد ولی فضای فیلم را تحسین کرد. بعد از بازی در چند فیلم متوسط ایستوود به «برخورد ناگهانی» دنباله چهارم هری کثیف رسید. فیلم هفتاد میلیون دلار مقدار فروش کرد.
طناب، کمدی «City Heat»، «سوار اسب نیله(سوار سرنوشت)»، «استخر مرگ» از جمله فیلمهای ایستوود در دهه ۸۰ بودند. سال ۱۹۹۰ ایستوود دو فیلم «شکارچی سیاه قلب سفید» و «کارآموز» را ساخت که هر دو چندان متقاعد کننده نبودند. نابخشوده فیلم بعدی ایستوود با بازی خودش «مورگان فریمن» و «جین هکمن» بود. فیلم به مذاق منتقدین و تماشاگران خوش آمد طوریکه لس آنجلس تایمز آنرا در کنار جویندگان «جان فورد» قرار داد و باور نکردنی تر اینکه فیلم نامزد نه جایزه اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ایستوود و بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد. فیلم چهار جایزه را ربود که سهم ایستوود دو تا بود،بهترین فیلم و بهترین کارگردانی. فیلم از طرف انجمن فیلم آمریکا در ردیف برترین وسترنهای ساخته شده قرار گرفت. در خط آتش به کارگردانی «ولفگان پترسن» و بازی «جان مالکوویچ» و ایستوود فیلم موفقی بود.
«پلهای مدیسون کانتی» عاشقانه ای با بازی ایستوود و «مریل استریپ» و به کارگردانی «رابرت جیمز والر» بود که در مراسم گلدن کلوب نامزد بهترین فیلم شد و سزار بهترین فیلم خارجی فرانسه را دریافت کرد. بعد از بازی در چند فیلم دیگر، کلینت حالا دیگر با تجربه او ساخت «رودخانه مرموز» را در سال ۲۰۰۳ به پایان برد. فیلمی با تم مذهب،قتل و سو استفاده جنسی با بازی «شان پن»،«کوین باکان» و «تیم رابینز». فیلم تحسین منتقدین را در پی داشت و دو جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای شان پن و بهترین بازیگر نقش مکمل را برای تیم رابینز به ارمغان آورد. نکته جالب در مورد اين فيلم اين است که هيچ کدام از برداشتهای فيلم به بيش از ۳ برداشت نرسيده و اين يکی از خصوصيات ايستوود است که او را به يکی از بهترين کارگردانهای جهان تبديل کرد. ایستوود از فستیوال حلقه منتقدین فیلم لندن و انجمن بین المللی منتقدین فیلم بهترین کارگردان سال نام گرفت. ایستوود سال ۲۰۰۴ در «عزیز میلیون دلاری»،تهیه کنندگی،کارگردانی و بازی در نقش یک مربی بوکس را برعهده گرفت. «هیلاری سوانک» دختر بوکسوری است که می خواهد ایستوود بد اخلاق را متقاعد کند که مربی اش شود. آقای کارگردان توانست دوست قدیمی اش مورگان فریمن را هم راضی به بازی در فیلم کند.فیلم چهار اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن برای سوانک و بهترین بازیگر نقش مکمل برای فریمن را ربود. در سن ۷۴ سالگی ایستوود مسن ترین کارگردانی نام گرفت که توانسته از بین هجده کارگردانی که جایزه بهترین فیلم برای دو فیلم یا بیشتر را بگیرند. در سال ۲۰۰۶ او همزمان دو فیلم در مورد جنگ جهانی دوم ارئه داد. اولی پرچمهای پدران ما روی مردانی که پرچم آمریکا را روی کوه «سورباچی» بالا می بردند زوم می کرد. دومی «نامه هایی از ایوو جیما» تاکتیکهای سربازان ژاپنی در جزیره ای و نامه هایی که آنها به اعضای خانواده شان می نوشتند را به تصویر کشید. هر دو فیلم از منتقدین نظرات مثبتی دریافت کردند و نامه هایی از ایوو جیما در هفتاد و نهمین مراسم اسکار نامزد بهترین کارگردانی،بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و در شصت و چهارمین مراسم جوایز گلدن کلوب ایستوود برای هر دو فیلم نامزد دریافت بهترین کارگردانی شد.
پروژه بعدی ایستوود «بچه اشتباهی» بود که بر اساس یک داستان واقعی در اواخر ۱۹۲۰ رخ داده بود ساخته شد. «آنجلینا جولی» در این فیلم نقش مادری را بازی می کند که بدنبال جستجوی پسرگم شده اش که به دست یک شیاد ربوده شده می گردد. این ساخته ایستوود هم نقدهای مثبتی گرفت، «دامون وایز» از امپایر فیلم را بی نقص نامید. فیلم شصت و دومین فستیوال فیلم انگلستان نامزد بهترین کارگردانی شد و باز از سوی حلقه منتقدین فیلم لندن برترین کارگردان سال نام گرفت. ایستوود که در این چند سال بی نقص کار کرده بود دست به ساخت فیلم «گران تورینو» زد. او علاوه بر کارگردانی در فیلم هم در نقش «والت کوالسکی» بازی کرد.کاراکتری که ترکیبی بود از نقشهایی که او سابق بر این نقش آنها را بازی کرده بود، فیلم پرفروش ترین فیلم ایستوود در حرفه اش چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان کارگردان شد. ایستوود سال ۲۰۱۰ «شکست ناپذیر» را ساخت، داستانی واقعی با بازی مورگان فریمن بجای «نلسون ماندلا» و مت دیمون بجای کاپیتان تیم راگبی «فرانسوا پی ینار» در جام جهانی راگبی سال ۱۹۹۵ آفریقای جنوبی. این فیلم نامزدی بهترین کارگردانی را در شصت و هفتمین مراسم اعای جوایز گلدن کلوب برای ایستوود درپی داشت. درام «آخرت» همکاری مجدد ایستوود با مت دیمون به نقش مردی که توانایی ارتباط با مردگان را دارد بود. نظر منتقدین و تماشاگران نسبت به فیلم مثبت بود. در همان سال ایستوود مدیر تولید ساخت مستندی درباره «دیو برابک» ستاره موسیقی جاز به بهانه نودمین سال تولدش شد.
او در سال ۲۰۱۱ با ستاره دیگری کار کرد،لئوناردو دی کاپریو به نقش جی.ادگار.هوور رئیس پلیس قدرتمند اف.بی.آی. که چندان انتظارها را برآورده نکرده است. ایستوود در ۲۰۱۲ در «منحنی دردسر» به کارگردانی «رابرت لورنز» بازی کرد. او هم اکنون ساخت «Jersey Boys»را در مرحله پیش تولید دارد.