دکتر حسن بلخاری به تازگی کتابی را از سوی انتشارات علمی فرهنگی روانه بازار کردهاست که در ۳۲۷ صفحه به هنر اسلامی و فلسفه آن میپردازد.
مولف اگرچه برای این کتاب نام «فلسفه هنر اسلامی» را انتخاب کرده، اما پیشگفتار کتاب را با طرح چند پرسش پیرامون این عنوان آغاز کردهاست:« آیا میتوان موضوعی با عنوان «فلسفه هنر اسلامی» را عنوانی صحیح انگاشت؟ و به فرض و تصور چنین صحتی، آیا میتوان نشانهها و اماراتی بر حضور آن در تارخ اندیشه و تمدن اسلامی یافت؟»
بلخاری پس از طرح این پرسشها از عنوان «حکمت هنر اسلامی» به عنوان یکی از معادلهای جایگزین نام میبرد که با توجه به ماهیت هنر اسلامی می توانسته مناسبتر از عنوان انتخاب شده باشد. اما به گفته او این مساله هم نمیتواند چیزی از ماهیت این پرسشها بکاهد، چرا که« فلسفه هنر یا از توجه و کنکاش نظری فیلسوفان یک فرهنگ به هنر حاصل میشود، یا از رویکرد مستقل برخی از محققان و اندیشمندان در تبیین ماهیت واقعیتی موجود به نام هنر.»
مولف پس از این به نمایندگان هرکدام از این رویکردها در غرب اشاره میکند و پس از آن به ذکر مواردی از رویکردهای اندیشمندان ایرانی به هنرهای مختلفی چون معماری و موسیقی میپردازد و مینویسد:«جمیع این موارد فتح باب تحقیق و تامل در مبانی نظری هنر و معماری اسلامیاند اما موید وجود
” « فلسفه هنر یا از توجه و کنکاش نظری فیلسوفان یک فرهنگ به هنر حاصل میشود، یا از رویکرد مستقل برخی از محققان و اندیشمندان در تبیین ماهیت واقعیتی موجود به نام هنر.» “
و حضور مکتبی با عنوان فلسفه هنر اسلامی نیستند. به عبارتی، آنچه ذکر کردیم مصالح و مواد بنیادگزاری این فلسفه هستند اما فلسفه هنر یا حکمت هنر اسلامی به شمار نمیآیند.»
از این رو می توان تلاشهای بلخاری را از زمان نگارش رساله دکترایش تا به امروز تلاش برای دست یابی به این مهم دانست. حاصل بخشی از این تلاش حالا در ۳۲۷ صفحه پیشروی ماست.
او مقالات این کتاب را در ۴ فصل تنظیم کرده که به این شرح است؛ مبانی نظری هنر، قوه خیال و عالم مثال نزد حکمای اسلامی، موسیقی و معماری.
او در هر فصل و ذیل هر یک از این عنوانها مقالاتی را قرار داده که به بخشی از هنر ایرانی و فلسفه آن میپردازد.
در فصل اول و ذیل «مبانی نظری هنر» او به موضوعاتی چون رمز و رازهای حیات پیامبر (ص) و قابلیتهای هنر اسلامی، راز بهار در آیینه اسرار، نسبت صناعت و طبیعت در لوامع الاشراق جلال الدین دوانی و ارتباط آن با نظریه میمزیس در فلسفه هنر و مفهوم شناسی واژه هنر در متون اوستایی و پهلوی پرداختهاست.
در فصل دوم کتاب بلخاری به سراغ حکمای اسلامی و قوه خیال در آراء و اندیشههای آنها رفته است. رمزگشایی صور در هنر و ادب اسلامی؛ نقد یا تاویل، تاملی در حکمت شیخ کبیر،صدرالدین قونوی، و نظریاتش درباره قوه خیال و عالم مثال، فلسفه خیال در تمدن اسلامی،ابداعات فارابی در مفهوم و کارکرد تخیل، قوه خیال و عالم مثال در اندیشه و آثار امام محمد غزالی و تاملی درمبانی حکمی تخیل هنری از جمله مباحثی است که در این بخش به آن پرداخته میشود.
در فصلهای مربوط به موسیقی و معماری نیز بلخاری به سراغ موضوعاتی چون«طبل شیوا، صور اسرافیل»، «حکمت یونانی موسیقی ایرانی»، «نسبت عناصر اربعه با مربع و تاثیرات آن بر هنر و معماری مقدس»، «جایگاه کیهان شناختی دایره و مربع در معماری مقدس(اسلامی)» و «فلسفه معماری: بازآفرینی عالم با ابتنا بر هندسه مقدس» رفته است.
تازگی مباحث مطرح شده و تلاشی که برای به دست دادن نمایی از فلسفه هنر اسلامی در این کتاب و مقالات آن صورت گرفته می تواند برای کسانی که به این موضوع علاقه دارند و در این راه گام برمیدارند آموزنده و جالب توجه باشد.