در دو قرن اخير اروپا، آسيا و آمريكاي لاتين انقلابهايي را تجربه كردند كه ادبيات آنها را تحت تأثير قرار داد و آثاري جهاني پديد آورد اين در حالي است كه ادبيات انقلاب اسلامي پس از چند دهه تازه جوانههاي جهاني شدن را با ترجمه پارهاي آثار تجربه ميكند.
با پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 57 به تدريج ادبياتي شكل گرفت كه از آن به عنوان ادبيات انقلاب نام برده ميشود. شعر و داستانهايي كه پس از اين تاريخ سروده و نوشته شدند در واقع منعكسكننده وقايع آن دوران و ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي هستند.
داستانها و رمانهايي كه در اين ادبيات خلق شدند با زاويه ديد داستاني و شخصيتهاي داستانيِ عمدتاً مذهبي بازتابدهنده ارزشها و آرمانهاي امام و انقلاب هستند.
در سالهاي نخست پيروزي انقلاب كتابهاي بسياري در حوزه شعر و داستان نوشته شد و با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران نويسندگان بسياري شروع به تجربه زبان و ادبيات ديگري كردند كه به ادبيات دفاع مقدس معروف شد.
اگر چه ادبيات انقلاب همپاي ادبيات دفاع مقدس پيش آمد ولي در مواجهه با آن به تدريج كمرنگتر شد به گونهاي كه تعداد آثار ادبي خلق شده در ژانر ادبيات انقلاب به لحاظ كمي اندكتر از ژانر ادبيات دفاع مقدس است. البته توجه نهادها به ادبيات دفاع مقدس را نميتوان در اقبال نويسندگان و شاعران به اين ژانر بيتأثير دانست. به گونهاي كه براي شعر و داستان و گونههاي ديگر ادبي مرتبط با ادبيات دفاع مقدس جوايز ادبي، حمايتها و مشوقهاي بيشتري وجود دارد.
موضوع انقلاب اسلامي ايران و آرمانها و ارزشهاي پديدآورندگان آن موضوعي گسترده و جذاب و حتي جهانشمول است كه ميتواند دستمايه خيلي از نويسندگان قرار گيرد.
با اين حال، نويسندگان در فاصله بين پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي فرصت اندكي براي به تصوير كشيدن حضور مردم در انقلاب و عوامل شكلگيري آن را داشتند و پس از جنگ نيز، كمتر نويسندهاي موضوع انقلاب را دستمايه كار خود قرار داد.
با گذشت تقريباً سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، آثار ادبي توليد شده در اين موضوع آنچنان رضايتبخش نبوده است.
در قرن بيستم چندين انقلاب در كشورهاي مختلف شكل گرفت كه ماهيت هر يك از آنها با انقلاب اسلامي متفاوت بود. انقلاب اسلامي در ايران بر اساس يك زير ساخت فرهنگي شكل گرفت و به همين خاطر نميتوان آن را با انقلابهاي ديگر مقايسه كرد.
ايران بعد از پيروزي انقلاب تصوير ديگري داشت با روسيه بعد از انقلاب اكتبر 1917. در روسيه بعد از انقلاب بين سالهاي 1918 تا 1920 جنگ داخلي باعث ويراني كشور شد. اقتصاد كشور از هم پاشيد و مردم براي يافتن غذا حاضر به ترك شهرها و پناه بردن به روستاها شدند. هزاران نفر در اثر قحطي جان سپردند. با اين همه بلشويكها به حكومت خود ادامه دادند. به همين خاطر شايد چندان درست نباشد
كه ادبيات بعد از انقلاب روسيه را با ادبيات بعد از انقلاب اسلامي مقايسه كرد.
مكزيك، چين، كوبا از كشورهايي بودند كه در قرن گذشته تجربه انقلاب را پشت سر گذاشتند و همان انقلابها بر ادبيات آن كشورها تأثير گذاشت.
همانطور كه بسياري از كشورهاي اروپايي در قرن بيستم درگير جنگ خانمانسوز جهاني بودند و بعد از جنگ و يا درون جنگ نويسندگان تجربههاي خود را داستان كردند در ايران اين اتفاق آنگونه كه شايسته انقلاب اسلامي و وقايع آن بود رخ نداد.
اگر به آثار پديد آمده بعد از انقلابهاي فرانسه و روسيه و آمريكاي لاتين نگاهي بيندازيم بدون شك به اين فاصله زياد در اين ژانر ادبي نيز پي ميبريم.
اين در حالي است كه پديد آورندگان انقلاب به صدور آن و به جهاني كردن آن فكر ميكنند و در اين ميان ادبيات محمل بسيار مهمي براي آن به حساب ميآيد ولي آيا ادبيات انقلاب اين ظرفيت را دارد كه از آن چنين استفادهاي شود؟
در واقع آيا ادبيات اين قابليت را دارد كه بخواهد پيامرسان باشد؟ ادبيات انقلاب به هر حال امروز بازتابدهنده ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي است.
در اين سالها اگرچه آثاري از اين ادبيات و ژانر به زبانهاي ديگر ترجمه شد و حتي در برخي موارد مورد استقبال قرار گرفت، آيا مي توان ترجمه بعضي آثار و اقبال و علاقه جهاني به انقلاب اسلامي را آغازي براي تلاشي جديد در حوزه توليد آثار ادبي با نگاه بين المللي دانست.
منبع: فارس