شیخ محمد جوریان خواننده مقامی خراسان، در کنار آرامگاه عطار و خیام؛
شکایتی نداشت و فقط میخواند
بیاعتنایی به موسیقی و بهخصوص موسیقی محلی حرف تازهای نیست که بخواهیم تکرارش کنیم، اما در این ایام شیخ محمد جوریان را در نیشابور دیدیم که بیتفاوت به این قضایا با ۷۳ سال سن فقط میخواند.
تاريخ : دوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۴
شیخ محمد جوریان در گفتگو با خبرنگار موسیقی هنرنیوز از برنامههایی که اجرا کرده بود و روزگارش گفت. زیاد به تهران سفر کرده تالار وحدت به خوبی میشناسدش از جوانی. چند سال پیش هم در جشنواره آیینی دیده بودیمش. نصرالله ناصحپور از اعضای هیأت مدیره خانه موسیقی ایران و هوشنگ جاوید بارها برای حضور در تهران از او دعوت کرده بودند و شیخ محمد همواره از آنان به نیکی یاد میکرد.
شیخ محمد دستگاههای موسیقی را به طور کامل میشناخت اما بیشتر در دستگاه ماهور و سهگاه میخواند میگوید دیگر توان خواندن در دستگاه اصفهان را ندارم. او پسر یک روحانی بود و در جوانی در مشهد و تهران آواز میخواند اما بهطور مخفیانه که بعد مدتی همسرش این راز را فاش کرد؛ فشار و ایراداتی بابت این کار به او وارد میشد، اما علاقهاش به موسیقی تمام این مشکلات را برطرف میکرد.
میگفت برای این رفع این موانع و مشکلات خدمت مجتهدی رسیده که این مجتهد موانع را برایش رفع کرده حتی برای اطمینان او قصه حضرت داوود را برایش نقل کردهاست که او هم آواز میخوانده.
پای این خواننده مقامی دو سال پیش شکست که نگذاشت مدتی از خانه بیرون آید. بهبودیش کم کم حاصل شد اما دیگر بدون عصا نمیتواند راه رود. با این وجود در فصلهای گرم سال به آرامگاه عطار و خیام میآید و برای مردم میخواند. نام روستایش صدرآباد است در ۱۲ کیلومتری نیشابور که اغلب روزها در ایام بهار و تابستان این مسافت را طی میکند.
از میان شاعرانی که اشعارشان را میخواند حافظ، مولانا، خیام و عطار را بسیار دوست میدارد و اگر برنامهای برای اجرا داشته باشد بیشتر از اشعار آنان استفاده میکند.
از درآمدش پرسیدم، برایش اهمیتی نداشت و میگفت پولی که مردم به آواز خواندن من میدهند سهم فقرایی است که در ده من زندگی میکنند از حضرت علی (ع) برایم نقل کرد که اگر به خلافت نمیرسیدی چه کار میکردی که او میگوید اگر به خلافت نمیرسیدم با کارگری به داد مظلومین میرسیدم.
بعد از گفتگو کمکم از دور میشد و سراغ خانوادهها میرفت و با خواندن شادشان میکرد اما توقعی نداشت و بی ریا از کنار همه عبور میکرد.
امیر حسین مکاریانی