نگاهی به نمایش ”پری خوانی عشق و سنگ” نوشته و کار ”چیستا یثربی” ؛
روانشناسی خشونت و عشق
 
تاريخ : پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۲۲






کلمه نخ نمای عشق در جامعه امروز بشری با زنانگی، رهایی، اسارت، زندگی، مرگ در نمایش "پری خوانی عشق و سنگ" می آمیزد تا مانند همیشه مفاهیم متضادی در نمایش چیستا یثربی شکل گیرد. مفاهیمی که با روانشناسی جدید می آمیزد و نگاه فرا زمینی به مقوله عشق در جهان خطی امروز که همه چیز برای انسان به بحران پایان رسیده، می دهد.



این نگاه موجب شده تا به صورتی تازه و ویژه نسبت به این پدیده بشری در آثار زنی مواجه شویم که همیشه عاشقانه سوژه هایش را کنار هم قرار می دهد و در عین ساده دیدن همه چیز، به پیچیدگی ها می رسد.



"پری خوانی عشق و سنگ" آخرین اثر "چیستا یثربی" ممکن است لحظه ای آن قدر با زنانگی تماشاگرش بازی کند که اشک را تا نزدیک پلک مخاطبش بیاورد اما به اندازه ای شتابان بر ذهن تلنگر می زند که قطعاً اشک را جاری نمی کند.



شاید اصلاً کارگردان تعمدی هم برای درگیر کردن مخاطبش با احساسات طبیعی ندارد و تنها می خواهد نیاز زیبا و ساده بشری را که راه پله رسیدن به تکامل روحی است را نشان دهد به طوری که تنها بازیگر نمایش سیما تیرانداز در هر دقیقه با تغییر پاساژهای حسی خود تو را در خود فرو می ریزد و تو حتی فرصت نمی یابی حس دیدنت را درونی کنی.



این اجرا برخلاف دیگر نمایش های یثربی که معمولا متن، اجرا را در بر می گرفت، اجرا و ترفندهای کارگردانی است که همه چیز را برای تماشاگر مصور می کند.



سالن و فضای نمایش بسیار ساده و خلاصه شده است و بازیگر با استفاده از یک پارچه توری موقعیت های مختلف را خلق می کند و برای مخاطبش ذهنیت نمایشی می سازد.



یثربی با تکیه بر شیوه نمایش های آیینی شرق از جمله نمایش کابوکی، نقالی و شیوه های آیینی، نمایشی کره به روایت داستانی عاشقانه، عارفانه می پردازد که زیاترین حس زنانه بشری را در تقابل با حس پلید خشونت به چالش می کشد. او با نگاهی کاملاً روانشناختی جایگاه انسانی عشق را در جوامعی با جهان بینی ایدولوژیک به تصویر می کشد که در یک دستشان سنگ است و دردست دیگرشان نیازهای ساده انسانی. جوامعی که یاد گرفته اند به عشق و دوستی سنگ بیاندازند و مردمانش برای به دست آوردن رهایی و جایگاه انسانی با تمام قوانین تعصب گرایانه مبارزه کنند.



هرچند در این نمایش یثربی از زمان گذشته برای بیان داستان خود بهره می گیرد و داستان نمایش در زمان جاهلیت عرب می گذرد و سوژه اثر هم عشق یک زن نسبت به پیامبراست؛ اما در نگاهی فراتر می بینیم این داستان بهانه ای است برای رسیدن به ناجی و پیامبر درونی هر انسان براساس خاستگاه های مشخص انسانی و با نگاه ایده آل گرایانه و زنانه به عشق؛ عشقی که به انسان رشد،کمال و آگاهی می دهد و در عین حال او را از بندهای اجتماعی رها کرده و به جهان بینی می رساند.



هرچند جای پای زنانه بازیگر، نویسنده و کارگردان زن این اثر در اجرا کاملاً مشهود است؛ اما نگاه انسانی و فرا جهانی نمایش به موضوع عشق موجب می شود تا همه دیوارهای محدود کننده و منفک کننده فرو بریزد و این حس عجیب انسانی را در قالبی فراتر از زن یا مرد بودن ارائه کند و مخاطب را به جنبه های انسانی این موضوع و نقش آن در تکامل انسان هدایت کند.



یثربی در این اجرا نیز مانند نمایش قابل توجه گذشته اش، "شعبده و طلسم" با استفاده از ترفندهای جادویی نمایش های آیینی و روایتی شرقی، داستان خطی تولد تا مرگ زنی را در عربستان زمان پیامبر اسلام(ص) به نمایش می گذارد که به صورت فشرده و در ۴۵ دقیقه همه داستان با مونولوگ گویی های یک بازیگر روایت می شود و مفاهیم مختلف انسانی در ریتم منظم و حساب شده اجرا بر جسم کلمات دیالوگ ها می نشینند و با حرکت های نمادین بازیگر به گوش و چشم تماشاگر می رسد.



داستان تناقض ها در یک جامعه بسته عقب افتاده و نگاه تفکیک کننده و فارغ از انسانیت به زن در دل داستانی عارفانه بیان می شود، داستانی که بر حسب یک تفکر ایده آلیستی و کمال گرای شرقی به عشق و مرتبه هایش شکل می گیرد؛ هفت طبقه از مرگ تا خدا، عشقی که برحسب نگاه عارفانه شرقی موجب می شود تا با یافتن تجلی خدا در خود، به معراج برسی، عشقی بی وصال که سایه اش تمام انسان را در می گیرد؛ اما کمالش در همین میسر نشدن وصال است، آنچه که برگرفته از آیین ها و تفکرات اساطیری شرقی درباره چگونگی رسیدن به کمال یک انسان بیان می شود.



هر چند محتوای ساده، رها و بیچارچوب، در قالب اجرای ساده و خلاصه شده نمایش اثری ساده و صادق و بی پیرایه شکل داده است. آن قدر همه چیز حتی عناصر نمایش ساده و موجز نشان داده می شود که تماشاگر نمی تواند به مفهوم پیچیده و کمال گرایانه عشق پی ببرد و دغدغه بزرگ بشر ساده تر و سطحی در ۴۵ دقیقه و با شتاب، بدون اندکی تأمل به صحنه می آید.



هر چند نمایشنامه یثربی و نگاه روانشناسانه و مدرن او به موضوع عشق، حرف تازه یا زبان متفاوتی ندارد و یثربی در این نمایش مانند دیگر آثارش که در قالب این ژانر تولید شده دغدغه های بی پایان یک انسان عاشق را ساده و صریح ارائه می کند.



همین موجب می شود تا ایده های خلاق در روند شتاب زده نمایش گاه جا بمانند و به خوبی بسط داده نشوند؛ اما زبان کلاسیک ولی ساده و شاعرانه نمایش های چیستا یثربی صادقانه تو را مجذوب می کند و ساده و اعتماد برانگیز بر ذهن مخاطب پیچیده و متنوع پسند تئاتر امروز اثر می گذارد ولی هرگز او را به شیدایی و شور عاشقانه نمی سپارد.



نشانه و سمبول ها ساده و دلنشین تر از آن هستند که ذهنت را درگیر رنگ، نور و حاشیه دکور کند. بازیگر حسی و کاملاً میدانی در تالار سایه با شما از حقوق نادیده شده، بی عدالتی ها و تفکر قالب در جامعه های عقب افتاده بشری درباره وجوه انسانی یک زن صحبت می کند؛ اما این مفاهیم به اندازه ای شاعرانه و ساده و صادق هستند که آدمی را به یاد داستان های عارفانه کوتاه ادبیات کلاسیک ایران می اندازد.



هرچند نگاه یثربی به موضوع و سوژه مشخص در یک داستان خطی، شاعرانه نمایش او را به جهت دیگری هدایت کرده و به بند موضوع کشانده؛ اما تکنیک های خلاق و ایده های کارگاهی کارگردان با خلاقیت بازی در بازی، رهایی متناسب با تم اثر به نمایش بخشیده است.



یکی از ویژگی های نمایش های شرقی که به تعبیر یثربی این ویژگی در نمایش های کهن کره پر رنگ تر است، قوت موسیقی و نقش موسیقی زنده در تکمیل بازیگری است. به طوری که بازیگر بر حسب فضاسازی موسیقی و با استفاده از افکت های خود به اجرا تن می دهد و موسیقی بخشی از روایت او می شود، چیزی که در نقالی و قصه گویی ایران نیست.



از همان ابتدای ورود به سالن اجرای "پری خوانی عشق و سنگ" فضاسازی تأثیرگذار با موسیقی در ذهن تماشاگر شکل می گیرد و در طول اجرا نیز موسیقی آمیخته و همگام با بازی بازیگر برای مخاطب فضاسازی می کند و در پایان نیز موسیقی نقش خود را تا لحظه ترک سالن به خوبی ادا می کند و سعی می کند مخاطب را با تمرکز ویژه ای به بیرون سالن بدرقه کند.



تسلط روانشناسانه یثربی و نگاه درمانگر او به تئاتر در این راستا به خوبی عمل کرده و به نظر می آید او با جادوی کیمیاگرانه عشق می خواهد بار دیگر حرف های شاعرانه خود را در مورد حقوق انسانی یک زن و مظلومیتش در مواجه با نگاه نامهربانانه و خشونت گرای جوامع ایدئولوژیکی بیان کند.













منبع: ایران تئاتر ( www.theater.ir )



کد خبر: 17864
Share/Save/Bookmark