کاسۀ زرین با محتوای زهرآلود
پلیس بین الملل باید برای پس گرفتن مخاطبان ما اقدامات لازم را کند. مدیران کاری نمیکنند. شاید باید آن ها را به صندلی بست تا متوجه اوضاع بشوند.
تاريخ : يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۱
آیا توجه کرده ایم که برنامههای ترکیبی در تلویزیون چه ساختاری دارند؟ چه کسی این ساختار را تعیین میکند آیا سلیقهای است؟ یا در کل یاد گرفتهایم که این موضوع دارای استانداردهایی است که باید رعایت شود. فرم و محتوا چقدر جدی گرفته میشود؟ آیا مدیران و مسئولان متوجه کیفیت آثار و مخصوصاً برنامههای ترکیبی تلویزیون هستند که بخش عظیمی از زمان آنتن این نهنگ سیری ناپذیر را به خود اختصاص داده است.
آقای ضرغامی اطلاع دارد که ضعف برنامهها موجب میشود کما اینکه موجب شده است انبوه مخاطبان ما با فشار دادن یک دکمه برنامههای آنها را به یک شاهی بفروشد به کانالهایی که به یک ده شاهی هم نمیارزد. کانالهایی که ظاهری زیبا دارند همانند یک جام زیبا که درونش پر است از زهری که در طول زمان اثرش را روی جسم و روح جامعه خواهد گذاشت. آیا ایشان میدانند یکی از دلایل این امر این است که برنامههایشان ظاهری زیبا و جذب کننده برای مخاطبان ندارد مخاطبانی که بیشتر جوان هستند.
نبود برنامههایی با ساختار درست، زیبا، کارشناسی، متنوع و خیلی چیزهای دیگر باعث شده است که ما در حال حاضر در جنگ نرم شکست سختی بخوریم. یادش بخیر ۸ سال دفاع مقدس و جوانهایی که با نداشتن ابزار دفاع، حماسه آفریدند. یادش بخیر شهید آوینی که با دید باز و کارشناسی در آن زمان گفت: هیچکاک استاد مطلق کارگردانان سینما است. این یعنی واقعیات را دیدن دوروغ نگفتن. حالا امروز در جنگ نرم ما چه کردیم؟ با داشتن ابزار و نبود بهانه ای چرا سهل انگاری می کنیم؟چرا واقعیتها را نمیبینیم؟ ای کاش در این عرصه هم چمران و همت و باقریهایی داشتیم که یاد میدادند، دفاع یعنی چه؟
واقغاً این سوالها را از چه کسی باید پرسید؟ غیر از این است که مدیران باید در مرحله اول پاسخگو باشند. وقتی یک برنامه مانند «ماه عسل» در یک ماه انبوه مخاطب را درگیر خود میکند. مدیران سازمان به خود میبالند و به هم لوح و مدال و کارت صد آفرین و هزار آفرین میدهند. توجه کنید برای یک برنامه در یک ماه. اما تا به حال به این فکر کردهاند برای این تعداد برنامه ضعیف که هیچ نشانهای از زیبایشناسی ندارد و کوچکترین تاثیری روی مخاطب نمیگذارد چه تعداد لوح و مدال را باید از شانههای این دوستان برداشت وپس گرفت.
برای سنین مختلف چه برنامه های درست و علمی داریم. برنامه هایی که مخاطب را درگیر خود کند و ما بتوانیم با افتخار از آن نام ببریم و اصلاً خود بیننده آن را تبلیغ کند چند تا از این برنامه ها داریم نام ببرید. فکرنمی کنم بیش از انگشتان یک دشت شود.
آیا میدانند مخاطب کودک ما در تلویزیون چند تا عمو و خاله و عمه و یک عالمه عروسک زشت دارد. کوچولو ما حق انتخاب ندارد چرا؟ چون تنوع وجود ندارد. چرا؟ چون کارشناس وجود ندارد.چرا؟ چون تخصص و نگاه پویا از ذست رفته است. کمبود تنوع در همه برنامهها که برای سنین مختلف وجود دارد حس میشود.
به نظر باید برای تنبیه مدیران و این که با گوشت و پوست شان فریاد مخاطب رادرک کنند باید آنها را به صندلی بست و مجبورشان کرد تا فقط ۲۴ ساعت برنامههای خودشان را ببینند. حدس بزنید چه حالی میشوند؟ چه اخلاقی پیدا میکنند؟ آیا یک قدم به فرهنگ ما نزدیک میشوند یا با این برنامههای دگم پا به فرار میگذارند؟
همه ما میدانیم که ما دارای یک فرهنگ طولانی هستیم که باید از آن محافظت کنیم همانند مرزهای کشورمان اما نمیدانیم با این برنامهها و سریالها یمان داریم به قهقرا میرویم و سر از ناکجا آباد در خواهیم آورد.
همه ما میدانیم موضوعات و محتوای برنلامههای ما انسانی است و یا حداقل میحواهیم که این گونه باشد اما نمیدانیم که با نداشتن ظاهری جذاب و غیر تکراری و کمبود تنوع نمیتوانیم موفق بشویم.
میدانیم که کانالهای ماهواره مضر است و در پس پرده برنامههای آنها محتوایی پوچ و تهی وجود دارد اما نمیدانیم با همین پردههای زیبا پرده از احترام خانوادهها برداشته اند و لطمه خودشان را زده اند. آن هم با رعایت فاکتورهای درست برنامه سازی که برایشان جا افتاده است. آنها با فکر و اندیشه مخاطبان ما را به آن سوی فرهنگهای هرز خود میبرند و کسی در اینجا به دنبال عزیز گمشدهاش نمیگردد. مدیران باید تلاش کنند تا با یک اندیشه درست و به دور از افراط که در حال حاضر سم جامعه ما شده است مخاطبان دزدیده شده و به سرقت رفته ما را پس بگیرند.ای کاش دست و بال پلیس بین الملل در اینجا بسته نبود و او وارد ماجرا میشد. و ما شکایت مان را نزد او می بردیم.