تولید نازل در شبکه نمایش خانگی و ریزش مخاطب در سینما
به بهانه اکران «بدون اجازه»؛
تولید نازل در شبکه نمایش خانگی و ریزش مخاطب در سینما
قیمت پایین بسیاری از فیلم های نازل و سطحی در شبکه نمایش خانگی که به سهولت از طریق سوپر مارکت ها در اختیار مردم قرار می گیرند باعث شده که مخاطب دیگر نیازی به سینما رفتن احساس نکند.
 
تاريخ : سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۰۷

فیلم سینمایی «بدون اجازه»ساخته«مرتضی هرندی» به مانند چند فیلمی که در یک ماه گذشته در سینماها اکران عمومی شدند ، بدون سر و صدا و با داستانی کلیشه ای اکران شد و بدون سر وصدا هم از پرده سینماها با فروش اندک پایین آمد. با نگاهی به فیلم هایی مانند «بدون اجازه»،«نامزد آمریکایی من»،«آخرین سرقت»،«پس کوچه های شمرون»،«شبکه» و... به وضوح می توان دید که فیلمسازان ما بدون اینکه در آثار سینمایی خود عنصر مهمی به نام تحقیق و پژوهش را به کار گیرند دست به ساخت فیلم هایی می زنند که هیچ نکته و جنبه ای دیدنی و یا احیانا آموزشی برای جذب مخاطب این گونه آثار ندارند و نتیجه هم این می شود که فیلمی که چند صد میلیون خرج ساخت آن شده است نه تنها در گیشه نمی تواند هزینه های تبلیغات اولیه خود را باز گرداند بلکه حتی نمی تواند هزینه اولیه فیلم را برای تهیه کننده اثر نیز بازگرداند و چیزی جزء بدهی میلیونی برای تهیه کننده اثر ساخت این گونه فیلم ها نخواهد داشت. از طرفی با توجه به این نکته که سینمای ما مخاطب خاص خودش را دارد و نمی توان گفت اگر فیلمی بتواند تمام جنبه های استانداردسازی و فرمول جذب مخاطب را نیز داشته باشد می تواند در گیشه به فروش میلیونی برسد و این طور نیست که سینما برای همه مردم جذاب باشد و فقط کسانی از دیدن فیلم ها در سالن های سینما لذت می برند که یا دغدغه سینما رفتن داشته باشند و یا اینکه دوست داشته باشند برای ساعتی نیز شده به جای تفریحانی دیگر به سینما بیایند و فیلم مورد نظر خود را صرفا با استفاده از بازیگران مطرح آن و در اغلب موارد از روی شانس برای دیدن انتخاب کنند. ازطرفی خیلی ها اعتقاد دارند که با توجه به مشکلات اقتصادی که در جامعه ما برای مردم وجود دارد ،مخاطبن سینما نمی توانند به سینما رفته و فیلم ببینند وبه همین دلیل و با توجه به اینکه سینما نسبت به شبکه خانگی خیلی گرانتر است ، مخاطب ترجیح می دهد با صرف هزینه ای معادل ۲۵۰۰ تومان CD یک فیلم سینمایی را خریده و در منزل به همراه دیگر اعضای خانواده تماشا کند . در حالی که باید در کشور ما نیز ماند دیگر کشورها برعکس این قضه اتفاق بیافتد و آثار شبکه نمایش خانگی نسبت به سینما گران تر باشند . به عنوان مثال در کشور های دیگر و به خصوص کشورهایی که در سینما صاحب سبک و به دید صنعت به سینما نگاه می کنند ، هزینه خرید DVD یک فیلم سینمایی معادل ۱۰ دلار است. اما در ایران با استفاده از همین قیمت پایین بسیاری از فیلم های نازل و سطحی ساخته و به سهولت در شبکه نمایش خانگی از طریق سوپر مارکت ها در اختیار مردم قرار می گیرند و مخاطبان هم وقتی می بیند با پول کم می تواند به راحتی فیلم ببیند دیگر نیازی به سینما رفتن نمی بیند. در صورتی که اگر در سینما فیلم های با کیفیت ساخته شود ، قطعا در شبکه نمایش خانگی هم این گونه فیلم جایگاه واقعی خویش را خواهند داشت و نتیجه فروش خوب این فیلم ها با عث روان تر شدن چرخه عرضه و تقاضای فیلم های سینمایی خواهد شد و دیگر هیچ تهیه کننده ای دلواپس و نگران فروش کم فیلم خود در سالن های سینما نخواهد بود. چون می داند در شبکه نمایش خانگی با توجه به اینکه کیفیت فیلم اش بالاست حق کپی رایت آن به خوبی پاسخ گوی هزینه های فیلم خواهد بود. فیلم«بدون اجازه» داستان دختر مرفه و ثروتمندی را روایت می کند كه رابطه ای دوستانه با جوان هم سن و سال خودش است درجريان يک تماس تلفنی از سوی مردی ناشناس متوجه اين نكته می شود كه مرد غريبه ای به عكس های خصوصی او دسترسی پيدا كرده و برای بازپس دادن اين عكس ها مبلغ ۵۰ ميليون تومان را دختر از قصه تقاضا كرده است. در این فیلم هم شاهد قواعد و فرمولی تكراری و کلیشه ای هستیم که نتیجه آن باعث ساخت شدن فیلمی کلیشه ای و غیر جذاب برای مخاطب شده و می توان گفت ‌رعايت نکردن یک سری اصول درنوشتن فيلمنامه، اجرا و پردازش حوادث فیلم باعث ‌شده که فیلم در گرداب همان گيشه های رایج بیافتد و رشته کلام از دست کارگردان و فیلم نامه نویس فیلم در برود و مخاطب را نیز فیلم از دست بدهد. در سینمای ایران بسیاری از فیلم سازان تصور غلطی از فیلم ملودرام و خانوادگی دارند و فکر می کنند فیلم خانوادگی و ملودرام با همان يكی دو مولفه تكراری، مثل تحريک احساسات مخاطبان، ايجاد فضايی احساساتی و رمانتيک با چاشنی موسيقی سوزناک و اشک انگیز، تزریق بیش از اندازه موسیقی به فیلم و... می توان اثری تاثیرگذار ساخت و به راحتی مخاطب را تحت‌تأثير قرار‌داد وسینماها کشاند . به همین دلیل و برمبنای همين تصور ساده‌انگارانه هر ساله تعداد زيادی فيلم در اين ژانر ساخته می‌شوند كه نه محتوای درست و حسابی دارند و نه حتی فروش چندانی در گیشه دارند و در طول این سال های تعداد زیادی فیلم ساخته و اکران شده و مدام فیلمسازان از این گونه کلیشه ها استفاده کردند و بسیاری از آنها هم شکست خوردند اما باز به سوی ساخت این گونه فیلم رفتند و مدام ویژ گی های تکراری این گونه فیلم ها در طول سال های گذشته تکرار شده و سنت ملودرام‌سازی‌ در ايران منجر به ساخت ملغمه‌ای تركيبی و ناشيانه از ژانرهای مختلف تراژدی ، كمدی، ملودرام و جنايی ‌شده است و در عمده این گونه آثار پس از نمايش لحظات اشک انگيز و اوج و فرودهای احساسی و سطحی و همه بزن بكوب‌ها و تعليق‌های اغراق آميز سرانجام به پايان خوش ماجرا می‌رسيم . شخصيت‌های این گونه فیلم ها هم در طول این سال ها جا افتاده و در حد تيپ باقی مانده‌اند و كليشه‌های كاملا آشنایی دارند به عنوان مثال دختری اشرافی، ساده و رمانتيک یا بالاعکس و پسری جنوب شهری در نقش مثبت و پسری بالای شهری در نقش منفی و بالاعکس که به خاطر پول و رسیدن به دختر مورد علاقه خود دست به هر كاری می‌زنند و دست آخر هم با استفاده از هر ترفندی در فیلم نامه سر به راه می‌شوند. از جمله ویژگی های این گونه آثار ملودراماتیک در سینمای ایران است.

کد خبر: 45124
Share/Save/Bookmark