كتاب «فصل صبر»؛ آخرين خاطرهها از بنيانگذار انقلاب اسلامي؛
خاطرات منسوبين و كادر پزشكي از آخرين لحظات زندگي امام خميني(ره)
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۰۱
كتاب «فصل صبر» شامل خاطرات 20 نفر از منسوبين و كادر پزشكي از ايام بيماري و رحلت حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران است كه از سوي موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) چاپ و منتشر شده است.
به گزارش هنرنیوز به نقل از فارس، در روزهاي منتهي به نيمه خرداد ماه سال 1368 با انتشار خبر بيماري حضرت امام خميني(ره)، اندوه گسترده و فراگيري سراسر ايران و جهان اسلام را فرا گرفت و بسياري از دوستداران و ارادتمندان آن حضرت با حضور در مساجد و مكانهاي مقدس براي سلامتي رهبر كبير انقلاب اسلامي دست به دعا بردند و صحنههاي ماندگاري از عشق و وفاداري به قافله سالار كاروان انقلاب اسلامي را در تاريخ معاصر كشورمان به ثبت رساندند. در آن ايام، منسوبين به حضرت امام(ره) و كادر پزشكي ايشان هم لحظههاي سخت و ناگواري را سپري ميكردند كه بخشي از خاطرات آنها در كتاب «فصل صبر» گردآوري و منتشر شده است.
با مطالعه خاطرات گرد آوري شده در اين كتاب ميتوان به اين نكته ايمان آورد كه هر چند نسلي كه از نزديك نهضت امام خميني(ره) را ديده و در عصر حماسه پر شكوه انقلاب الهي او زيسته، با ايمان به صداقت و حقيقتگويي و هدايتگري و امامت او در ركابش تا وراي جانبازي نقش آفريني كرده است اما هنوز شناختمان از زواياي ناشناخته انديشه و عمل اين مرد الهي كه حقيقتاً روح خدا در كالبد زمانه خويش بود، اندك است و آن درياي آرام اما طوفان خيزي كه امواجش حادثههايي سترگ در تاريخ معاصر پديد آورده و خواهد آورد، و آن روح بزرگ را لطايف حكم و ظرايفي است كه سر چشمه آن آرامش و خروش بودهاند و لعماتي از اين لطايف در آثار عرفاني و اخلاقي و سياسياش پراكندهاند و مهمتر از آن در انديشه و عمل و سيره او در سراسر زندگاني قريب به يك قرن وي متجلي گشتهاند. و نقل دوستان و شنيدن خاطرات ياران و نزديكان صادقش راه كوتاهي براي باز شناسي برخي از آن جلوهها است.
در ابتداي كتاب، خاطرهاي از مرحوم حاج سيداحمد خميني(ره) نقل شده كه در بخشي از آن آمده است: «روز آخر كه روز سيزدهم خرداد ماه بود دكترها هم ديگر مأيوس شده بودند. براي اين كه هر چه دارو به كار ميبردند، فشار خون بالا نميآمد. آقايان دكترها و چند تا از دوستان اين طرف و آن طرف با حالت ناراحتي نشسته بودند و نميتوانستند چيزي بگويند. آقاي دكتر فاضل و آقاي دكتر عارفي يك جا نشسته بودند، من رفتم پيش شان گفتم چه خبر است؟ چرا اين طوري نشستهايد و زانوي غم بغل كرديد؟ دكتر فاضل به من گفت: فلاني، آقا تا يكي دو ساعت ديگر، بيشتر نميتوانند حرف بزنند. شما برو هر چه ميخواهي از آقا بپرس. گفتم: خيلي خوب و رفتم در اتاق، ديدم صورت آقا نوراني شده و چهره ايشان گل انداخته است و دارند نماز ميخوانند. آقا از شب پيش نماز ميخواندند. يعني از ساعت ده شب قبل از روز فوتشان نماز ميخواندند و آن شب ديگر آقاي انصاري ايشان را براي وضو مهيا نكرد. براي اين كه خودشان ديگر نگفتند كه من وضو ميخواهم، چون از شب تا صبح بيدار بودند و نماز ميخواندند. آقا هيچ كاري ديگري انجام نميدادند، فقط نماز ميخواندند. من رفتم داخل اتاق، ديدم دارند نماز ميخوانند. همان طور كه خوابيده بودند، با آن فشار سرشان را بالا ميآوردند به عنوان ركوع و بعد دوباره براي سجود. من هر چه كردم با آقا حرف بزنم، دلم نيامد آن فضاي معنوي را به هم بزنم. بعد فقط يك كمي به ايشان نگاه كردم و از اتاق آمدم بيرون. ساعت سه بعد از ظهر حالشان بد شد كه دستگاهها شروع كرد به كار و ساعت ده شب هم ايشان فوت كردند.» (ص19 و 20)
خاطره بعدي از زبان همسر حضرت امام (ره) روايت شده كه در بخشي از آن آمده است:« شب قبل از عمل مقداري آبگوشت درست كرده بوديم. به آقا گفتم براي شما مقداري سوپ گذاشتم. شما را فردا ميخواهند عمل كنند. اين نان را نخوريد. نان هم به مقدار كف دست كمتر، ريز خرد ميكرديم. ميگفتم: اين لقمهها خيلي كوچكند، يك مقدار بزرگتر خرد كنم؟ ميفرمودند: «اين ماهيچههاي گلو لقمه را فرو نميدهد، بايد خيلي كوچك باشد.»
من بودم و فاطي خانم هم آمد آنجا نشست. قبل از شام صحبتشان را كردند و بعد احمد آقا آمد و صحبت كردند و بعد هم آنها هر دو رفتند. موقع شام خوردن كسي نبود. من يكي دو لقمه از آبگوشت را خوردم و ايشان هم نان و ماست و مقداري خيار خوردند.» (ص24)
در ادامه سلسله خاطراتي ازحاج سيد حسن خميني و خانمها صديقه مصطفوي، فريده مصطفوي، فاطمه طباطبايي، حجت الاسلام والمسلمين مسيح بروجردي و همچنين خانمها فرشته اعرابي، زهرا اشراقي، ليلي بروجردي و آقاي علي اشراقي روايت شده است. خاطرات دكتر ايرج فاضلي، دكتر سيد عبدالحسين طباطبايي و دكتر مسعود پورمقدس از ديگر بخشهاي كتاب فصل صبر است.
همچنين 4 نفر از اعضاي گروه پزشكي (آقايان احمد زرگر، سيدمحمد سيادتي، محمد شريفي و ناصر معدني) از ديگر افرادي هستند كه خاطرات خود از ايام بيماري و رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي را بيان كردهاند.
فهرست اعلام و بخش عكس، قسمتهاي پاياني كتاب فصل صبر را تشكيل ميدهند كه در بخش عكس، 15 قطعه تصوير مربوط به موضوع كتاب ارائه شده است.
نويسنده: عليالله سليمي