به گزارش هنرنیوز، مراسم بزرگداشت فرهاد مهراد خواننده فقید موسیقی سه شنبه ۲۹ دی ماه ماه همزمان با سالروز تولد این هنرمند در فروشگاه شهر کتاب «فرشته» برگزار شد.
در ابتدای این مراسم که با حضور پوران گلفام همسر زنده یاد فرهاد و چهره های دیگری چون استاد الهی قمشه ای تدارک دیده شده بود نوشته ای از سوی بهروز غریب پور نویسنده و کارگردان تئاتر توسط شکوفه شهیدی خوانده شد.
غریب پور در این نوشته آورده بود: «فرهاد را گذر زمان داوری کرد و ثابت کرد که مدعیان با خواننده ای در افتادند که امتیازهای ویژه ای دارد. زنگ صدایش، صدای رسا اما زخم خورده اش و بالاتر از آن، دل ریش ریش و غصه بی پایانش تقلیدناپذیر بود و هست. و زمان یک بار دیگر ثابت کرد که بی خود و بی جهت غربالگری نمی کند، و بی ترس و واهمه بسیاری را از صافی خود می گذراند. تردیدی نیست که در پدید آمدن فرهاد آهنگساز و ترانه سرا نقش بسیار تعیین کننده ای داشتند اما این نقش بی وجود امتیازات فرهاد بی اثر می ماند. فرهاد تجسم واقعی این شعر حضرت سعدی است: تو عاشقان مسلم ندیده ای سعدی، که تیغ بر سر و سر بنده وار در پیشند.»
پخش فیلم مستندی از فرهاد مهراد و اجرای یک قطعه موسیقایی به آهنگسازی ماکان اشگواری از بخش های دیگر این مراسم بودند.
به گزارش هنرنیوز؛ فرهاد مهراد بیست و نهم دی ماه سال ۲۲ بود که در تهران متولد شد. او نهمین و آخرین فرزند خانواده بود که از ابتدای سالهای کودکی به واسطهی نوازندگی برادرش در ارکستر سمفونیک به موسیقی کلاسیک علاقمند شد اما خودش معتقد است که به دلیل محدودیتهایی که خانواده برای ایجاد کرد؛ هیچوقت نتوانست حرفهای و آکادمیک تحصیل کند. او در آن زمان مجبور بود به خانهی دوستان ارمنی خود برود چراکه ارامنه در آن زمان آزادی بیشتری داشتند.
سرآغاز خوانندگی فرهاد در نوجوانی با گروه "چهار بچه جن" بود. این گروه فرهاد به همراه چند نفر از هممحلیهایش که ارمنی بودند؛ شکل گرفت. یکبار گروه برای اجرا به هتل خورشید اهواز رفته بود که چون خوانندهای نداشتند در آخرین لحظه قرار شد فرهاد آواز بخواند. بعد از آن فرهاد به کافهها و رستورانها رفت و در آنجا به نوازندگی و خوانندگی پرداخت. او آثار بزرگان موسیقی راک و بلوز را کاور میکرد و همواره مورد تحسین قرار میگرفت.
فرهاد پس از قطعهی جمعه در جامعه به عنوان خوانندهای معترض و سیاسی شناخته شد و شهرت یافت. این شهرت باعث فعالیت بیشتر او نشد زیرا او تا سال ۵۷ تنها یازده قطعهی دیگر منتشر کرد.
خسرو لاوی (مدیر استودیو دیسکو) که منتشرکننده تمامی کارهای فرهاد در فاصه سالهای ۵۰ تا ۵۷ بوده، میگوید: بعد از آن که ساواک این صفحه را جمع کرد، دانشجویان جلدهای خالی صفحه شبانه را به چند برابر قیمت خود صفحه میخریدند.
اما سالها بعد به تدریج روزهای غمانگیز فرهاد آغاز شد. او مثل بسیاری از خوانندگان شرایط زندگیشان دگرگون شد. به گفته خانم گلفام (همسر فرهاد)، او در سالیان اخیر برای گذراندن اوقاتش و گذران زندگی کارهای مختلفی میکرد. ازجمله چند بار با حسین الهی قمشهای، نویسنده و محقق ایرانی که از دوستان خانوادگی فرهاد بود، به قمشه رفت تا تکههای صنایع دستی برای فروش به تهران بیاورد و مدتی هم روزهایش را در باغ یکی از آشنایانش در نزدیکی شهر دماوند میگذراند.
فرهاد ۱۴ سال نتوانست برای آثارش مجوز بگیرد. در سال ۶۸ زمانی که سیدمحمد خاتمی؛ وزیر ارشاد بود و فضای بازتری در ارشاد حاکم بود؛ فرهاد آلبوم "خواب در بیداری" را آماده کرد. البته آن آلبوم هم سرانجام در سال ۷۲ توانست راهی بازار شود و این اولین اثر فرهاد بعد از انقلاب بود.
انتشار این آلبوم یک اتفاق غیرممکن و تاریخساز دیگر را به همراه داشت. فرهاد در تهران کنسرت میدهد. این کنسرت در آن زمان خیلی دور از انتظار بود. یکی از کارمندان این شرکت به نام رودابه طاهری با یک سال رفت و آمد مدام به وزارت ارشاد نهایتا توانست کاری را که در ابتدا غیرممکن مینمود؛ انجام دهد.
فرهاد مهراد؛ جمعه نهم دی ماه سال ۷۳ در سینما سپیده روی صحنه رفت. استقبال مخاطبان بلیتهای ۲۵۰۰ تومان کنسرت را سه روزه به اتمام رساند. این درحالی بود که محمدرضا شجریان بزرگترین خوانندهی آن سالها برای کنسرتش بلیت ۳۰۰ تومانی میفروخت.
فرهاد میان صدها نفر خواند و شبی تاریخی ساخت. چند سال بعد (فروردین ماه سال ۷۶) فرهاد کنسرت دیگری را در هتل استقلال تدارک دید. این کنسرت به دلیل مسائلی که مشخص نیست از سوی مقامات تنها چند ساعت مانده به اجرا لغو شد. فرهاد به دلیل تعطیلی روزنامهها قصد داشت با گیتارش جلوی هتل برود و به مردم اطلاع دهد و روبهروی هتل به اجرای برنامه بپردازد اما به او وعدهی کنسرت دیگری داده شد و جلویش را گرفتند. همسر فرهاد میگوید: این بدترین تجربه فرهاد در موسیقی بود و به او ضربه زد.
فرهاد به تدریج از سال ۷۸ حالش وخیم شد. او به هپاتیت سی مبتلا شده بود. سه سال بعد به دلیل شدت یافتن بیماری به فرانسه رفت. او سه ماه آخر عمرش را در خانه یکی از بستگان خانم گلفام در شهری کوچک در شمال فرانسه گذراند و نهایتا در روز ۱۰ شهریور؛ در سن ۵۹ سالگی در پاریس درگذشت.
فرهاد در گورستان تیه در جنوب پاریس به خاک سپرده شد اما صدایش هنوز زنده است.