به گزارش هنرنیوز؛قباد آذرآیین (نویسنده و منتقد) در رابطه با جایگاه رمان و داستان در جوامع امروزی و راه پیدا کردن رمان و داستان به دانشگاهها صحبت کرد. او در ابتدا با اشاره به اینکه شبکههای اجتماعی نتوانستهاند جایگاه رمان و داستان را تنزل دهند، به خبرنگار ایلنا گفت: رمان و داستان با وجود شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، ارزشهای خود را از دست نداده و حتی در مواردی وجودش بیشتر هم احساس میشود. طبیعی است که به دلیل فرآیند ارتباطات و رابطهها و مشکلات جوامع امروز بشری، رمانهای حجیم کم شده.
فلشفیکشنها هرگز جای رمان و داستان را نمیگیرنداو ادامه داد: ما امروزه کمتر شاهد وجود رمانهایی مانند رمانهای قرن نوزدهم هستیم. این هم تنها به خاطر وجود وسایل و ابزار ارتباط جمعی نیست، بلکه اقبال نسبت به این رمانها کمتر شده. اگر امروز میبینیم که از حجم رمانها کاسته شده به دلیل کمبود وقت و گرفتاریهایی است که انسان امروز با آن درگیر است.
این نویسنده با اشاره به اینکه داستانهای فلشفیکشن و برق آسا، هرگز نمیتوانند جای رمان و داستان را بگیرند، بیان کرد: داستان و رمان ویژگیهای خاص خود را دارند. این گونه داستانها با حجمهای بسیار کوتاه نمیتوانند لذتی که در داستان کوتاهِ کلاسیک وجود دارد را به ما بدهد. فلشفیشکنها و داستانکها هرگز نمیتوانند جای داستان کوتاه و رمان را بگیرند.
آذرآیین در پاسخ به این سوال که چطور میتوان کتاب را دوباره به سبد خرید خانوادههای ایرانی بازگردانیم؛ گفت: عدهای از خانوادهها هرگز کتاب را در سبد خرید خود جای ندادهاند. عدهای از خانوادهها هم هستند که از ابتدا کتابخوان بودهاند اما امروزه به دلیل مشغلههای زیاد و تغییر سبک زندگی، تمایلی به کتاب خواندن ندارند. این مسئله میتواند دلایل متعددی داشته باشد.
رمان و داستان به دانشگاهها راه پیدا کندوی با اشاره به اینکه در دانشگاههای ما به ادبیات معاصر بهایی داده نمیشود، افزود: در دانشگاهها به ادبیات داستانی هیچ توجهی نمیشود. ممکن است کلاسهایی برگزار شود اما باید ببینیم اساتید آن چه کسانی هستند. آیا اساتیدی که یک تئوری یاد گرفتند و دارای مدرکی هستند میتوانند مشوق جوانان باشند؟ بالقوه این علاقه و استعداد در نوجوانان و جوانان وجود دارد که بتوانیم آنها را متمایل کنیم به خواندن داستان و رمان.
او با اشاره به اینکه در دانشگاهها باید از اساتید متخصص استفاده کرد؛ گفت: باید بهجای اساتید صرفاً تحصیلکرده از دستاندرکاران و کسانی که به معنای واقعی از کسانی که عرقریزان روح داشتهاند؛ استفاده کنند. راه یافتن داستان و رمان به دانشگاهها و جدی گرفتن آن در آموزش و استفاده از اساتید برتر و متخصص این حوزه میتواند در مدت کوتاهی اقبال مخاطب به داستان ایرانی را بالا ببرد و شاهد رشد تیراژ کتابها باشیم.
نویسندهی مجموعه داستان «هجوم آفتاب» با بیان اینکه تیراژ کتاب به شدت پایین آمده؛ گفت: دلیل این وضعیت تنها عوامل اقتصادی نیست. باید دلایل ریشهایتر را پیدا کنیم و بفهمیم که چرا کار به اینجا کشیده است. تیراژ کتاب در دههی چهل، به هیچ وجه قابل مقایسه با امروز نیست. بزرگترین عامل از نظر من این است که داستان و رمان به دانشگاههای ما راه ندارد. رمان و داستان کوتاه باید در دانشگاهها پذیرفته شوند.
آذرآیین همچنین از دیگر مسائل و مشکلات تیراژ پایین کتاب و سرانهی مطالعه را سانسور دانست و اظهار داشت: من وقتی یک داستان برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد میدهم، اطمینانی ندارم که همان اثر را به من تحویل دهند. یک چیز تکه پاره شده از اثر اولی به دست مخاطبان میرسد و با این اتفاق اقبال خوانندهی ایرانی به داستان ایرانی بسیار کم میشود. به همین خاطر است که تیراژ رمان و داستان ایرانی بسیار پایین آمده اما تیراژ ترجمهها به نسبت بالاتر است چون سانسور روی آثار ترجمه بسیار کمتر است.
سانسور مضمون را نابود میکنداین نویسنده در پاسخ به این سوال که خلاقیت در آثار نویسندگان امروز ایران را چگونه میبینید، بیان کرد: وقتی عدم اقبال به آثار ایرانی زیاد میشود، گرایش ما به طرف نویسندگانی چون موراکامی میرود که من او را خیلی نویسندهی موفقی نمیدانم. به جرئت میتوانم بگویم ما داستان نویسانی داریم که دست کم یک سر و گردن از موراکامی بالاتر هستند. داستان و رمان به طور کلی براساس تجربهی زیست شکل میگیرد. نویسنده باید تجربهی زیست داشته باشد به دست به قلم ببرد. نوجوانی که چند تا وبلاگ نوشته نمیتواند کتاب منتشر کند! متأسفانه ما با حجم زیادی از کتابسازان روبه رو هستیم به جای کتاب نویسان. افرادی کتاب سازی میکنند و با هزینهی خودشان کتابی را چاپ میکنند و سپس با لابی چندین نشست خبری برای تبلیغ اثر خود برگزار میکنند. یکی از مضرات شبکههای اجتماعی همین لابی کردن کتاب است. البته این آثار درگذر زمان از بین میروند و در تاریخ چیزی از آنها باقی نمیماند.
نویسندهی کتاب «داستان من نوشته شد» ادامه داد: این مسئله بازهم برمیگردد به همان تجربهی زیست. اگر نویسندهی دارای تجربهی زیست باشد و از سواد و دانش کافی بهره برده باشد و داستانی با طرح و ساختار خوب ارائه دهد، هیچ توطئه و لابیای بر او تأثیر ندارد.
وی با اشاره به مضامین مطرح شده در داستانها و رمانهای ایرانی بیان کرد: شرایط موجود در ایران به نویسنده اجازه نمیدهد که مضامین را پیدا کند. مضمون با مانعی مثل سانسور برخورد میکند. سانسور مضمون را نابود میکند و علاقهی مخاطب را نسبت به اثر پایین میآورد. نویسندهای مثل موراکامی آزاد است که هر مضمون تازهای را برای نگارش اثر خود انتخاب کند. در ایران نویسندههایی داریم که بسیار خوب مینویسند اما متأسفانه موانع موجود به آنان اجازهی رشد نمیدهد.
ایلنا نوشت:آذرآیین با اشاره به نقش دولت در این روند گفت: دولت باید تلاش کند تا داستان و رمان را وارد دانشگاهها کند. دولت یک مجموعه است. ما نمیتوانیم بخشی از آن را جدا از بخش دیگر جدا کنیم. حتی افراد خوش نیتی مانند آقای جنتی هم که سرکار میآیند نمیتوانند کارهای بزرگی انجام دهند چراکه مجموعهی دولت به آنها اجازه نمیدهد. در مجموع دولت اگر واقعا قصد ارتقای سطح ادبیات در کشور را داشته باشد باید این کار را از دانشگاهها شروع کند.