این روزها و شب ها مجموعه تلویزیونی «دوباره زندگی» روی آنتن شبکه تهران رفته است. این مجموعه تلویزیوین که در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ در کشور کانادا تولید شده و تاکنون در بیش از ۱۲۰ کشور جهان به نمایش در آمده و به ۱۸ زبان ترجمه شده است. در این سریال در ۴ فصل و در مجموع در ۵۲ قسمت تولید و پخش شده است و برای این روزها دوباره روی آنتن شبکه تهران رفت هسات.
مجموعه تلویزیونی «دوباره زندگی» روایت گروهی از دانشمندان و متخصصان میکروبشناسی را دنبال می کند که عضو «نوربک» کمیسیون مشورتی بیوتکنولوژی آمریکای شمالی هستند. مرکز و آزمایشگاههای این سازمان غیرواقعی، در تورنتوست. اعضای این سازمان مسئولیت رسیدگی به مشکلات علمی ازجمله بیوتروریسم، بیماریهای مرموز یا تغییر ناگهانی محیطزیست را به عهده دارد. بیوتروریسم انتشار عمدی عوامل بیولوژیک است. این عوامل باکتریها، ویروسها یا سموم هستند که ممکن است به شکل طبیعی یا به فرم دستکاری شده انسان باشند. حوزه جغرافیایی فعالیت گروه نوربک کانادا، آمریکا و مکزیک است.
این سریال تلاش می کند در قسمت مخاطب را با ماجراها و موضوعات مختلفی درگیر کند و در عین حال بتواند داستانهای خود را با بازیگران حرفه ای به شکل باور پذیری به مخاطب انتقال دهد. اصولا در کشور ما مشکلی که در حوزه تلویزیون در ساخت آثار تلویزیونی وجود دارد. نبود داستان ها و قصه هایی که توانایی و قدرت جذب کردن مخاطب را برای مثلا بالای ۵۰ تا ۹۰ قسمت در کشور ما داشته باشند. یکی از معضلات اساسای در حوزه سریال سازی است. به نحوی که اکثر مجموعه های ایرانی در خوشبنانه ترین حالت می توانند مخاطب را تا ۵۰ قسمت جذب کنند . هر چند برخی از این سریال ها هم تا به مرز ۵۰ قسمت برسند، مخاطب خود را واقعا خسته و کلافه می کنند. قصه ضعیف، نبود شخصیت پردازی مناسب، به هم خوردن راکورد سکانس ها، استفاده از دیالوگ های کلیشه ای، نبود خلاقیت در بازی بازیگران، وجود محدودیت های گوناگون و... چندین عامل دیگر باعث شده که مخاطب ایرانی نتواند مجموعه های دنباله دار را دنبال کند.
یکی از دلایلی که مجموعه های تلویزیونی کشورمان در این روزها از سوی مخاطبان سیما مورد استقبال قرار نمی گیرد، ساخته شدن مجموعه های تلویزیونی کشورمان در ۲۰ تا ۳۰ قسمت است. در این گونه آثار که همچنان هم با قوت و رشد قابل توجه ای در تلویزیون کشور ما به بهانه های مختلفی چون مناسبتی بودن ساخته می شوند، مخاطب نمی تواند با شخصیت ها و کارکترهای مختلف اثر ارتباط لازم را برقرار کند. چرا که مخاطب تا از طریق تبلیغات از زمان پخش یک سریال آگاه شود ، ناخودآگاه ۵ تا ۱۰ قسمت یک سریال را ازدست می دهد، در ادامه تا با شخصیت ها و کارکترهای مختلف آشنا شود، ۲۰ قسمت سریال به پایان می رسد و در ادامه هم سریع قسمت ۳۰ سریال پخش می شود ومخاطب هم گیج شده و سردرگم اصلا نمی فهمد که موضوع سریال چه بود و چه چیزی را می خواست برای مخاطب بیان کند.تاکنون اکثر مجموعه های ملودارم جدی یا کمدی که بالای ۵۰ قسمت در کشورما ساخته شده اند، در روایت داستانی خود دچار یک کندی در روایت اثر بوده اند. تاجایی که ریتم این گونه آثار در زمان پخش برای مخاطب به شدت کند بوده و باعث خستگی و عصبیت مخاطب شده است. برخلاف رویه ما در مجموعه های تلویزیونی شبکه های ماهواره ای نکته ای که فارغ از داستان و قصه سطحی و ضعیف آنها ، شاهد این نکته مهم هستیم که این آثار در قسمت های بالایی ساخته می شوند، تاجایی که برخی از این مجموعه های شبکه های ماهواره ای بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ قسمت ساخته شدند. که این می تواند یکی از دلایل جذب مخاطبان تلویزیونی ما باشد. دراین گونه آثار مخاطب به راحتی با از دست دادن چند قسمت یک مجموعه می تواند دوباره جذب این گونه آثار شود. چون می داند در مثلا قسمت ۶۰ به راحتی همه شخصیت ها را خواهد شناخت. به هیمن دلیل است که امروزه همه جا سخن از مخاطبانی است که تلویزیون خودی را رها کرده و جذب آثار ماهواره ای شده اند. مخاطب تلویزیون دوست دارد ماجراها و زندگی شخصیت های مختلف را دنبال کند. او شیفته این نکته مهم است که بالخره در قسمت ۱۵۰ یک سریال شخصیت اصلی به عشق خود می رسد یا نه؟ زندگی اش را به باد می دهد یا نه با مبارزه همه را شکست داده به خوشبختی می رسد. از نمونه های موفقی که با این شیوه یعنی تولیدات در تعداد قسمت های بالا ساخته شده و از تلویزیون خودمان روی آنتن رفته اند ، می توان به مجموعه های تلویزی نیز «پرستاران» و«هشدار برای کبرا ۱۱» نام برد ، که هر دو این مجموعه های تلویزیونی توانستند با وجود تعدا دقسمت های بالای خود همچنان جذابيت و كيفيت خود را برای مخاطبان حفظ كنند. این درحالی است که در آثار وطنی که تاکنون به بهانه های مختلف یک تا سه آنها ساخته شده مخاطب با ضعف های اساسی چون: نبود خلاقيت و نوآوری در داستان پردازی ، شخصیت پردازی و خلق موقعيت های نو و بکر مواجه بوده كه در نهايت ساختار داستانی و روايی این گونه آثار دچار کلیشه و تكرار شده اند.
به نظر می رسد که تلویزیون در کشورما و در شبکه های مختلف اگر قرار است برای مخاطب آن خود مجموعه های تلویزیونی پخش کند باید به سمت ساخته شدن مجموعههای تلویزیونی بالای ۱۰۰ قسمت با فیلمنامههای جذاب و نو باشد . واقعا در رقابت رسانه ای امروز ساخت مجموعه های تلویونی ۳۰ قسمتی به پایان رسیده است و دیگر مخاطب علاقه ای به این گونه آثار ندارد. بنابراین شبکه های مختلف سیما اگر می خواهند در رقابت و بازی ناخواسته ای که ایجاد شده ، صحنه را به شبکه های ماهواره ای نبازند، باید تعداد قسمت های سریال های ما افزایش یابد. منتها با فیلم نامه مناسب و توانایی جذب مخاطب باشد . از طرفی این به معنای این نیست که این آثار باری به هر جهت و برای پر کردن آنتن ساخته شوند. بلکه باید توانایی رقابت با آثار ماهوارهای را نیز داشته باشند.
مجموعه تلویزیونی «دوباره زندگی» که این روزها روی آنتن شبکه تهران رفته با توجه به موضوع و همچنین ممیزی هایی که در آن شده برای بار چندم هم توانایی جذب مخاطب دارد و می تواند الگویی برای سریال های ما در نوآوری و جذب مخاطب باشد.
یادداشت: علی یعقوبی