ژاکوب در سورسنس، Hauts-de-Seine، در حومه غربی پاریس متولد شد. او کوچکترین فرزند خانواده ای ۶ نفره است و سه برادر بزرگتر از خودش دارد. او در محیط و خانواده ای با هوش و تحصیلات بالا رشد یافت. پدرش «مائوریس ژاکوب» فیزیکدان، مادرش روانشناس، برادرش «فرانسیس» موسیقی دان و دو برادر دیگرش دانشمند هستند. در ۱۹۶۹ در سن ۳ سالگی ایرنه با خانواده اش به جنوا سوسیس مهاجرت کردند، جایی که او به هنر علاقه مند شد.
علاقه ژاکوب با اجرا بعد از دیدن فیلمهای چارلی چاپلین بیشتر شد. «آنها قلبم را ربودند.» ژاکوب به یاد می آورد: «آنها من را به خنده و گریه انداختند و این، آن چیزی بود که من در یک فیلم منتظرش بودم: آگاه شدن از احساساتم.»
ژاکوب اولین بار در سن ۱۱ سالگی در سال ۱۹۷۷ روی صحنه ظاهر می شود. در هنرستان موسیقی جنوا مشغول به تحصیل شد و به آموختن چند زبان پرداخت(ژاکوب فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی را به آسانی صحبت می کند) او همچنین در استودیو دراماتیک لندن به تحصیل پرداخت. در ۱۹۸۴ به پاریس نقل مکان کرد و در « Rue Blanche(آکادمی هنرهای دراماتیک ملی فرانسه)» به فراگیری بازیگری مشغول شد. در ۱۹۸۷ در سن ۲۱ سالگی ژاکوب اولین نقش خود را در فیلم «خداحافظ بچه ها» اثر «لویی مال» بدست آورد و در آن در نقش یک معم پیانو ظاهر شد. او شروع کارش را با بازی در ۶ فیلم در نقشهای نسبتا فرعی برای ۴ سال بعدی ادامه داد.
در ۱۹۹۱ کارگردانی لهستانی کریستوف کیشلوفسکی نقش اول فیلمش زندگی دوگانه ورونیک را به او داد. فیلم داستان نمادین دو زن جوان را یکی در لهستان و دیگری در فرانسه دنبال و هر دو نقش را ژاکوب بازی می کند. ژاکوب با بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر فستیوال کن را از آن خود کرد. از ۱۹۹۳-۱۹۹۲ با وجود اینکه پیشنهادهای زیادی از هالیوود-از جمله نقش اصلی فیلم پیشنهاد بی شرمانه- ژاکوب روی فیلمهای فرانسوی کوچکتر تمرکز کرد. در ۱۹۹۴ ژاکوب بعد از بازی در فیلم سه رنگ:قرمز کیشلوفسکی دوباره با تحسینی بین المللی روبرو شد. فیلمی که سه نامزدی اسکار را برایی بهترین کارگردانی، بهترین تصویربرداری و بهترین فیلمنامه را بدست آورد. فیلم بهترین فیلم خارجی هیات ملی بازبینی فیلم نام گرفت و جایزه حلقه منتقدین فیلم نیویورک، جایزه جامعه بین المللی منتقدین فیلم و جایزه انجمن منتقدین فیلم لس آنجلس را هم ربود.
قرمز همچنین نامزدی جایزه سزار بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد(ژان لویی ترینیتان) بهترین بازیگر زن(ژاکوب) بهترین کارگردان(کیشلوفسکی) بهترین فیلمنامه (کیشلوفسکی و کریستوف پیسویچ) را بدست آورد. روزنامه نیویورک تایمز هم فیلم را در جمع ۱۰۰۰ فیلم برتر ساخته شده قرار داد.
ژاکوب با درون گرایی ذاتی اش و با بکارگیری کلمات خیلی کم توانایی چشمگیری برای بیان احساسات ناشناخته کاراکترهایش دارد. این امر در بازی اش در فیلم سه رنگ:قرمز بسیار آشکار است. ژاکوب تجربه منحصر به فرد همکاری با کارگردان لهستانی را اینگونه شرح می دهد:«دوربین واقعا مانند یک میکروسکوپ بود، کیشلوفسکی در کارگردانی هایش همیشه خیلی نزدیک و دقیق بود. چیزی که پیشاپیش درباره اش صحبت کند وجود نداشت، او فقط روی صحنه کار می کرد. اگر قرار بود تمرینی کرده باشد دوست داشت دقیقا قبل از برداشت باشد.»
بازی ژاکوب در سه رنگ:قرمز مورد تحسین بین المللی واقع شد و پیشنهادهای زیادی را از استودیوهای سینمایی بزرگ آمریکا برای او به همراه داشت. اما دوباره ژاکوب دوباره عقب نشست و نه ماه به خود مرخصی داد. در این مدت به خواندن تولستوی، بالزاک، سینگر و چندین اتوبیوگرافی پرداخت.
از ۱۹۹۹-۱۹۹۵ ژاکوب در یک سری از فیلمهای آمریکایی و اروپایی ظاهر شد که با درجه های گوناگونی از موفقیتهای تجاری و انتقادی روبرو شد. در ۱۹۹۵ او در شش فیلم بازی کرد از جمله «پیروزی» مقابل «ویلیام دفو» و «سام نیل»، «فراسوی ابرها» اثر «میکل آنجلو آنتونیونی»، «اوتلو» به کارگردانی «الیور پارکر» با اقتباس اثر «شکسپیر» که در آن ژاکوب تمام دیالوگهایش را برای اولین بار انگلیسی گفت. در سالهای بعد او در فیلمهای آمریکایی نسبتا موفقی از جمله «ناشناس» و «مارشالهای آمریکا» مقابل «وسلی اسنیپز» و «تام لی جونز» ظاهر شد. «حلقه برنجی بزرگ» با «ویلیام هارت» و «بازی جاسوسها» با «بیل پالمن» و «برونو کایربی» از دیگر فیلمهای او بودند.
با آغاز سال ۲۰۰۰ بازی ژاکوب در فیلمهای سینمایی کم شد و بعد از یک سری فیلمهای مستقل بیشتر اروپایی، دوباره به بازی در تئاتر رو آورد. در ۲۰۰۰ در «مادام ملویل» مقابل «مک کاولی کالین» در وست اند لندن بازی کرد که در پیشرفت مجدد او بازیگر بسیار مهم بود.در حال حاضر ژاکوب با اینکه هم کار شده همچنان به بازی در فیلمهای سینمایی ادامه می دهد.
یاسین پورعزیزی