مجموعه تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» در ژانر تاریخی و اجتماعی وبا موضوع انقلاب اسلامی به کارگردانی «صادق کرمیار» و به تهیه کنندگی «محسن علی اکبری» با آغاز دهه فجر روی آنتن شبکه اول سیما رفته استو تا کنون توانسته مخاطبان شبکه اول سیما را جذب خود کند. این سریال درباره جوانی به نام همایون پورسینا است که قصد سفر به خارج از کشور را دارد و در این حین، خاطرات پدربزرگش را که به تازگی فوت کرده و او نیز همایون نام داشت را میخواند. همایون، پدربزرگ او که در فرانسه داروسازی خوانده و به ایران بازگشته، درصدد تاسیس لابراتوار است اما سفارت انگلیس و شهربانی و دیگران سنگ اندازی میکنند و مانع این کار میشوند.
سریال «خاطرات مرد ناتمام» که به تاریخ معاصر بازمی گردد و قبل از آیت الله کاشانی و زمان سپهبد زاهدی را به تصویر میکشد. روایتی از تهران دهه ۲۰ را به تصویر میکشد و هر شب روی آنتن شبکه سیما میرود و حسن پخش این سریال به شکا هر شب در این است که مخاطب تلویزیون ما که عادت دارد یک مجموعه تلویزیونی را مدام دنبال کند میتواند اگر احیانا نتوانست یک قسمت سریالی را که روی آنتن رفته دنبال کند و میتواند شب بعد ادامه آن را پیگیری کند. به هرحال جدا از بحث جذاب بودن یا نبودن مجموعههای تلویزیونی تاریخی در کشور ما وبه خصوص تاریخ معاصر، مشکلی که ساخت این گونه مجموعههای تلویزیونی با آن دست به گریبان هستند نبود لوکیشن مناسب در این خصوص است. در کشور ما به دلیل نبود شهرکهای سینمایی متعدد با لوکیشنها و ساختمانهای قدیمی، هر کسی که فیلم سینمایی یا سریال تارخی در خصوص تهران معاصر میسازد، حتما سری به شهرک سینمایی غزالی میزند، شهرکی که به همت و تلاش مرحوم «علی حاتمی» ساخته شده و امروز به مرکزی برای ساخت سریالها کارهای تاریخی شده است. همین موضوع باعث شده که دست فیلمنامه نویسان و کارگردان سینما وتلویزیون در ساخت آثار تاریخی بسته شود. چون به دلیل استفاده بیش از اندازه از این شهرک سینمایی در طول این سالها در فیلمها وسریالهای مختلف تارخی، جای مانور کمی در این زمینه برای سازندگان آثار جدید وجود دارد. همین عامل باعث شده که فیلمنامه نویس و فیلمساز ناچارشوند که داستانهای آثار خود را به لوکیشنهای خاص محدود کنند. به هرحال تلویزیون به عنوان قدرتمندترین رسانهای و برخلاف سینما، دغدغه گیشه و برگشت مالی در خصوص تولید آثار خود را ندارد، باید در خصوص احداث شهرک سینمایی جدید برای سریالهای تاریخی باشد و در این زمینه برای ساخت این گونه شهر کها برای سریالهای مختلف تاریخی سرمایهگذاری مناسب کند. مجموعه تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» هم از این قاعده جدا نیست و در این مجموعه هم میبینم که بیشتر لوکیشنهای فضاهای تاریخی اعم از خیابان و کوچه که به تصویر کشیده شدهاند در شهر ک سینمایی غزالی فیلمبرداری شدهاند و تصاویر در این بخشها به تکرار رسیده است. به هرحال این سریال با به تصویر در آوردن یک مقطع تاریخی مهم از کشورمان، نگاهی خاص به گویش و روابط مردم کوچه و بازار آن دوران نیز دارد و در این مجموعه شاهد آدمهای خاص و چهرههای ثبت شده در تاریخ نستیم و بیشتر موضوع روی افرادی چون روزنامه نگار، عطار و داروساز میچرخد و مخاطب با شخصیتهای مختلفی در طول سریال آشنا میشود. در واقع نگاه به مردم عادی و تاثیری که شرایط تاریخی روی رفتار و واکنش آنها میگذارد، در این سریال مورد بررسی قرار گرفته و همین دلایل باعث شده که این اثر تا حدودی با دیگر مجموعههای تلویزیونی در این خصوص متفاوت باشد. ازسویی دیگر دراین مجموعه شاهدیم که شخصیت میرزا به عنوان یک ریش سفید و خانوادهاش محلی برای درد دل مردم و حل مشکلات آنها شده است و این اثر به درستی توانسته تلاش را در رفع گرفتاریهای مردم نشان دهد. خانه میرزا محلی برای حل مشکالات مردم است و سریال به درستی تاثیر ریش سفیدان در جامعه قدیمی ایران را نشان میدهد و به صله رحم بیش از گذشته تاکید دارد. بر خلاف روزگار گذشته، امروزه در جامعه کنونی شاهدیم که به دلیل گرفتاریهای متعدد اعضای یک فامیل و خانواده بر سر یک سفره نمیتوانند جمع شوند و همه گرفتاریهای روزمره را بهانه میکنند.
به هرحال با توجه به شرایط کنونی سینمای ایران یعنی نبود مخاطب، تلویزیون اکنون تنها جایی است که برای ساخت سریالهای تاریخی سرمایه گذاری میکند و فعالیت تلویزیون در این عرصه قابل تقدیر است. چرا که با ساخت این گونه مجموعههای تلویزیونی نیاز جامعه به سریالهای این چنینی را پاسخ میدهد و میتواند برای تماشای این گونه آثار برای مردم خوش آیند، باشد. ازسویی دیگر مردم ما و به خصوص مخاطبان تلویزیون دوست دارند با ساخت آثار تاریخی معاصر با فرهنگ، تمدن و سرگذشت خود آشنا شوند و از آن پند گیرند. همچنین از وضعیت جامعه، مناسبات خانوادگی و اجتماعی در سالهای گذشته بیشتر بدانند و درس عبرت گیرند. اما نکته مهم درخصوص ساخت این گونه آثار تاریخی این است که مخاطب امروز تلویزیون به شدت تشنه دیدن این گونه آثار تارخی معاصر است واگر تلویزیون نتواند مخاطب خود را به لحاظ روحی و روانی و ساخت آثار درجه یک قانع کند،ای بسا که در بلند مدت تمام مخاطبان خود را از دست خواهد داد و مخاطب هم به شبکههای ماهوارهای پناه خواهد برد.