كالای تقلبی در بازار گرم و پررونق نقد ادبی
یک منتقد و مدرس دانشگاه مطرح کرد؛
كالای تقلبی در بازار گرم و پررونق نقد ادبی
دکتر تقی پور نامداریان در مطلبی که نخستین بار در مجمع عمومی انجمن علمی نقد ادبی ایراد شده بود موضوع «كالای تقلبی در بازار گرم و پررونق نقد ادبی» را طرح کرده بود.
 
تاريخ : دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۱۲

از سال ها پیش به خصوص از روزگار نیما و تحولات ادبی ای که در جامعه ما آغاز شد این بازار کم کم آغاز شکل گرفتن کرد و پس از انقلاب اسلامی و به ویژه فرو نشستن آتش جنگ روز بازار نقد و نظریه های ادبی گرم شد.
کتاب های نسبتا زیادی ترجمه شد. رغبت خوانندگان روشنفکر و جوان و سپس استادان دانشگاه به مطالعه نقد و نظریه های ادبی روی در افزونی گذاشت و سرانجام سخن از درس نقد ادبی در دانشگاه ها و افزون شدن ساعات تدریس آن و تاسیس رشته نقد ادبی در دانشگاه ها و پژوهشگاه ها بالا گرفت.
در بازار گرم و پررونق نقد ادبی، طبیعی بود كه كالای تقلبی و دلال و طرار مدعی نیز رو به فزونی گذارد. در این بازار، متأسفانه به ندرت می بینیم كسانی را كه هم دستی در نقد ادبی و هم دستی در ادب فارسی و میراث گران قدر گذشته‌ی آن داشته باشد. سودای سود، گروهی را به حفظ نام ها و عناوین نظریه ها دل خوش كرده است؛ گروهی كه با نقد بیگانه اند و با ادبیات فارسی بیگانه تر.
در این میان، گروهی مدعی تحصیل نقد ادبی اند؛ اما با ادبیات فارسی غالبا بیگانه اند و گروهی مدعی توغل در ادب فارسی اند؛ اما با نقد غالبا بیگانه.
در این هرج ومرج گه گاهی نشانه هایی از كوشش صمیمانه نیز برای تولید فرآورده های مقبول، دیدنی است. غالبا كالاهایی عرضه می شود سخت و تقلبی كه گاه مشتریان بی خبر را چنان شیفته می كند كه برگرداندن آن ها به حال قبل از طلا شدن، محتاج تقلای كمر شكن است.
در همین چشم انداز است که یکی «جاروب» مولوی را در بیت: داد «جاروبی به دستم آن نگار/گفت کز دریا برانگیزان غبار»، بر اساس نظریه روانشناسی فروید، به آلتی تعبیر می کند که اگر مولوی پیش بینی می‌کرد قدر خاموشی را بیشتر از آن می‌دانست که مرتکب چنین بیتی شود و نیز در همین چشم انداز است که رهگذری که نشانی خانه دوست را در شعر سپهری به سوار می‌دهد سیگاری از آب در می‌آید، بعد طوطی‌وار انبوهی از مفسران آن را تکرار می‌کنند. تعبیرهای سخیفانه‌ای از این دست مایه انبساط خاطر بسیار است.
تازه اگر ایراد بگیری به «رولان بارت» و «گادامر» و ده‌ها اسم دیگر حواله ات می دهند که از آن ها بیش از همین نام هم نمی ماند.
جلو جریان مقصدگریز در نقد ادبی را نه می توان گرفت و نه باید گرفت، راه درازی را که غرب گام به گام آمد تا انسان نه چون دوران کهن خود را به هیات جهان خود درآورد و از جهان پیش از مدرن به جهان مدرن درآید، ما از طریق همان اسباب و دواتی که عصر مدرن در اختیار ما گذاشت با شتابی شگفت انگیز و سریع طی کردیم و امروز خواهی نخواهی در میدان جاذبه و طیف دنیای مدرن و پسامدرن قرار گرفتیم.
سد كردن راه هجوم این جریان، كار ما نیست؛ كار ما این است كه بستری مناسب برای این جریان شتابنده فراهم آوریم تا به مقصدی شایسته هدایت شود و هرز روی‌های بی‌حاصل آن به سامان و استقامت درآید.
انجمن نقد ادبی ایران می تواند قدم های استواری را در راه پیشرفت و سامان گرفتن نقد و نظریه ادبی بردارد، كه این قدمی مبارك است.
کد خبر: 41470
Share/Save/Bookmark