شهر تهران با گسترشپذیری سریع و جمعیت روزافزون فرصتی کافی برای تجدید سازمان اجتماعی، فرهنگی و فضایی نیافته است. شهروند تهرانی هنوز نتوانسته است رابطه اندام واره شهروند با شهر را برقرار کند، شهروندی که تنها از خیابانهای شهری عبور میکند، خیابانهایی که دارای کمترین بار خاطره جمعی هستند. نبود چنین رابطهای به بحران هویتی شهری گستردهای منجر شده است اما شهر تهران به طور بالقوه و بالفعل حامل ارزشهای فرهنگی – تاریخی بسیاری است که با احیای آنها میتوان هویت تاریخی گمشدهاش را بازسازی کرد.
احمد محیط طباطبایی - رییس پیشین ایکوم ایران- میگوید:« این شهر دارای دو محور اصلی تاریخی است. محور جنوبی – شمالی که از ری آغاز میشود و هسته تاریخی تهران که در ادامه به مجموعه تاریخی- فرهنگی شمیران نزدیک میشود. دوم محور شرقی – غربی که از باغ شاه در غرب آغاز شده و به بهارستان در شرق منتهی میشود. نقطه تلاقی این دو محور محدوه تاریخی – فرهنگی و هویتبخشی شهر تهران است که در ابتدای قرن اخیر مرکز پرهیاهو و بسیار سرزده شهر بود.»
او ادامه میدهد:« اما در جریان تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دهه اخیر ساختاری ضد روزگار گذشته یافته است.
بسیاری از مراکز اداری به خارج از بافت مرکزی منتقل شدهاند، نوع فعالیتهای مرکز شهر تغییر یافته و به راستههای تخصصی، کارگاه و انبار گرایش یافته است. کاربری مسکونی بیارزش و آسیبپذیر شده و اقشار تهی دست و مهاجر شهری و گاه اقشار میان درآمد و پر درآمد نشستهاند. بدین ترتیب مرکز شهر تهران که باید ارزشمندترین فضاهای شهری را در خود گرد آورده باشد به فرسودگی و بیماریهای گوناگون و آسیبهای اجتماعی دچار شده است. »
به اعتقاد این تهران شناس راه حل اساسی این مشکلات، خروج تدریجی فعالیتهای کارگاهی و راستههای غیر مرتبط با کارکرد مرکز شهر، بازیافت فضاهای مرده، نفوذ زندگی و سکونت میان بافتها و ساماندهی فضاهای زنده و بالاخره ایجاد فضاهایی برای گذران بهترین لحظات شهروندان و البته گردشگران تبدیل شود.
گرچه در چند دهه گذشته بسیاری از فضاها و بناهای مرکز شهر از میان رفتند اما هنوز مجموعههای ارزشمندی بازار، کاخ گلستان، میدان امام خمینی، میدان مشق و میدان حسنآباد حفظ شده است. باز مرکزی این فضاها میتواند به باز زنده سازی مرکز شهر و هویت بخشی کل تهران بینجامد. از آنجا که این مجموعهها خود زیر مجموعه از مرکز تاریخی شهر هستند، بنابراین ساماندهی آنان نیز باید در ارتباط با هم انجام شود. به طوری که مشکلات ترافیکی، کارگری، آسیبهای اجتماعی، زندگیهای شبانه و روزانه و جز آنها بازپیرایی فضاهای تاریخی حل و فصل شود. در این میان میدان مشق یکی از باارزشترین محوطههای تاریخی است که به دلیل وجود مجموعه ساختمانهایی که اغلب در ابتدای سده اخیر ساخته شدهاند نوعی همگنی فضایی و کالبدی ایجاد کردهاند.
این میدان در طول حیات خود تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاده است.
استاد نصراله حدادی- تهران شناس- میگوید:« آغاز وجود این میدان به بیش از دویست سال پیش باز میگردد. در سال ۱۲۸۵ ه.ش جمعی از سربازان فتحعلی شاه و فرزندش عباس میرزا برای مقابله با ارتش سازمان یافته و مشخص روسیه، انگلستان و فرانسه به تقویت پیاده نظام پرداختند. بدین منظور زمینی وسیعی در ابعاد تقریبی ۴۳۰ در ۵۴۰ قدم یعنی ۲۵ هکتار در خارج از شهر و در کنار خندق شمالی اختصاص دادند. البته این میدان پیش از آن میدان تیر ارتش محسوب میشد. علت انتخاب آن به منظور مشق سربازان، نزدیکی به میدان توپخانه و عمارت ارگ سلطنتی بود. در سال ۱۲۴۱ ه ش محمدخان سپهسالار- وزیر جنگ- آنجا را تجدید ساختمان کرد و توسعه داد و دیوارهایی مشتمل بر تاق دیوارههای آجری بر دور میدان مشق بنا کرد اما چند گاهی بعد روسها تسلط خود را اثبات کردند و میدان مشق به مکانی برای تشکیل نیروهای قزاق تبدیل شد. و بالاخره در سال۱۲۴۹ ه. ش ساختمان قزاقخانه بنا گردید.»
او توضیح میدهد:« تا آن مقطع زمانی میدان مشق عبارت بود از دیواری با طاق نمای آجری و عمارت قزاقخانه و دروازهای به نام سر در میدان مشق با کاشیکاریهایی از تصاویر نظامیان و مراکز نظامی.
در دوران پهلوی اول میدان مشق به باغ ملی یعنی بوستان مرکزی شهر اختصاص یافت و دروازه و حصار آن تخریب شد اما دیری نگذشت که میدان مشق به مرکز اداری کشور تبدیل شد و ساختمانهای وزارت امور خارجه، پست، اداره ثبت اسناد و املاک، موزه ایران باستان، کتابخانه ملی و شهرداری کل کشور را در این محوطه احداث کردند.»
گرچه سر در کلیه میدان برای عملکرد نظامی ساخته شد و نام سر در قورخانه بر آن نهادند اما به عنوان نخستین بوستان شهر عنوان سر در باغ ملی را بر آن نهادند.
با تحولاتی که در ساختار مرکز شهر بوجود آمد بسیاری از مراکز اداری به خارج از بافت مرکزی منتقل شد و بنا بر ضرورت ساماندهی مرکز تاریخی تهران محدوده میدان مشق هم به کاربری فرهنگی با عملکرد موزهای تبدیل شد. اکنون به جز موزه ایران باستان و موزه دوران اسلامی، ساختمان کمیته مشترک سابق به موزه تاریخ عبرت متعلق به وزارت اطلاعات، ساختمان ذکا الملک فروغی متعلق به وزارت بازرگانی به موزه گمرک و ساختمان اداره پست به موزه پست اختصاص یافتند. علاوه بر آن کتابخانه ملی، کتابخانه و موزه ملک و موزه سکه متعلق به بانک سپه و موزه ۱۳ آبان در این مجموعه قرار دارند.
محیط طباطبایی میگوید: «مهمترین مجموعه ساختمانی این محدوده به وزارت امور خارجه تعلق دارند که دارای ساختمانهای بسیار فاخر و در مجموع مستحکم و سالم است. اکنون فعالیتهای اصلی این وزارتخانه در این ساختمانها متمرکز است. یکی از با ارزشترین ساختمانها ساختمان سابق شهرداری است. این ساختمان اکنون توسط وزارت امور خارجه خریداری شده و در حال مرمت کلی است. در این چارچوب آسفالت و جدول خیابان ملل متحد برداشته به جای آن سنگفرش است.»
در مجاورت این ساختمان، ساختمان ثبت اسناد و املاک وجود دارد که گرچه دارای سلامت و استحکام کامل نیست اما ارزش تاریخی قابل توجهی دارد. قدیمیترین بنای این مجموعه ساختمان قزاقخانه است. این ساختمان که در حیاط مرکزی خود دارای الحاقاتی است اما ساختمان اصلی دارای ارزش ویژهای است و از نظر سازه و نما به رسیدگی کلی نیاز دارد. ساختمان قزاقخانه از سوی دانشکده هنر در حال خریداری است. حضور این دانشگاه به زنده و پر نشاط کردن فضاهای این مجموعه کمک خواهد کرد.