مسعود فراستي با اشاره به اين كه فروش فيلمفارسيها بعد از برنامه «هفت» كاهش يافته، در ارزيابي جشنواره امسال فيلم فجر گفت: به نظر اين دوره، شلوغتر از سال قبل است. فقط اميدوارم لااقل دو تا سه فيلم خوب ببينيم. در همين حد هم براي ما كافي است.
مسعود فراستي از جمله منتقدان سينماي ايران است كه همواره نقدها و نظراتش از حساسيت خاصي برخوردار بوده و موافقان و مخالفان مختلفي داشته است. نظرات اين منتقد در مقاطعي نيز جريانساز بوده و بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. از جمله در ماههاي اخير نقطهظرات و نقدهاي فراستي در برنامه «هفت» و در خصوص خطر احياي مجدد فيلمفارسي، واكنشهاي مختلفي را برانگيخت. به همين بهانه و با توجه به اين كه اين نويسنده اخيرا چند كتاب مهم سينمايي را به رشته تحرير در آورده كه بعضي از آنها نيز در آستانه چاپ هستند، گفتوگويي با وي - كه به دليل گرفتاريهايش كمتر تن به گفتوگو و مباحثه مطول ميدهد- انجام دادهايم كه از نظر ميگذرانيد.
*آقاي فراستي با خبر شديم كه بعد از مدت ها، دو باره شروع به نوشتن چند كتاب سينمايي نمودهايد كه بعضي از آنها نيز آماده چاپ هستند. درباره اين كتابها توضيح بدهيد.
- بعد از يك تأخيرنسبتأ طولاني در زمينه نگارش كتاب و بعد از پيدا شدن يكي از ناشران خوب، دوباره دست بهكار شدم و چند كتاب را بعد ازماهها كار كردن روي آنها، آماده چاپ كردهام. اولين آنها مجموعهاي از مقالات، نقدها و يادداشتهايم است كه حدود 700 صفحه دارد و نام آن نيز «لذت نقد» است و به احتمال زياد تا يك ماه ديگر زير چاپ خواهد رفت. دومين كتاب هم «هيچكاك، هميشه استاد» نام دارد كه چاپ مجدد است. اين كتاب نسبت به چاپهاي قبلي بسيار مفصلتر شده و با ويرايشي جديد و يك صفحهبندي بسيار جذاب و خوب در آينده نزديك منتشر خواهد شد. به هرحال خود من كه از اين كتاب بسيار لذت بردم و اميدوارم بقيه هم لذت ببرند.
* من به ياد دارم وقتي كتاب هميشه استاد در سال 1371 با آن شكل و شمايل زيبا و آن همه مطالب جذاب و خواندني به جامعه عرضه شد، به عنوان يك كتاب مرجع در خصوص هيچكاك و فيلمهايش با استقبال گسترده مخاطبان عام و خاص سينما روبرو شد، ميتوان گفت شما با اين كتاب علاوه بر شناساندن هرچه بيشتر فيلمهاي هيچكاك، سينماي واقعي قصهگو را نيز به جامعه معرفي كرديد، براي ما بگوييد كه اصلأ فكر تهيه چنين كتابي در آن مقطع از زمان چگونه به سراغتان آمد؟
- به نكته خوب و دقيقي اشاره كرديد. درحقيقت بايد بگويم فكر تهيه اين كتاب پس از ديالوگي كه با شهيدسيد مرتضي آويني داشتم، شروع شد. به اين شكل كه يك روز به مرتضي گفتم در برابر اين چيزي كه دوستان روشنفكر و معاونت سينمايي علم كردهاند، يعني «تاركوفسكي» بايد يك آلترناتيو داشته باشيم و يك جريان بسازيم و يك فيلمساز خوب را معرفي كنيم تا در برابر آن جريان روشنفكري قرار بگيرد. چرا كه اين جريان روشنفكري نه تنها كمكي به سينماي ما نميكند، بلكه منجر به روشنفكريزدگي در سينماي ايران ميشود كه عاقبت هم شد! بنابراين ما بايد يك جريان اصيل سينمايي را معرفي كنيم. مرتضي خواست كه پيشنهادي بدهم. من هم بعد ازفكركردن، هيچكاك را پيشنهاد دادم و ايشان هم قبول كرد و در نهايت، اين كتاب در زمان سيد مرتضي بيرون آمد كه در آن موقع هم كلي بابتش از طيفهاي مختلف چوب خورديم كه داستانش مفصل است و بماند براي زماني ديگر. به هرحال اين كتاب به علت همان استقبالي كه به آن اشاره نموديد، در چاپ اول به سرعت در بازار تمام شد و به چاپ دوم رسيد كه باز هم ناياب شد و سالها است كه همچنان ناياب است. براي همين اكنون پس از سالها و با توجه به اين كه خيليها همچنان سراغ آن را ميگيرند، تصميم گرفتم كه آن را به روز كنم و مطالبي تا سال 2009 به آن اضافه كنم و بعضي مطالب هم كه به نظرم در اين زمان وجهي نداشت، از آن حذف كردم. به هر حال اين كتاب با يك صفحهآرايي تازه و تعداد زيادي عكس خوب از آثار استاد و 120 مقاله به يك كار پروپيمان تبديل شده و به نظر من مستقل از اين كه من آن را كار كردهام، كتابي است كه به شدت به شناخت سينما كمك ميكند و كسي كه اين كتاب را جدي پيگيري كند و فيلمها را همراه با كتاب ببيند، تصوير درستي از سينماي غرب و در كل «سينما» پيدا ميكند و ملموستر و واقعيتر به سينما نزديك ميشود.
*با توجه به سوءتفاهماتي كه در باره نقد وجود دارد، آيا در كتاب «لذت نقد» تعريفي هم از نقد ارائه دادهايد؟
- در اين كتاب يك مقاله به نام «نقد، منتقد عامل اخلال» را كه قبلها نوشته بودم، آوردهام كه البته در اينجا آن را به شدت ويرايش نموده و نكات جديدي را به آن افزودهام و در حقيقت، يك جور ديدگاه شخصي من در همين باره است.
* كتابهايي را هم در زمينه سينماي جنگ و دفاعمقدس در دست داشتيد. سرانجام آنها چه شد؟
- كتاب «فرهنگ فيلمهاي جنگي جهان» كه يك اثر ترجمهاي است و مطالب آن توسط چند مترجم و به سرپرستي اينجانب آماده شده و در آينده نزديك به زير چاپ خواهد رفت. كتاب بعدي نيز «فرهنگ فيلمهاي دفاع مقدس» است كه شامل فيلمهاي كوتاه, مستند و بلند است كه براي اولين بار چنين كاري در حال آماده سازي است و اميدواريم در كتابهاي ديگري ادامه يابد.
* و ديگر كتابها...
- از جمله كتابهاي ديگرم، كتاب «رويا پناهگاه» در خصوص آثار برگمان است كه آن هم تا سال 2010 به روز شده و اين هم در همان فرمت سينماگران هميشه دارد چاپ ميشود كه در باره اين كارگردان، مصاحبههايي بسيار كمك كننده را در خود جاي داده است و به شكل رحلي خشتي منتشر خواهد شد و فكر ميكنم براي علاقمندان برگمان بسيار جذاب و خواندني باشد. غير از اين، كتاب «ديالكتيك نقد» را هم بهروز كردهام و تبديلش نمودهام به «ديالتيك نقد، منتقد» با چند مطلب اضافه و ويرايش جديد كه آن هم اميدوارم تا نمايشگاه بيرون بيايد. علاوه بر اينها دو كتاب ديگر به نامهاي «آكيرا كوروساوا، حماسهسراي سينما» و «اسطوره جان فورد» را در دستور كار دارم كه هر دو به روز خواهند شد و انشالله در سال آينده به چاپ خواهند رسيد. يكي دو كار ديگر هم هست كه بماند براي بعد.
* اشاره كرديد به انتشار كتاب فرهنگ فيلمهاي دفاع مقدس، بد نيست نظرتان را هم درباره وضعيت فعلي سينماي دفاع مقدس بيان كنيد.
- اجازه دهيد اين را بگذاريم براي يك فرصت ديگر چرا كه نياز به بحثي طولاني دارد و ممكن است كه در اين فرصت حق مطلب ادا نشود. اما من فقط اين جمله را بگويم كه سينماي دفاع مقدس در حال حاضر اصلأ وضعيت مطلوبي ندارد و من اين اواخر فيلم بهدردبخوري نديدهام كه در اين زمينه ساخته شود.
* همانطور كه خودتان بهتر ميدانيد و در برنامه «هفت» نيز در ماههاي اخير با يك نگاه تحليلي و كارشناسانه به آن پرداختهايد، سينماي امروز ايران در وضعيت مطلوبي نيست...
- (با تأكيد) وضعيت بدي است...
*بدي است، بله! و به نظرم برنامه «هفت» به هرحال فصل جديدي را در تاريخ نقد سينمايي در ايران گشوده و بايد مغتنم شمرده شود، هر چند كه ازسوي بعضيها مورد هجمه قرار گرفته است. پس لطفا ابتدا تعريفي از نقد و وظيفه آن ارائه دهيد تا بعد هم به به سؤال بعدي در خصوص سينماي ايران بپردازيم.
(با مكث) تعريف نقد...
*بله! زيرا به نظر من وقتي تهيه كنندهاي در برنامه «هفت» حاضر ميشود و ميگويد مردم ما نميدانند منتقد خوردني است يا پوشيدني، شناخت كم خود را از نقد و وظيفه آن نشان ميدهد. ضمن اين كه اين حرف قبل از اين كه توهين به منتقدان باشد، توهين به مردم است...
- هم توهين به مردم، هم توهين به سينما و هم توهين به تفكر است و سطح شعور گوينده را ميرساند اما تا آن جايي كه مستقيم با مردم در ارتباطم، آنها بسيار از «هفت» استقبال كردهاند و نقدها را پي گرفتهاند و من تقريبأ هر روز با آدمهايي مواجه هستم كه ميگويند در «هفت» حرفهاي ما را ميزني و باز هم بزن. اين جوري زمينه باز شده است. حالا نقد از نظر من چيست؟ نقد از نگاه من در واقع نشان دادن خاليها است. اينكه در ايران ما مرسوم است كه ميگويند بايد قسمت خالي ليوان را گفت، پس بايد قسمت پر ليوان را هم گفت؛ من فكر ميكنم پرداختن به قسمت خالي اساسا نقد است. به اين دليل كه قرار است شما يك جنس درستي را به مردم تحويل دهيد و اگرآن جنس هرجايش نادرست باشد، آن در واقع اشكال است و آن نادرستيها را بايد عيان كرد. در يك جمله نقد در واقع تيغ دل و عقل است و اين تيغ قطعا بايد صراحت و لحن داشته باشد. لحن نشانگر شخصيت منتقد است و صراحتاش نشانگر اين است كه بايد با مخاطبش رو راست باشد و با خودش نيز روراست باشد. من تابع يك مكتب منتقدانه يا نقد غربي نيستم اما از مكتب تئوري مولف و نگره مولف سود بردم. يك جاهايي هم فكر ميكنم نظر خودم است بيشتر. حالا اگر دوستان به آن مقاله «نقد، منتقد، عامل اخلال» كه در كتاب لذت نقد آمده، مراجعه كنند، بيشتر با نظر من در اين باره آشنا خواهند شد. اما در يك جمله فكر ميكنم بدون نقد، اين سينما كه حالش خوب نيست و مريض است، جلو نخواهد رفت و مردم هم ناراضيتر خواهند شد. بايد اين سينما را نقدش كرد، جدي بايد نقدش كرد و به اميد اين كه اين نقدها بهكار بيايد و يك قدم ما را به جلو ببرد. همه را جلو ببرد. اين نگاهي است كه در برنامه «هفت» دنبال ميشود. من سالها است كه دارم اين نگاه را دنبال ميكنم. در كتابام نيز همين را دنبال كردهام.
*علاوه بر نقد فيلمها، چه نقدي بر جريان سينما در وضعيت فعلي و از منظر اقتصادي و اجتماعي داريد؟ به هر حال با قطع يارانهها سينماي ايران با وضعيت جديدي روبرو ميشود كه اگر به آن رسيدگي نشود با مشكلات اساسي روبهرو خواهد شد.
- من سالهاست كه با سينماي سوبسيدي دولتي مخالفم. فكر ميكنم به اين شكل سينما در واقع وابسته است، انگلي است. مكانيزم و ساز و كارهاي درستي ندارد و فيلمساز نميتواند با مخاطبش رو در رو شود و هميشه يك حايل به نام سوبسيد دولتي بين آنها وجود دارد. كمكها و حمايتهاي دولتي مشكل ايجاد ميكند. به اضافه اين كه سينماگر ما نه تنها نميتواند روي پاي خوش بايستد و مستقل شود، بلكه وابسته ميشود. من فكر ميكنم سويسيد را كمكم بايد از سينما برداريم و در گام اول از توليد به نمايش بكشانيم و در گامهاي بعدي به يك سينماي مستقل برسيم. البته اين به معناي آن نيست كه هر كس هرچه ميخواهد بگويد، به هر حال سانسور و مميزي در تمام دنيا به نوعي وجود دارد و ما هم داريم و بايد هم داشته باشيم. اما اين مميزي، بايد قانونمند باشد، سامانمند باشد. نه اينكه هر كس براي خودش و در هرنهاد هر سليقهاي داشت و هر جور دلش ميخواست نظر دهد. در اين خصوص دو چيز داريم كه بايد رعايت كرد. يكي ارزشهاي آرماني و ديني مردم و ديگري مصالح ملي؛ و من مورد سومي براي مميزي نميبينم. به هر حال اين داستان سوبسيد و اين سينماي وابسته دولتي ره به جايي نخواهد برد و بلكه بحرانزا است و حاصل آن اساسا تبديل به همين فيلمفارسي شده است و از بس ما چوب لاي چرخ سينماي جدي گذاشتيم و مميزيهاي بيخودي كرديم و سينماي جدي حمايت نشد، فيلمفارسيهاي خنثي، بيخطر و جيب پركن حاصل شد كه مردم هم نه با آنها لذت ميبرند و نه تفريح ميكنند و در واقع زائدند. البته معتقد نيستم كه يك شبه بايد آنها را حذف كرد. اين شعور مردم است كه بايد آنها را حذف كند كه خوشبختانه اين اتفاق در حال رخدادن است. فروش اين دست فيلمها در حال كم شدن است و بهخصوص بعد از برنامه «هفت» در همين سير است. بايد فيلم خوب ساخت، بايد سينماي شاداب و مستقل ساخت تا اينها محلي براي عرضاندام نداشته باشند.
* آقاي فراستي، گاه با اظهارنظرهايي مواجه هستيم مبني بر اينكه اصلآ چه نيازي است كه ما مانند آمريكا يا اروپا يا ديگر كشورهاي صاحب سينما، صنعت سينما داشته باشيم و بهتر است سينماي ما و فيلمسازان و عوامل آن در دل تلويزيون حل شوند و كارشان را آنجا انجام دهند، شما چه نظري در باره اين ديدگاه داريد؟
- من به نظرم سينماي ايران هيچ چيزش به هيچ چيزش نميخورد. 70, 80 تا 100 فيلم طي سال در ايران توليد ميشود ولي سالن سينما ندارد و در عين حال پولش را دولت مي دهد، اين شد سينما!؟ اگر اعلام شود تعداد اين فيلمها را هر ساله داريم بالا ميبريم، اين كه كار كردن نيست، اين برنامه نداشتن است. فيلم كه ساخته ميشود، بايد نمايش داده شود. نه اين كه برود انبار يا يك سانس نمايش داده شود. بايد برايش سالن تهيه كرد، بايد برايش برنامه داشت. به اندازهاي كه ميتوانيم مصرف كنيم، بايد فيلم بسازيم و عرضه كنيم و گرنه به بحران جدي كشيده ميشود و خسارتهاي مالي و معنوي ميرساند اما درباره اين كه عدهاي ميگويند اين سينما بايد در دل تلويزيون حل شود، اين ديگر خيلي تفكر عقب افتادهاي است كه سينما در تلويزيون ادغام شود. نهايت بيسليقگي است و ضد سينما است. سينما بايد وجود داشته باشد. سينما شايد مهمترين بخش فرهنگي هر ملتي است و ما از جمله معدود كشورهاي دنيا هستيم كه سينما دارد و اين سينما داشتن مفت و مجاني بهوجود نيامده است و اساس كار در قرن بيستم و بيست ويكم، بر تصوير و سينماست. سينما نداشتن براي كشوري كه سينما داشته است و فيلمهاي خوبي هم عرضه كرده، فاجعه است. اينكه تلويزيون بايد رشد كند, ديگر به تلويزيون مربوط است و بايد برنامه داشته باشد و رشد پيدا كند. در تضاد با سينما نيست. اين بينش, تلويزيون را در برابر سينما مي گذارد كه به ضرر تلويزيون هم هست.
*يكي از چالشهاي سينماي ايران در ماههاي اخير اختلافات بهوجود آمده بين معاونت سينمايي و خانه سينما بود، به عنوان يك تحليلگر سينما، چه نظري در باره اين اتفاقات داريد؟
- من فقط يك جمله عرض كنم. به نظر من يك بخش مهمي ازاين اختلافات، بحث منيتها و مونوپل كردنها است. اگر دولت قرار باشد بهجاي اينكه حمايت كند، مونوپل كند، اين سينمايي كه دچار بحران است، نجات نخواهد يافت و اگر قرار است كه بخش ديگر يعني خانه سينما هرسازي را كه دوست دارد بزند، آن هم راه به جايي نخواهد برد. به نظر من صنف داشتن يك قدم به جلو است... سنديكا داشتن يك قدم به جلو است و بايد حفظ شود و بايد به شدت با آن تعامل نمود و در بازي به معناي خوب و صحيح كلمه شركت داده شود و نه اينكه بگوئيم حذف شود و زير چتر ما در بيايد و آن طرف هم نبايد طرف مقابل را تخطئه كند. به نظر من اين دعوا، دعواي مردم نيست و دعواي داخلي است و اين دعوا را بيش از حد گسترش دادن، به نفع هيچ كس نيست. بايد به صنف و سنديكا احترام گذاشت. بايد در اكران و خيلي چيزهاي ديگر سهيمشان كرد و برنامه برايشان داشت. به نظر من اين دعوا نشانه آن است كه ما همچنان برنامهريزي و مديريت سينمايي نداريم.
*با توجه به در پيش بودن جشنواره فيلم فجر، آيا شما از هم اكنون ارزيابي خاصي از آن داريد؟
- نه! اما به نظر شلوغتر از سال قبل است. ولي اين كه چند تا فيلم خوب ببينيم، در واقع نميدانم! فقط اميدوارم دو سه تا فيلم خوب را لااقل ببينيم. در همين حد هم براي ما كافي است!
*درپايان حرف خاصي اگر مانده بفرماييد...
- در شرايط هدفمندي يارانهها، قطعأ فرهنگ، كتاب، تئاتر، موسيقي، سينما و... دچار مشكل خواهند شد. زيرا اولين چيزي كه از سبد خانوادهها حذف خواهند شد، قطعأ همينها است . چون بعد از خورد و خوراك و زنده ماندن قرار ميگيرند و اگر فشار آنچناني بيايد، قطعأ اينها اول حذف ميشوند. فروش پايين هفته اول سينماها نيز نشانگر همين است. اميدوارم كه دوستان فكري جدي براي اين موضوع داشته باشند، چون من با حذف سوبسيد از سينما موافقم و بيست سال است كه اين را گفتهام، اما بايد برايش برنامه داشت و در اين شرايط حذف يارانهها، مواظب بود كه فرهنگ و هنر ضربه نخورد. البته من تاحالا نديدهام كه دوستان، برنامهاي حمايتي براي اين قضيه داشته باشند.
*در حقيقت عليرغم اينكه همزمان با هدفمندي يارانهها، برنامهها و بسته هاي حمايتي مختلفي براي بعضي از بخشها مانند صنعت، كشاورزي و غيره در نظر گرفته شده و اعلام شده، اما هنوز هيچ بسته حمايتي براي سينما و ديگر شاخههاي فرهنگي و هنري بهطور روشن و مشخص اعلام نشده و خيلي از دستاندركاران سينما در اين زمينه با ابهام مواجه هستند، كما اين كه منوچهر محمدي نيز در برنامه «هفت» صريحأ به اين مشكل و ابهام اشاره داشت...
- بله! همين است. البته مثلأ در بخش نهاد كتابخانههاي كشور قدمهاي جدي توسط آقاي واعظي براي اين مسئله و حمايت از كتاب و مولفان برداشته شده و اين جاي خوشحالي دارد. اما من در مورد سينما هيچ خبر خوشي نميشنوم و خبر ناخوشش هم اين است كه فروش ها خيلي پايين آمده است.
خبرگزاری فارس-گفتوگو: محمد ديندار