به نام هنرمند به کام دلال!
نقدی بر جریان های رایج در فروش آثار هنری؛
به نام هنرمند به کام دلال!
اکسپو ۱۳۹۱ امروز گشایش می یابد. این در حالی است که فروش آثار هنری شرایط مساعدی ندارد و در واقع هنرمند در روند فروش آثار هنری متحمل سختی های فراوان است. به همین بهانه نگاهی به روند فروش آثار هنری می اندازیم.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۸


با وجود آن که هنرهای تجسمی در سال های اخیر از شرایط مساعدتری نسبت به سال های گذشته برخوردار است، می توان گفت مشکلات بزرگی دامنگیر آن شده است. نکاتی که شاید یادآوری آنها مخاطبان را با چشمی بازتر و دقتی افزون تر به سمت بازار فروش هنرهای تجسمی ببرد. 

تابلوهایی که فروخته می شوند فاقد ارزش است؟

دغدغه های مالی هنرمندان این روزها شاید بیشتر شده است. وقتی در روزهای تعطیل به گالری ها سر می زنیم این موضوع را بیشتر حس می کنیم. گالری ها بعضاً آثار هنرمندان جوانی را به نمایش می گذارند، که معلوم نیست از کدام مکتب فکری و سبک و سیاق هنری پیروی می کنند. آثار با قیمتی بسیار ارزان به فروش می رسد و تابلوهایی به دیوار خانه ها یا مجموعه های خصوصی آویخته می شود که چندان از هنر بهره نبرده و در واقع ملقمه ای از رنگ و آشفتگی های درونی هنرمند است. 

اثری که اسمش را می گذارند مدرن و گاهاً پست مدرن. همین اثر به علت قیمت گذاری ارزان به راحتی به فروش می رسد و در نهایت تنها چیزی که عاید

دلالان آثار هنری به بهانه جوان بودن آثار هنرمند را ارزان می خرند و با فروش آن ها در حراجی های خارجی سود کلان را صاحب می شوند.
هنرمند می شود غرور و اعتماد به نفس کاذبی است که او را از تلاش بیشتر باز می دارد. چرا که گمان می کند فروش اثرش به معنای مقبول شدن هنرش در اجتماع است و وقتی می توان از یک تابلوی به اصطلاح مدرن پول درآورد چرا خاک دکان بخورد و هر روز ساعت ها مطالعه کند؟ 

سهم مالی هنرمند از تابلوی نقاشی اش چیست؟ 

در این آشفته بازار عرضه و تقاضا که دلالان و واسطه ها به جمع کردن مجموعه های هنری مشغولند و گالری داران دیگر به فکر نمایش آثار فاخر نیستند و در واقع اگر آرمانگرایی کنند شکمشان گرسنه می ماند، هیچ نفعی شامل حال هنرمند نیست.
هنرمندانی که آثارشان را به کمترین بها قیمت می گذراند و از ده – بیست تابلو تنها سه تا را آن همه با رایزنی های بسیار می فروشند در واقع منفعتی مالی نمی برند. چرا که از یک سو گالری داران درصد قابل توجهی از بهای تابلو را به عنوان گوشه ای از قرارداد نمایش اثر می گیرند و خریداران هم با چند دقیقه چک و چانه زدن تخفیف خوبی از هنرمند می گیرند. هنرمند هم به گمان اینکه اگر بر قیمت اثرش تأکید کند باید تا آخر عمر گرسنه بماند به این تخفیف تن می دهد و در نهایت وقتی که کوله بار از گالری می بندد و حساب کتابی سرانگشتی می کند متوجه می شود هر چه عایدش شده کرایه گالری و پول حمل و نقل آثارش به گالری شده و بعد خوشحال از این که هزینه نمایشگاهش را از جیب نداده، راضی و خشنود می شود. 

سود کلان را چه کسی به خانه می برد؟ 

یک نگاه کلی همه چیز را آشکار می کند. مجموعه داران و یا دلالان اثر هنری که هر روز به دنبال خرید آثار تازه تر از نسل جوان
گالری داران برای نمایش هنرمندان بزرگ اقبالی ندارند
هستند و به گمان خود آثاری «آینده دار» را خریده اند، هر روز به دنبال حراجی های هنری خارج از کشور و یا خریداران بی اطلاع از هنر می گردند تا سرمایه خفته خود را دوباره زنده کنند. 

تابلوهایی که سال ها خاک می خورند! 

در میان این اوضاع آشفته یک اتفاق دیگر رخ می دهد که شاید ذکر دوباره اش جالب باشد و آن این است که هنرمندان برجسته کمتر آثارشان را به نمایش می گذارند و گمان این است که آنها به انزوا کشیده شده اند. در صورتی که ماجرا اندکی پیچیده تر از اینهاست. گالری داران اغلب از هنرمندان برجسته اجاره ای برای نمایش آثار نمی گیرند و تنها به گرفتن درصدی از فروش اثرشان اکتفا می کنند و چون به علت قیمت گران اثر هنری اساتید خریداران کمتری ریسک می کنند و اثر هنری آنها را می خرند در نهایت چیزی عاید گالری دار نمی شود. به همین علدت گالری داران ترجیح می دهند آثار هنرمندان جوانتر را به نمایش گذارند که هم فروش بیشتری دارد و هم می توان از آنها هزینه ثابت برای نمایش آثار را در گالری گرفت. این عدم اقبال گالری داران برای نمایش آثار هنرمندان بزرگ البته یک تبصره را نیز می پذیرد و آن این است که گاهاً برای اعتبار یافتن گالری شان چشم بر سود مالی شان ببندند و اثر اساتید را به نمایش بگذارند.

فاطمه عبدی مراد

کد خبر: 42271
Share/Save/Bookmark