نگاهی بر بازار تازه های نشر؛
نقش رسانه و «هنر معاصر در عصر جهانی شدن»
تاريخ : چهارشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۴۸
مطرح شدن در سطح جهانی در عصر جهانی شدن و عرضه هنر، راهی جز تبدیل شدن به سرمایه برای گالریها و گالریدارها و قرار گرفتن در شبکه های بازاریابی و سیستم تبلیغاتی آنان، پیش پای هنرمندان نمیگذارد و ناگزیر این هنرمندان هستند که مجبورند بی آنکه آثار هنریشان را ارائه دهند در انزوا سر کنند و یا آثارشان در محدوده کوچکتری عرضه شود؛ دلایل به وجود آمدن چنین فرایندی در عصر جهانی شدن به ویژه در کشورهای جهان سوم و پیامدهای ناشی از آن و همچنین راهکارهای مقابله با آن چیست؟
به گزارش هنرنیوز، «رابرت سی مورگان»، منتقد، شاعر، موزه دار و مورخ هنر از اساتید بزرگ دانشگاههای معتبر امریکا است که آثار متعددی درباره هنرهای معاصر تالیف کرده است، «مورگان» در کتاب خود به نام «هنر معاصر در عصر جهانی شدن» در پنج مقاله به بررسی وضعیت هنر و هنرمند در عصر جهانی شدن میپردازد.
در مقاله اول «سی مورگان» طی سفرهای متعددی که به کشورهای مختلف آسیا، جنوب شرقی آسیا، آفریقای جنوبی و اروپای شرقی انجام داده به بررسی دقیقی از دغدغههای هنرمندان در خصوص نحوهی بازاریابی هنر معاصر در جهان امروز پرداخته است.
تبدیل شدن هنرمند به عنوان سرمایهای برای سرمایه گذاران و استفاده از آثار هنری به مانند دیگر کالاهای تجاری از هنر پدیدهای میسازد که که توسط بازار هدایت میشود و در آن کیفیت برجستگی آثار هنری، عامل تعیین کنندهای به شمار نمیآید، عرضه آثاری بدون ارزش های هنری در عصر حاضر، به مانند کالاهای تجاری دیگر و تبلیغات رسانهای در گستره وسیع، بستر را برای حفظ ارزشهای هنری و زیباشناسی هنر دچار آسیب کرده است. نقش رسانهها در بازاری کردن هنر، بازتاب مسائلی چون سیاست هویت ساختگی در آثار هنری و نقش جهانی سازی فرهنگی از دیگر مباحث این مقاله است.
موضوع بحث مقاله دوم «پایان جهان هنر» است و نویسنده کار بر روی این مقاله را در سال 1994 آغاز کرده است و تأکید دارد که این موضوع چوب لای چرخ دخالتهای مکرر اقتصادی و سیاسی رسانه میگذارد که اکنون مانعی بر سر راه هنرند، مورگان مینویسد: «دخالتهای بازار در کار هنرمندان نه تنها مانعی است در راه تمیز آنچه در هنر مهم است از آنچه مهم نیست، بلکه از عرضه آگاهی حسی عمیقتر از هنر به مثابهی بیان افکار و احساسات فردی، در بستر وضعیت جدید جهانی و وضعیت بالقوهی بین فرهنگی موجو جلوگیری میکند».
وضعیت «کیچ» عنوان مقاله سوم است؛ کیچ لغتی آلمانی و به معنی آشغال است و در اصطلاح به آثار هنری گفته میشود که در مقیاس انبوه تولید میشوند و تقلید نا موفقی از استانداردهای زیبا شناسی فرهنگ نخبه است. «مورگان» در مورد وضعیت امروز کیچ نسبت به گذشته مینوسد: «مسئله کیچ امروزه بیش از آنکه مسئلهای هنری باشد، توهمی فرهنگی است که به واقعیت تبدیل شده و بنابراین هنر تلقی میشود، بحث من این است که کیچ امروز بیش از آنکه زیبا شناسانه باشد فرهنگی است، و استاندارد کیفیت که در دهه های پیشین در ارزیابی و بحث در باب کار هنر به کار میرفت در رابطه با کیچ بی معناست».
مقاله چهارم «انسان زدایی و فرا انسان» نام دارد؛ «مورگان» خود نوشتن این مقاله را در تأثیر خواندن مقاله «انسان زدایی هنر» نوشته فیلسوف اسپانیایی «اورتگا ئی گاسٍت» میداند و در تعریف انسان زدایی از زبان «اورتگا» مینویسد: «آن طور که اورتگا میگوید، انسان زدایی نبود درکی واضح و بنیادین از شرایط انسانی است، که به واسطهی آن افراد دیگر احساس نمیکنند با یکدیگر یا مؤسسات اجتماعی که بر آن حاکماند ارتباط دارند».
در مقاله آخر کتاب که «دستپاچه در برابر عقل» نام دارد، «مورگان» ابتدا با بیان مثالهایی از تصاویر به بررسی تغییرات و سرعت در عصر حاضر میپردازد، سپس خود میپرسد: «هنر چگونه میتواند در چنین جهانی که استیصال و حاکمیت مطلق اقتصادی بر آن حکمفرماست بقا یابد؟» و باز میپرسد: «چه خواهد شد اگر همگی برده سرعت، معتاد به رسانه و مشروط به تصاویر مجازی شویم که مانع آزادی اندیشهاند، تصاویری لبریز از هیجانات تهی و سرخوشی محض، و انباشته از شهوت تجاری؟» مورگان در پاسخ و در بهبود وضعیت هنر در عصر جهانی شدن می نویسد: «نقد هنر باید خود را از نو بیافریند. گفتمانی کارکردیتر، تحلیلیتر و بومیتر در جهان هنر لزوماً یعنی قد علم کردن علیه فشارهای فعلی رسانههای تجاری.»
نشر چشمه کتاب «هنر معاصر عصر جهانی شدن»، نوشته «رابرت سی مورگان» را با ترجمه «گلنار یار محمد» در 78 صفحه چاپ کرده و در دسترس علاقمندان گذاشته است.