نقاشی قهوه‌خانه‌ای پایانی برای تصویرگری اصیل ایرانی
یادداشتی به مناسبت هفته هنر پهلوانی؛
نقاشی قهوه‌خانه‌ای پایانی برای تصویرگری اصیل ایرانی
هفته هنر پهلوانی دیشب در خانه هنرمندان آغاز شد. به همین بهانه نگاهی به نقاشی قهوه خانه و زادگاهش می نگریم.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۵


بر خلاف آن چه می پنداریم نقاشی قهوه‌خانه ای نه در حوزه نقاشی که بازمانده تصویرسازی کتب و متون بزمی و حماسی است. این هنر گرچه به باور عامه مردم گونه ای نقاشی است اما به سبب تصویر کردن حوادث و یا داستان ها بر پایه یک متن خاص به تصویرسازی وفاداری بیشتری دارد و از حقیقت داستان تبعیت می کند. 

تصویرگری قهوه خانه‌ای یا به تعبیر مصطلح آن نقاشی قهوه‌خانه ای شکلی بازمانده از تصاویر کتب خطی است. از سوی دیگر می‌توا ن آن را حاصل تغییر در شرایط اجتماعی انست. شرایطی که تصویرگری را از کتاب به دیوار قهوه‌خانه ها کشاند. 


شاید همه چیز از اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ آغاز شد. وقتی که این شاهزاده جوان با خود یک دستگاه چاپ سنگی آورد. این بهانه برای قاجاریان که توجهی هم‌چون نیاکانشان به هنرهای گوناگون نداشتند؛ بهانه‌ای شد تا ساختن کتب نفیس را که نیازمد هزینه صبر و زمان بسیار بود را به کناری نهند و کتب را به شیوه چاپ سنگی خلق کنند. همین امر باعث شد تا از هنرمندان حمایت صورت نگیرد. هنرهای وابسته به کتاب‌سازی از بین برود و یا به شکلی دیگر درآید. از این جمله تصویرگری کتب بود که ابتدا به سادگی گرایید و سپس کم‌کم کمرنگ شد. تبدیل به تصاویری خطی شد و ظرافت خود را از دست داد. 

اما در این میان و در روزگار تیره قاجار تنها راه تصویرگری برای زنده ماندن راه یافتن به قهوه‌خانه هایی بود که داستان های کتب خطی در آن نقل می شد. برای مردم کوچه و بازار قطعاً دیدن داستان ها در کنار روایت آن ارزش مضاعفی داشت. چراکه غالباً فاقد سواد بودند و از خواندن کتب محروم. همین امر باعث می‌شد وقتی پس از فراغت از کار روزانه برای هم‌نشینی و وقت‌گذرانی در قهوه‌خانه ها گرد هم می‌آمدند؛ به شنیدن روایات حماسی شاهنامه حمت گمارند و از آن لذت ببرند. 



این موضوع بهانه ای شد تا روایات حماسی رونق گیرد و در کنارش تصویرگری روایی داستان های حماسی جانی تازه یابد. همین امر سبب تولد نقاشی قهوه‌خانه از دل سنت نقالی شد. اما نقاشی قهوه‌خانه با تصویرگری متون حماسی در کتب خطی چند تفاوت جزئی داشت. نخست آن‌که این تصاویر ظرافت تصاویر کتب خطی را نداشتند. این موضوع شاید به دلیل عدم حمایت مالی از هنرمند به اندازه زمانی بود که برای کتب خطی هنرآففرینی می کرد. دومین تفاوت شیوه بداهه تر و زمینی تر این گونه از تصویرگری نسبت به تصاویر کتب بود.

به نظر محققان نقاشی ایرانی این موضوع به تفاوت در اندیشه مخاطبان باز می گردد و به هر حال نقاشی قهوه خانه برای عوام جامعه و طبقه کسبه و بازار تولید می شد که چندان توجهی به هنر قدسی نداشتند و یا فهم کاملی را از آن متصور نبودند.تفاوت دیگر در نام شخصیت ها بود. پیش‌تر در نقاشی ایرانی هرگز نام شخصیت‌های داستان را در کنار تصویر آن‌ها ندیده بودیم و شناخت شخصیت‌ها به شیوه‌ای رمزی اتفاق می‌افتاد. یعنی رنگ‌ها و خطوط در حالتی رمز‌گونه شخصیت ها را به مخاطب که عمدتاً از طبقه متفکر و یا اشراف جامعه بود؛ معرفی می‌کرد. اما در انعطاف هنر تصویرگری برای نزدیک شدن به نقالی تغییری در این شیوه پرداخت می بینیم.یعنی نام افراد و شخصیت های داستان در کنار آن ها نوشته شده تا سیر روایت‌گری را برای نقال ساده‌تر کند. 

تفاوت دیگر وجود پرسپکتیو مقامی است. پیش‌تر در نگارگری ایرانی دیده بودیم که شخصیت های متعدد در یک صحنه هیچ تفاوتی از نظر اندازه ندارند و تنها به شیوه‌ای رمزی و نمادگرایانه و آن‌هم با اشاره های بصری و فلش‌های پنهان به شخصیت اصلی اشاره می‌شد. اما این‌جا در نقاشی قهوه خانه ای سنتی جدید باب می شود و آن پرسپکتیو مقامی‌است. آن‌چه پیشتر در هنر سده‌های میانه و در تصویر کردن پیکره مسیح و مریم با آن مواجه بوده‌ایم. اما این برخورد با ابعاد و اندازه در تصویرگری ایرانی سابقه نداشت. 

 


به هر روی آن‌چه عیان است این است که تصویرگری برای نقالی هنری بود که شاید وارث قرن‌ها فرهنگ و هنر مردمان این سرزمین است و حفظ آن از ارزش زیادی برخوردار است.

کد خبر: 44891
Share/Save/Bookmark