نسلی دیگر درآوردگاهی دیگر
یادداشتی از دکتر ملاصالحی؛
نسلی دیگر درآوردگاهی دیگر
روزهای زرّین نوزدهم و بیستم و بیست یکم ماه مهری که اینک به پایانش رسیده‌ایم زیرسقف بلند دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران حلقه‌ای از باستان‌شناسان جوان و انجمن علمی گروه باستان‌شناسی دانشکده همایشی را به مقیاس جهانی و بین‌المللی با حضور و مشارکت ده‌ها باستان‌شناس و متخصصان دانش‌های میان رشته‌ای داخلی و خارجی برگزار کرد که هم تحسین برانگیز هم شایسته و درخور تقدیر بود.
 
تاريخ : شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۰۵
به گزارش هنرنیوز، پنجمین همایش بین‌المللی باستان شناسان جوان صبح یکشنبه ۱۹ مهر کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و در روز سه شنبه ۲۱ مهرماه به کار خود پایان داد. به همین بهانه و در ستایش اقدام دانشجویان و باستان‌شناسان جوان دکتر حکمت الله ملاصالحی یادداشتی را در اختیار هنرنیوز قرار داد. در متن این یادداشت آمده است:

دو دهه و نیم پیش پس از سال‌ها تجربه هجرت وغربت و از سرگذراندن سال‌های گرم و شعله‌خیز و پرتحرّک و تموّج جوانی در شرایطی ویژه بلحاظ فکری و معنوی چونان اصحاب کهف به میهن باز می‌گشتم که همچنان زیر فشار سنگین تحولات و پس لرزه‌های انقلاب بود و تراکم رویدادهای تاریخی بر شانه‌اش سخت و سنگین احساس می‌شد. زخم‌های عمیق سال‌های هجرت و غربت از یک سو و فشار خُردکننده و سنگین جنگی ناخواسته و تجاوزی شوم و شیطانی به مرز‌ها و مناطق غرب و جنوب غرب کشور و غرُش موشک‌های دشمن که تا قلب تهران را نشانه گرفته بود و آثار تخریبش بار‌ها در چندصد متری خانه پدری شنیده و دیده و احساس می‌شد از دیگرسو قصّه اصحاب کهف را در قرآن بار‌ها از حافظه‌ام برمی‌کشید و در ذهنم تداعی می‌کرد و در فکرم مرور می شد و خود را در سرزمینی احساس می‌کردم و می‌یافتم که کتاب قطور تاریخ در آن ورق خرده بود و سکّه‌ای دیگر با نام دیگر در آن ضرب می‌کردند. گویی طومار عصر و عهدی دیگر پیش روگشوده می‌شد. در صفحه‌های تلویزیونش بجای دست افشاندن و پای کوفتن و رقص و طرب عصر دقیانوس و دقیانوسیان، حرکت و آهنگ گام‌های سنگین و اراده و عزم استوار نوجوانان و جوانان و مردان میان سال و سالخورده‌ای را می‌دیدی ک  موج، موج و فوج، فوج و لشکر، لشکر از کرانه‌ها ارس کشیده تا اترک و از هیرمند گرفته تا اروند بسوی جبهه‌ها و سنگر‌ها و میدان‌های رزم جونان سیل روان بودند.

درسال‌های پایانی جنگ که چند ماهی را پیش ازسفربازگشت نهایی به میهن آمده بودم ماهی بی‌مشارکت در تشیع یا تدفین یا مراسم ترحیم جوانانی که در سنگرهای نبرد با متجاوزان در دفاع و صیانت از ناموس و شرف و عزّت و اقتدار و اعتبار میهن و ملّت و کشور خویش به شهادت رسیده بودند بسرنشد. دو دهه و نیم سپس‌تر از تیره و تبار‌‌ همان نسل حماسی و دلاور و برومند، اینک نسلی دیگر را برصحنه تاریخ و فرهنگ و هنر و خلاقیت و اندیشه و دانش و دانایی کشور شاهد هستیم که با اراده و عزمی استوار همانند نسل پیشین موج، موج و فوج، فوج و لشکر، لشکر از کرانه‌های ارس تا اترک و از اروند تا هیرمند بسوی سنگر‌ها و میدان‌هایی بحرکت درآمده‌اند که در سر سودای دانش و دانایی دارند و در کف قوّت بازوی قلم.


روزهای زرّین نوزدهم و بیستم و بیست یکم ماه مهری که اینک به پایانش رسیده‌ایم زیرسقف بلند دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران حلقه‌ای از باستان‌شناسان جوان و انجمن علمی گروه باستان‌شناسی دانشکده همایشی را به مقیاس جهانی و بین‌المللی با حضور و مشارکت ده‌ها باستان‌شناس و متخصصان دانش‌های میان رشته‌ای داخلی و خارجی برگزار کرد که هم تحسین برانگیز هم شایسته و درخور تقدیر بود. طراحان و معماران و مهندسان و مدیران و برگزارکنندگان همایش نه از گروه سنی سالخوردگان و پیران بودند نه از جماعت دولتیان و مقامات رسمی کشور. دانشجویان و باستان‌شناسان جوانی آنرا طراحی و معماری و مهندسی و مدیریت کرده بودند که درگروه سنی دهه سوم عمر کوتاه بشری ما که به تعبیر قرآن درنگی در ساعتی بیش در جهان نیست جای می‌گیرد. همایش بین المللی باستان‌شناسان جوان نه سرشتی تشریفاتی داشت نه پرهزینه و پرچرب برای اصحاب سبیل بود و نه مفید اسباب شکم و مناسب طالبان نام! در این همایش مهم در سطح و به مقیاس جهانی تصویری زنده و با نشاط از ارتقاء سطح دانش و دانایی جوانان کشور به تماشا نهاده شد که برای دولتیان و مجلسیان و قضائیان میهن ما می‌تواند بسیار آموزنده باشد. ده‌ها مقاله در این همایش درباره باستان‌شناسی و تاریخ و فرهنگ و هنر و معماری و مواریث مدنی و معنوی ایران و مرتبط با عالم ایرانی و فعالیت‌های میدانی باستان‌شناسان جوان کشور و دستآوردهای دانش باستان‌شناسی و متخصصان دانش‌های میان رشته‌ای در سالن‌های طبقات مختلف دانشکده به زبان فارسی و انگلیسی ارائه شد.

مشارکت و حضور مستمعین و علاقمندان در سالن‌ها‌یی که مقاله‌ها ارائه می‌شد بسیار چشمگیر بود. تنوع موضوعی مقالات ارائه شده با نوآوری وطرح چشم‌اندازها و گشودن افق‌های جدید در باستان کشور نیز همراه بود. نکته‌ای که آسان نمی‌توان از کنارش گذشت. مقالات ارائه شده از صافی داوری‌های کارشناسانه و تخصصی عبور کرده بودند و رقبای بسیاری را در آزمون پشت سرنهاده بودند. آشنایی با اطلاعات و منابع روزآمد باستان شناسی و رشته‌ها و دانش‌های مرتبط در شمار مهمی از مقالات پذیرفته و ارائه شده در همایش با توجه به گروه سنی پژوهشگران بسیار چشمگیر و در خور تحسین بود. تحسین برانگیزتر از همه آمادگی باستان شناسان جوانی را شاهد بودیم که سخنران مقاله‌های خود بودند و در پاسخ گفتن به سوآلات شرکت‌کنندگانی که در میانشان باستان شناسان و استادان متخصص درحوزه باستان‌شناسی و دانش‌های میان رشته‌ای کم نبودند. جلسات را بیشتر استادان یا باستان‌شناسان سالخورده‌ای اداره می‌کردند که گویی و چونان فرماندهان از بالا رزم سربازان خود را در میدان زیرنظر گرفته‌اند و نظاره می‌کنند. آن‌ها تنها به نظاره‌گری و مدیریت جلسات بسنده نمی‌کردند؛ هرجا شرایط را مقتضی می‌دیدند و دانستند و هرگاه ضرورت ایجاب می‌کرد سوآلاتی را متناسب با موضوع مقاله از سربازان خود که در سنگر دانش و دانایی حضور فعال بر صحنه داشتند مطرح کرده و مباحثی را دامن می‌زدند.

از داخل سالن‌ها تا سالن‌های ناهارخوری باشگاه دانشگاه تهران که در سمت جنوب غرب حیات و محوطه داخلی قرار گرفته، دانشجویان گروه باستان‌شناسی و انجمن علمی به فاصله‌های معین آرم همایش برسینه و شال نرم و سفید بر شانه و گردن و قلم برکف را می‌دیدی که گشاده رو و لبخند برلب آماده رهنمایی و مشایعت میهمانان به سالن‌ها ایستاده بودند. شانه به شانه «بد»! حجاب‌های عفیف، «خوش»! حجاب‌های عبید را می‌دیدی که کمرهمت در برگزار کردن هرچه موفق‌تر و آبرومندانه و باعزت‌تر و دانشگاهی‌تر همایش بربسته بودند و با آداب و ادب و صمیمیت و میهمان‌نوازی گرم ایرانیشان میهمانان را پذیرایی می‌کردند. کنار نمایشگاه‌های کتب و مجلات باستان‌شناسی نمایشگاه صنایع دستی نیز تصویری رنگارنگ از ذوق و ذائقه زیبا‌شناختی و هنر و هنرمندانگی و خلاقیت ایرانیان را بتماشا نهاده بود که هم جذابیت‌اش ویژه بود هم مرهمی بود بر زخم‌های عمیق هزینه‌ای را که باستان‌شناسان جوان انجمن علمی بپای همایش ریخته بودند و تا گلو و خرخره و شانه خود را زیربار سنگین آن مقروض احساس می‌کردند و خستگی تن و جانشان را افزون‌تر و افزونترمی‌کرد. اراده و عزم استوار آنها در برگزاری هرچه مطلوب و مقبول‌تر همایش و نشاط گرمی حضور و صمیمیتی که در چهره فروزان بود خستگی سنگینی بر جانشان بود، نهان می‌کرد و در پرده نجابت فرو می‌پوشاند.

چقدر فرهنگ ایرانی صمیمی و تا چه میزان روح ایرانی جهانیست. چقدر ایرانیان در یک هزاره و نیم دولت قرآن پربُعد و خلاّق بر صحنه تاریخ جهانی حضور فعال و زنده و بالنده داشته‌اند. چقدر ایران کهن و سالخورده همچنان جوان است و به جوانانش زنده و بالنده و جوانبخت! در قرآن شریف هرجا و هرگاه پای تصمیمی سنگین و سرنوشت ساز درمیان است از جوانمردان سخن رفته است. قصه خضر و موسی و اصحاب کهف را بخوانید و سرود"لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار" را ببیند و شان جوانی را در کلام حافظ ملاحظه کنید:
گرچه پیرم تو مرا تنگ در آغوشت گیر/ تاسحرگه ز کنار تو جوان برخیزم

جوان برخاستن یعنی از نو زاده شدن. یعنی رستاخیز دوباره زندگی. یعنی جوانه زدن و رویش و جوشش و شکوفان شدن دوباره زندگی. تصادفی نیست که جوانه که به معنای روئیدن و رستن است از واژه جوان مشتق شده است. این نیز تصادفی نیست که الوهیت‌های عهد باستان هلنی اغلب در گروه‌های سنی‌ای نمایش داده شده‌اند که در فراز گاه و اوج جوانی‌اند. هیچ مرحله و مقطعی از زندگی به گرمی و خلاقیت سال‌های جوانی نیست. جوانی تصویری زنده و ملموس از زیبایی سرمدیست. زیبایی که فراسوی زمان و تاریخ ایستاده است و مرگ در او راه ندارد.

حکمت اله ملاصالحی دانشگاه تهران:۲۲/۷/۹۴هجری خورشیدی
کد خبر: 83681
Share/Save/Bookmark
نظرات : ۱
عالی بود
۱۳۹۴-۰۷-۲۷ ۲۳:۱۴:۵۰