مجموعه تلویزیونی «به خاطر مونا» به کارگردانی «مرتضی کوشایی» در ۴ قسمت ۴۵ دقیقهای روی آنتن شبکه سه رفت. این مینی سریال داستان دختری به نام یلدا با بازی «سپیده خداوردی» را روایت میکند که دانشجوی رشته سینماست و تصمیم دارد برای پایان نامه خود، فیلمی برای کودکان سرطانی بسازد. او در مراجعه به بیمارستانی، با «مونا» که آرزوی بازیگری دارد آشنا میشود. یلدا سعی دارد به کمک همسرش، مونا را به آرزویش برساند، اما دراین مسیر مشکلاتی برای او به وجود میآید این سریال چهار قسمتی که یک برداشتی از زندگی واقعی دختری به نام مونا بود و تلاش داشت تا به زندگی کودکان و نوجوان بپردازد که با بیماری سرطان خود دست و پنجه نرم میکنند و به دلیل هزینههای درمانی سنگینی که این گونه بیماریها دارند، مشکلات زیادی را برای خانوادهها ایجاد میکنند. بیماری سرطان در مرحله اول اختلالات ایمنی در کودکان را از بین میبرد و به طوری که سرطان خون ۶۰ درصد سرطان اطفال را تشکیل میدهد به این منظور هر کودکی باید پروندهای از وضعیت سلامت خود نزد پزشک خانواده داشته باشد تا انواع بیماریها از جمله سرطانها به موقع تشخیص داده شود. در این سریال هر مونا به دلیل این بیماری ناچار به رفت وآمد به بیمارستان است و یلدا که در رشته فیلمسازی تحصیل میکند به عنوان موضوع پایانامه خود زندگی مونا را انتخاب میکند و در این بین به دلیل درگیرشدن در زندگی شخصی و بیماری مونا زندگی خوداش نیز تحت تاثیرقرار میگیرد. نکته مهم اینکه در درمان سرطان خون ۸۰ درصد کودکان مبتلا به این نوع از سرطان، به بهبودی و درمان کامل میرسند و ۲۰ درصد باقی مانده نیز با روحیه بالا میتوانند امیدوار به درمان کامل باشند. در این سریال مونا جزو ۲۰ درصد بیماران است که نیاز به امید و روحیه بالا برای درمان خود دارد و به دلایل خاصی از جمله عود بیماری و عدم پاسخگویی بدناش به داروها، درمان او امکان پذیر نیست و فیلمساز و فیلمنامه نویس این اثر (مرتضی کوشایی) طبق یک داستان واقعی فیلمنامهای «به خاطر مونا» بر اساس زندگی واقعی دختری ۶ ساله به نگارش درآورد، که به علت بیماری سرطان خون از دنیا رفته است. در این سریال پدرمونا با بازی «رضا توکلی» برای تامین هزینههای درمان دخترش ناچار است مدام در یک کفاشی با حقوق کم و ناچیز کار کند. به نوعی پدر خانواده و مادر با بازی «فاطمه گودرزی» ناچارند از زندگی خود چشم پوشی کنند تا بتواند پولی پس انداز کرده به هزینههای درمان دخترشان اختصاص دهند. فیلمساز با نمایش زندگی خانوادگی مونا به مخاطب یادآوری میکند که این گونه بیماران در جامعه ما وجود دارند، منتها ما به دلیل مشغلههای کاری و درگیری در روزمرگی فقط خودمان را میبینیم و به کودکان و نوجوانانی مانند مونا توجه نداریم که در بدترین شرایط زندگی، بین مرگ و زندگی به سر میبرند و خانواده آنها نیاز به کمک روحی روانی دارند. در واقع هدف اصلی فیلمساز نشان دادن حس روحیه فداکاری واز خود گذشتگی در جامعه کنونی ماست که به دلیل حاکم شدن تفکر مادی همه چیز تحت تاثیر پول و داشتن یا نداشتن آن قرار گرفته است. به همین خاطر است که آقای کوشایی که در سریال بازیگر مطرح به حساب میآید و مونا آرزوی دیدن او را دارد به دلیل همین تفکر مادی که دارد حاظر نیست چند ساعتی از وقت خود را صرف دیدن مونایی کند که آرزوی دیدن او را دارد. هر چند مونا در پایان سریال از دنیا میرود اما شاید اگر کسانی امثال «پیمان کوشایی» که به دلیل علاقه و عشق کودکانی امثال مونا به پول و شهرت رسیدند با خود فکر میکردند که بنی آدم اعضای یکدیگرند دنیا برای کودکانی مانند مونا زیباتر میشد. فیلمساز با تکرار این دیالوگ از زبان بازیگران سریال که بازهم بازیگر مطرح و معروفی به نام «پیمان کوشایی» برای دیدن مونا نیامد، میخواهد تلنگری به آدمهایی بزند که در اوج شهرت و معروفیت قرار دارند اما معرفت و مرام خود را به دلیل ظرفیت کمی که دارند در اثر توجهات بیش ازاندازه از دست دادهاند و فقط خودشان، مدل ماشین، نوع لباس و آرایش و عکس روی جلد و.. خود را میبینند و به آدمهای عادی جامعه که با علاقه آنان به شهرت رسیدهاند توجهای ندارند. در واقع مونای اصلی در زندگی واقعی دختری خردسال بوده که پیش از مرگ در آرزوی دیدار وحید طالب لو فوتبالیست مطرح کشورمان و یک بازیگر مطرح سینما و تلویزیون بوده و در اتاق خود عکسهای این دروازهبان و بازیگر مطرح را به دیوار میزده است. نویسنده این فیلمنامه با نگارش داستان زندگی او قصد داشته آرزوی این کودک را بر آورده کند. به همین علت عوامل این فیلم از وحید طالب لو دعوت به عمل آوردند تا برای شادی روح این کودک در این فیلم تلویزیونی بازی میکند این فوتبالیست هم این دعوت را پذیرفت. فیلمساز با آوردن یک فوتبالیست مطرح به این سریال یادآوری میکند که آدمهای مطرح ومعروف جامعه را نباید با این نگاه صرفا منفی و تخریبی دید، بلکه هرکس بسته به ظرفیت و گنجایش شهرتی که دارد میتواند در انظار عمومی ظاهر شده و به هم نوع خود کمک کند. به هرحال مینی سریال «به خاطرمونا» داستانی ملموس و باور پذیری از زندگی کودکانی است که در جامعه ما وجود دارند و نمیتوان به دلیل اینکه مدام باید به دستگاه اکسیژن و تحت خواب وصل باشند، منکر حضور ونفسهای خس دار آنها بیتوجه بود با بیمهری از کنار آنها گذشت و نگاههای کم فروغ آنها را بدون هیچ حسی نادیده گرفت.