جواد شمقدري مشاور رئيس جمهور در امور هنري و محمد مهدي عسگرپور، مدير عامل خانه سينما شب گذشته با حضور در برنامه زنده «دو قدم مانده به صبح» ديدگاههاي خود را درباره نسبت دولت با سينما مطرح كردند. شمقدري بر ضرورت رسيدن به يك تعريف واحد و مشترك از سينما در قدم اول تأكيد كرد و عسگرپور بر پاسخ دولت به اين پرسش اصرار داشت كه آيا سينما براي دولت يك موضوع استراتژيك است؟
عسگرپور: سينما در بن بست هاي مديريتي فراز و نشيب هاي زيادي را در دو دهة گذشته طي كرده است اينكه نسبت دولت با سينما چيست؟ و آيا سينما در كشور ما كاملاً توسط دولت اداره مي شود يا بخش خصوصي؟ سئوال اصلي دو دهة گذشته است. در هر دوره هم ممكن است يك پاسخ به اين پرسش داده شده باشد. اما پرسش اصلي همچنان باقي است.
شمقدري : درباره سينما در بخش زيادي از مباحث اشتراك نظر وجود دارد، اما از آنجا كه در خيلي از بحث هاي سينمايي هنوز در تعاريف به يك نقطه مشتركي نرسيده ايم، معمولاً بحث ها به نتيجه نمي رسند.
مي بينيم حتي در تعريف ماهيت سينما هم اختلاف نظر وجود دارد. همين الان دو ديدگاه صريح وجود دارد، يك ديدگاه فقط شأن سرگرمي براي سينما قابل است در حالي كه ديدگاه ديگر معتقد است سينما به خاطر ويژگي هايي كه دارد مي تواند يك نقش تعيين كننده در وضعيت كشور و جهت گيري آرمانها و رسيدن ملت به آرمانهايش ايفا كند. كما اينكه سينماي هاليوود نقش جدي در رسيدن به اهداف نظام سياسي آمريكا ايفا كرد. در حال حاضر هم هاليوود است كه پيشقراول اجراي سياست هاي نظام آمريكاست.
عسگرپور: به نظر مي آيد سينماي پس از انقلاب بارها نشان داده كه مي تواند نقش مهمي در ساختار فرهنگي كشور ايفا كند تا جايي كه بارها به عنوان سفير فرهنگي ايران در جهان مطرح شده است. اما مسئله اينجاست كه در آمريكا سينما به عنوان يك موضوع استراتژيك پذيرفته شده و متناسب با آن برايش برنامه ريزي شده است اما در كشور ما هيچوقت سينما به عنوان يك موضوع استراتژيك مطرح نبوده است.
طي دو دهه گذشته مسئولين كشور، رؤساي جمهور، معاونين وزرا و مسئولين ديگر، همه اعلام كردند كه سينما يك رسانه با اهميت با مهمترين رسانه موجود است و بايد به آن توجه ويژه معطوف داشت و ... اما در عمل مسئولان تناقضات آشكار وجود داشته است. ما اگر در بحث هايمان، به اين تناقضات و عوامل و دلايل آنها بپردازيم بهتر به نتيجه مي رسيم.
سينما يك ذاتي دارد كه ما در دو- سه دهه گذشته اين ذات را ناديده گرفته ايم. ذات سينما يك جريان توليد و عرضه طبيعي است كه در «اقتصاد هنر» تعريف مي شود و بحثي كه در كشور ما در دو- سه دهه گذشته شكل نگرفته بحث اقتصاد هنر است. ما هيچكدام جايگاه مان را به عنوان هنرمند نمي توانيم پيدا كنيم، دولت همواره اصرار داشته در سينما حضور داشته باشد، حضورش هم مشفقانه بوده است، خيلي هم زحمت كشيده، بودجه زيادي هم صرف كرده، اما واقعيت اين است كه آن جريان طبيعي در سينما شكل نگرفته است و اين بزرگترين ظلم به سينما بوده است.
شمقدري : اينكه چرا سينما دچار يك سري تناقضات هم در درون خود و هم در بيرون است، اولين علت اين تناقضات اين است كه سينما نتوانست اهميت و جايگاه خود را اثبات نمايد. به عنوان مثال اگر فردا نان مردم قطع بشود صداي همه بلند مي شود، ولي اگر سينما تعطيل شود، چه اتفاقي مي افتد؟ اگر روزي سينما مثل نان براي مردم مهم بود و از ديد آحاد مردم جايگاه ويژه اي پيدا كرد، تناقضات هم از بين مي رود.
عسگرپور: ما تا وقتي اعتقاد داشته باشيم سينما بايد توسط دولت اداره شود، ما نمي توانيم به چنين جايگاهي براي سينما برسيم. زماني كه سينما و سينماگران بصورت طبيعي و بدون واسطه با مردم ارتباط بر قرار كنند، سينما جايگاه خودش را پيدا مي كند.
عسگرپور: من به عنوان كارگردان هيچوقت نتوانستم نسبت خودم با مردم را پيدا كنم، چون سينما در جايگاه خودش قرار نگرفته است. البته طي سالهايي - 63 سال 70 – سينما نشان داده كه رسانه مهمي است و دولت به اين نتيجه رسيده است كه چون سينما مهم است بايد كنترل بيشتري بر آن داشته باشد و در يك كلام خود دولت مانع ارتباط سينما با مردم در دو دهه گذشته بوده است.
شمقدري : دلايل زيادي مانع ارتباط سينما با مردم در سالهاي گذشته بوده است و يكي از آن دلايل هم همين است. در هر دوره اي نوع مديريت ها بر سينما، نوع سليقه ها و نوع تفاسير از آيين نامه ها، بر سمت و سوي سينما نقش داشته است. اما همچنان من معتقدم اگر يك فيلمساز و يك فيلم بخواهد با مردم ارتباط بر قرار كند، هيچكس نمي تواند جلو آن بايستد. هر چند سينماي ايران يك مديريت ظاهر دارد و يك «مديريت پنهان» دارد اتفاقاً آقاي جلوه در كتابي كه اخيراً چاپ كرده اند، به اين «مديريت پنهان» اشاره كرده اند، اما ايشان اين «مديريت پنهان» را در خارج از كشور ديده اند، در حالي كه اين مديريت پنهان عوامل داخلي هم دارد.
عسگرپور: من علاوه بر مديريت پنهان، مديريت هاي ديگري را هم مي شناسم كه ممكن است عناوين ديگري داشته باشند، منتها من همچنان بر اين نكته به عنوان مسئله اصلي تأكيد دارم كه دولت نه در اين دو- سه سال گذشته، بلكه از سالها پيش اصرار بر اين داشته كه همه چيز سينما در كنترل خودش باشد، كساني هم كه در اين محفظه قرار گرفتند چون ديدند معيشت شان تأمين است اصرار داشتند اين محافظ باشد. در چنين شرايطي ديگر نمي توان توقع داشت كه مديريت پنهان در آن شكل نگيرد يا آدمها به جان هم نيفتند. اين ظلم در حق سينماست.
مديريت پنهان، مافياي پخش، كساني كه با خارج ارتباط دارند، همه صحيح است، اما همه اينها نتيجه اين نگاه اشتباه به سينماست، هر چند در سالهاي اخير تلاش هايي صورت گرفته كه سينما در مسير طبيعي خودش قرار بگيرد، اما تناقضات مديريتي سينما باعث شده سينماگران همچنان يك سردرگمي داشته باشند.
شمقدري : ساز و كارهايي كه الان در حوزه سينما اجرا مي شود ساز و كارهايي است كه در دهه شصت (حدوداً سالهاي 63 تا 65) طراحي شده است و مشكلات عمدتاً ريشه در گذشته دارد و ما انتظار داشتيم در سالهاي اخير يك تحول رخ دهد، اما اين تحول اتفاق نيفتاد.
دو دهه است كه اهالي سينما در انتظار يك تحول و تغيير هستند و فيلمسازان با تعابير مختلف به اين موضوع اشاره مي كنند. يكي مي گويد سينما بايد پوست اندازي كند، يكي مي گويد فصل نويني بايد آغاز شود، يكي مي گويد سينما دارد درجا مي زند و... در حالي كه سينما يك دهه است كه درجا مي زند و متأسفانه خود ما سينماگران حاضر نشديم از تجربه هاي موفق در اين سالها استفاده كنيم. نمي آييم كارهاي مطالعاتي و كارهاي پژوهشي كنيم و ببينيم چرا يك فيلم توانست تأثير خوبي در افكار عمومي بگذارد، چرا يك فيلم توانست فروش خوبي داشته باشد، چرا يك سري فيلم ها مي روند در جشنواره هاي جهاني جايزه مي گيرند، ولي در كشور خودمان مخاطب ندارند؟
درباره ادعاي وجود تناقض در دولت من مي گويم وجود آراء مختلف بد نيست، اما مديريت سينما واحد بوده و بر عهده يك نفر است. اين از همان بداخلاقي هاست كه برخي چيزهايي برخلاف حقيقت مي گويند. تمام تصميمات در حوزه سينما در همان معاونت سينمايي گرفته مي شود. نه من دخالت دارم، نه رئيس جمهور دخالت دارند و تا آنجايي كه من اطلاع دارم بعضاً وزير محترم هم دخالت ندارد. حالا اگر معاونت سينمايي مي گويد از جايي به من فشار آورده اند، اوست كه بايد توضيح دهد از كجا؟ چه كسي ايشان را وادار به گرفتن تصميمي كرده است؟ من وظيفه دارم ديدگاه هايم را مطرح كنم، پيشنهاد بدهم، راهكار بدهم، انتقاد كنم، تلفني، مستقيم، علني و... به شيوه هاي مختلف، اما تصميم گير و مجري يك نفر است و در حوزه عمل اختيارات هم دارد. اگر مديريت سينمايي بيايد بگويد بخاطر فلان حرف اين اعتبارات را از من گرفتند يا به من ندادند و من را محدود كردند. يا بگويد من اين تصميم را گرفتم و كساني نگذاشتند من كارم را انجام دهم، يا بگويد كساني آمدند و گفتند اين كار را انجام بده. اگر مصداقي دارند بيايند بگويند و معرفي كنند. اما اگر نيست، نبايد فرافكني كرد.
بالاخره من هم مثل ديگران صاحب رأي هستم و اگر ديدگاهها و نظراتم را نگويم بد است. البته يك وقت است كه كسي تحت تأثير احساسات يا تحت تأثير شيطنت هايي يك حرفهايي را مي زند آن داستانش جداست، اما اگر حرفي صادقانه و دلسوزانه زده مي شود، اتفاقاً بايد شنيده شود.
عسگرپور: جماعت سينما يك درك عمومي از اوضاع دارند. وضعيت سينماي ما آنقدر آشفته است كه ما سينماگران دوست داريم از دولت يك پالس دريافت كنيم، خب اگر در اين اوضاع و احوال من فيلمساز با نامه سرگشاده مشاور هنري رئيس جمهور به معاونت سينمايي مواجه شوم، اين خودش عاملي مي شود كه من دست به عصا رفتار كنم. در حالي كه اين بحث ها در جلسات خصوصي تر مي تواند بين مديران مطرح شود.
شمقدري : طبيعي است كه هر مديري براي اقدامات و تصميمات و نوع تعامل خودش با ديگران يك مانيفيست و توجيهات و باورهايي دارد و بر اساس آن باورها عمل مي كند. اينكه چرا من آن نامه را سرگشاده فرستادم به اين دليل بود كه احساس مي شد رشته ها دارد از دست رها مي شود. اينطور نبود كه بخواهد جلو مديريت گرفته شود، اتفاقاً خواستيم به مديريت كمك بشود. جشن خانه سينما در آخرين دوره اش در دولت قبلي خيلي بازتابهاي بدي داشت تا حدي كه مدير عامل خانه سينما در آن زمان در كلانتري سكته كرد و به بيمارستان منتقل شد. بعضي وقتها مي بينيم بعضي ها مي خواهند فضا را به هم بزنند و در واقع آن اتفاق چند سال پيش نبايد مي افتاد و خوشبختانه نيفتاد.
اما گاهي وقتها در مديريت ها، دوگانه عمل مي شود. از يك طرف به فيلمساز مي گويند من موافق فيلم تو هستم و وقتي مي پرسد چرا مجوز نمايش نمي دهيد؟ مي گويند فلاني مخالف تو بود. اين تناقض رفتاري كه بعضي وقت ها بروز پيدا مي كند و به عنوان يك بداخلاقي مديريتي مطرح است، بايد جلو اين آفت گرفته شود. من مي گويم اگر فيلمي مثل «خاك آشنا» اگر فيلم خوبي است، مجوز بدهيد نمايش داده شود، ولي اگر فيلم خوبي نيست چرا در يك محفل رسمي مورد داوري قرار مي گيرد و جايزه مي گيرد. من مي گويم رفتار دوگانه نبايد داشته باشيم. اگر ما رفتارمان را شفاف كنيم، همه مي دانند چه بايد بكنند. اما اشكال كار اينجا هم نيست. اشكال كار بر مي گردد به اينكه ما شرح وظيفه براي سينماي ايران مشخص نكرده ايم.
در حالي كه سينماي ايران دردوره اي توانست در ارتباط با دفاع مقدس نقش مهمي ايفا كند و با توليد و نمايش آثار سينمايي ارزشمند، فرهنگ دفاع مقدس و تاريخ دفاع مقدس را جاودانه كند، اما اينك چنين جايگاهي در بين مردم ندارد.
عسگرپور: من به عنوان يك فيلمساز ومدير عامل فعلي خانه سينما مي خواهم توقع ام از دولت را مشخص كنم. دولتي كه بدليل ويژگي خاص رئيس جمهورش مي تواند در مواقع خاص به موقع تصميم بگيرد و سريع عمل كند. مي خواهم رياست محترم جمهوري ديدگاه خودشان را درباره سنيما طوري بيان كنند كه من بفهمم سينما از نظر ايشان يك موضوع استراتژيك هست يا نه؟ هر چند خوشبختانه جلسه ديدار ايشان با كارگردانان برگزار شد و حرفهاي خوبي هم زده شد، اما به وضوح اين مسئله هنوز بيان نشده است، در حالي كه يك فيلمساز به عنوان مشاور هنري رئيس جمهور در كنار ايشان حضور دارد و اين توقع اهالي سينما را بيشتر مي كند.
شمقدري : همينكه آقاي احمدي نژاد اولين رئيس جمهور است كه يك مشاور هنري دارد كه اتفاقاً اين مشاور هم از اهالي سينماست، نشان مي دهد كه نگاه دكتر احمدي نژاد به سينما يك نگاه بسيار ويژه و كلان است. اما مسئله اينجاست كه تا زماني كه اين مطالبه و خواسته از درون جامعه سينمايي مطرح نشود، هيچكس نمي تواند كاري كند.
من به عنوان يك سينماگر مشاور هنري رئيس جمهور هستم در حالي كه از شاخه هاي مختلف هنري طي اين سه سال براي من نامه هايي آمده، ولي از سينماگران هيچ برنامه پيشنهادي بدست ما نرسيده است. ما براي ديدار با رئيس جمهور از همه سينماگران مطرح و مؤثر دعوت كرديم ولي بعضي ها نيامدند. اينها بايد بگويند چرا نيامدند.
خاطر نشان مي شود ادامه اين بحث به برنامه «دو قدم مانده به صبح» چهارشنبه 15 آبان موكول شد.