قدیمها وقتی کودکی به دنیا میآمد، مراسم اسمگذاری خیلی زود و با گزینههای نه چندان گسترده قابل برگزاری بود، اما این روزها پیدا کردن یک اسم برای یک نوزاد جزو مشکلات یک خانواده محسوب میشود و حاصل آن اسمهای عجیب وغریبی است که حتی والدین هم از ادای آن ناتوانند!
این معضل در سینما هم وجود داشته و دارد، وقتی فیلمنامهای نوشته میشود، حالا در هر کیفیت و سطحی، پیدا کردن یک اسم که بتواند در سر در سینماها خودش را نشان بدهد و یا سرمایه برگرداند، قاعدتا خیلی سخت است. این اسم دیگر یک شناسنامه نیست، باید سرمایه برگرداند یا طوری تماشاچی را به سالن سینما بکشاند که آب از آب تکان نخورد و تماشاچی اصلا نداند که با چه فیلمی طرف است.
در تاریخچه سینمای ایران پر است از اسامی فیلمهایی که ادای آنها، امروزه شبیه گفتن لطیفه و طنز است.
این سینما در دهههایی که یک تجارت نان و آب دار به حساب میآمد، چه اسمهایی که به خود ندید. روزگاری همین اسمها بودند که سر در فرهنگ و سینمای ما را تشکیل میدادند: تولدت مبارک، نمکنشناس، غربتیها، جوجهفکلی، میرم بابا بخرم و هزاران هزار عنوان که دیگر نمیتوان برای نوشتن یک گزارش هم اسمی از آنها آورد.
سالها گذشت و این سینما با تغییرات فرهنگ اسامی جدیدی را تجربه کرد، آنها طعمی از وقار و زیباییشناسی هنری را با خود به همراه آوردند. این سینما شناسنامه اصیلی پیدا کرد و دریچه دیگری به رویش باز شد و تماشاچی در کنار فیلمهای تجاری لااقل میتوانست نگاهی هم به فیلمهای مورد علاقهاش بیندازد.
کم نیست فیلمهایی که اگر داستانشان را از یاد بردهایم اما اسمهای زیبایشان در ذهنمان باقی ماندهاند.گویی اسم یک فیلم، مثل اثر انگشت انسان، جزئی تفکیکناپذیر و غیرقابل انکار است.
و اما امروز، گویی نوعی بازگشت به دهه 50 در ارکان مختلف سینمای بدنه به وجود آمده است. دوباره ورق برگشته و "سینمادارسالاری "، توجه افراطی برخی حضرات تهیهکننده به "جیب مبارک " و نگرانی بارزی که نسبت به عدم برگشت سرمایه به وجود آمده، به رشد تولید فیلمهایی انجامیده که به سلیقه مطلق سینمادار-تهیهکننده عنوان گرفتهاند، به سلیقه سینمادار-تهیهکننده ساخته شدهاند و به روی پرده رفتهاند و حالا، به سلیقه اینان به نام "فیلم مردمی " و "سلیقه مردمی " در قالب فیلم سینمایی یا ویدئویی گاه با نامهایی عجیب و سخیف روانه پرده یا شبکه نمایش خانگی میشوند. برای توجیه چرایی این کار هم از مردم مایه میگذارند و میگویند؛ "تماشاچی به اسم فیلم نگاه میکند و سینما میرود و کمتر به فیلمهایی از جنس دهه 60 و 70 و با نام آن فیلمها اقبال نشان میدهد. "
بد نیست نگاهی به اسامی فیلمهایی که در این چند سال اخیر دیدهایم و فیلمهایی که پروانه ساخت گرفتهاند، بیندازیم تا به این نتیجه برسیم که سینمای دهه80 چه چیزی افزون بر سینمای دهه 70 دارد.
این اسامی شناسنامه فیلمهایی هستند که هنوز ساخته نشدهاند و ما چیزی از داستان آنها نمیدانیم: ازدواج در وقت اضافه، یه جیب پر پول یه گواهینامه، بخشکی شانس، در شب عروسی، بعدازظهر سگی سگی، دفتر ازدواج، عشق و گلوله، پرتقال خونی، حقه باز دم دراز، جاده عاشقی، ساعت عاشقی، پسر از من، دختر از تو، ساندویج سرد، پیتزا مخلوط، بستنی یخی، بازی لطیف، شال گردن، ساقیات باحالات، عروس و ملوس، چگونه میلیاردر شدم، عروس تهرانی و ...
* سجادپور: نمیگذاریم اسمی از حدود خارج شود و به سمت سطحی بودن و لودگی برود
علیرضا سجادپور مدیرکل اداره ارزشیابی و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره انتخاب اسم برای فیلمهای ایرانی و این که چرا در دهه اخیر، نام فیلمها گاه با بیسلیقگی محض و البته گاه با هدف قرار دادن سطح نازل سلیقه مخاطب انتخاب میشوند، به فارس گفت: شما باید 95 مجوزی که صادر شده همراه با ژانرهایش را بررسی کنید تا ببینید که تعداد کمدیهای بدنه بسیار اندک است.
به عقیده این مدیر سینمایی، نامها بر اساس ژانر فیلمها تعیین میشوند و شاید وفور نامهای طنزآمیز به زیاد شدن تولید فیلم طنز در سینمای ایران، بستگی داشته باشد.
وی با اشاره به کنترل ژانرها در صدور پروانه ساخت، گفت: ما البته هر عنوانی را نمیپذیریم و سعی میکنیم تا در ارائه مجوز به فیلمهایی از برخی ژانرها که سینما را اشغال کردهاند، با سختگیری برخورد کنیم.
سجادپور گفت: من اینجا صراحتا اعلام می کنم که از مهرماه امسال تاکنون در صورت پروانه ساخت این مسئله که ژانرهایی که سینما را اشغال کردهاند با محدودیت رو به رو باشند، به شدت مورد توجه قرار دادیم.
وی تأکید کرد: از بین 95 پروانه ساختی که صادر شد شاید 10 تا 12 فیلم به ژانر کمدی پرداختند و بالعکس باقی آنها ژانرهای اجتماعی، خانوادگی، کودک، دفاع مقدس و سیاسی را که کاملا به میزان زیادی مغفول واقع شده بود مورد توجه قرار دادند. یعنی به آن معنا که سینمای بدنه عملا تا حدود بسیار زیادی در صدور پروانههای فعلی کنترل شده است.
سجادپور گفت: این را هم در نظر داشته باشید که فیلمهایی که در سینماها شاهد اکران آن هستیم، به سالهای گذشته متعلق هستند که در نهایت باید به اکران برسند و نمیتوان جلوی اکران آنها را گرفت.
این مقام مسئول در مورد اسمگذاری فیلمها که شباهتی غریب به فیلمهای قبل از انقلاب به ویژه در دهه 40 و 50 دارد، گفت: ما تلاش میکنیم از نامگذاریهایی که این نوع تداعیها را داشته باشند، جلوگیری کنیم و فکر نمیکنم تاکنون نیز چنین فیلمهایی نیز، به طور مستقیم مجوز گرفته باشند.
وی در دقت نظر بر انتخاب فیلمها تأکید کرد و گفت: در عناوین فیلمها این دقت وجود دارد تا به میزان متناسب برسد و فکر میکنم در صورت پروانه ساختها این مسئله مورد توجه قرار گرفته است و اگر اسمی از این حدود خارج شود و به سمت سطحی بودن و لودگی برود، با آن اسم موافقت نمیکنیم، ولی آیا در فیلمهایی که مجوز ساخت گرفتهاند، شما چنین اسامی را دیدهاید؟
علیرضا سجادپور در پاسخ به این سوال که چرا برخی از اسامی فیلمهای سینمایی (مثل ساندویچ سرد، بستنی یخی و...) گرایش زیادی به مواد غذایی پیدا کردهاند، گفت:این موضوع به ذات مشکلی ندارد. فیلمی که من نیز بخشی از آن را تولیدکردم و از تولید آن انصراف دادم، "شکلات داغ " نام داشت که اول "هات چاکلت " بود اما جایگزین فارسی آن مورد استفاده قرار گرفت. اگر اسم فیلم از بین مواد غذایی انتخاب شود اشکالی ندارد اما اسامی مثل مادرشوهر یا عروس جان من کجاست؟ اینها اشکال دارد. (شاید اشاره سجادپور به عنوان "مادر زن عوضی " باشد که در مرحله قبل از پروانه ساخت در رسانهها مطرح شد و در ادامه، پروانه ساخت این فیلمنامه با عنوان دیگری صادر شد.)
سجادپور در ادامه به فارس گفت: تولیدات قبلی که کارشان به اتمام رسیده، در مسئولیت ما قرار ندارند و حدود یک سال طول میکشد تا نمودهای مدیریت جدید سینما را در بازار سینما ببینیم. تمام تلاش ما این است که وارد حیطه سطحی بودن و سینمای مبتذل نشویم و حالا اگر برخی از فیلمها با اسم مغازهها شباهت دارد خلاف حیای عمومی جامعه نیست اما با فیلمهایی که در این زمینه زیاده روی کنند، برخورد میشود و ما کنترل بسیار زیادی در زمینه صدور مجوز این گونه فیلمها داریم.
براساس این گزارش، در بین همین اسامی رنگارنگ به فیلمهایی برمیخورید که معصومانه و بی ادعا هستند و شاید هرگز به چشم آنهایی که نباید نمیآیند. این فیلمها که اتفاقا بارفرهنگی و ارزشی دارند، مثل همیشه کم میفروشند، مخاطب دوستانشان ندارد، کشدار و خستهکنندهاند و لابد سرمایهگذار بی فکری داشتهاند!
* سرتیپی: چه بخواهیم و چه نه، مخاطب این اسمها را دوست دارد
علیرضا سرتیپی تهیهکننده سینما و مدیرعامل فیلمیران درباره فروش فیلمهایی که اسامی به اصطلاح زرد دارند، میگوید: اسم یک مشخصه است که تأثیر زیادی روی فروش فیلم دارد، اسامی مثل دختر ایرونی یا پسرتهرونی خیلی در فروش مؤثر هستند و مخاطب گویا از این دست فیلمها راضی است.
وی ادامه میدهد: این دست اسمها حداقل 20 تا 30 درصد روی فروش اثر میگذارند و مخاطب نشان داده که با اسامی مثل "اقلیما " ارتباط برقرار نمیکنند و این دست اسمها روی آنها تأثیر منفی دارد.
سرتیپی میگوید: چه بخواهیم و چه نه، مخاطب این اسمها را دوست دارد و شاهد هستیم که این نوع فیلمها، چه در سینما و فیلمهای شبکه خانگی فروش دارند.
به گزارش فارس، با رونق سینمای خانگی و اقبال مخاطب به خریداری نسخههای ویدئویی فیلمهای اکران شده و فیلمهای ویدئویی تولیدی، این رسانه در ابعداد گسترده خود دست کمی از سالنهای سینما ندارد و فرهنگ را به سبک و سیاق خود به خانههای مردم میبرد.
فقط کافی است به شیشههای سوپرمارکتهای محلهتان نگاهی بیندازید تا باز هم به مفهوم جلب مخاطب پیببرید: "به روح پدرم، لیموترش، کلاه گیس، پیشنهاد بیشرمانه به نقاش مرده، رد پول رو بگیر و بیا، بچه سر راهی، مزد عشق، بابا من زن بگیر نیستم و ... " یا اسمهای دیگری بر تلهفیلمها و سایر فیلمهای ویدئویی که در حال تولید هستند، مثل یک خیانت منصفانه، گور به گور و...
* کریمی: این که چه اسمی به ذائقه روز میخورد، در هیچ فرهنگ لغتی موجود نیست!
مهدی کریمی تهیه کننده سینما در این باره میگوید: شاید یک اسم دو کلمهای به اندازه یک فیلم به باورها وبرداشت مخاطب لطمه نزند و از طرفی هم نمی شود با اسم فیلم به تحلیل منصفانهای درباره یک فیلم رسید.
وی ادامه داد: در مورد محتوا و اسامی فیلم ها شوراهایی هستند که دست به بررسی میزنند و نمیتوانیم در برابر انتخاب آنها بگوییم که ما درست میگوییم و شما اشتباه میکنید.
کریمی می گوید: من برای کسب پروانه ساخت یک فیلم نمیدانم که باید به تجربیات گذشته و تصمیمات قبلیام مراجعه کنم که خیلی عجیب و غریب هم نبودهاند. این که چه اسمی به ذائقه روز میخورد را در هیچ فرهنگ لغتی نمیشود پیدا کرد.
این تهیه کننده تأکید کرد: نمیشود صرفا در این بحث تهیه کننده، فیلمنامه نویس یا کارگردان را مورد قضاوت قرار داد، باید سلیقه حاکم و نگاه آن را شفاف کنید و بگویید چرا به این صورت است؟ ما متأسفانه همیشه به دنبال معلولها هستیم تا علتها، برای همین هم، باید ساخت!
* الوند: ایرادم به فیلمهایی است که آدرس اشتباه میدهند
به گزارش فارس، این که چه کسی عنوان یک فیلم را انتخاب میکند، شاید فیلمنامه نویس، کارگردان و یا تهیه کننده باشد یا حتی از میان حرفهای یک دوست پیدا شود. اما در نهایت سینما اسلوب و قوانین خود را دارد و برای انتخاب آن باید نکات مثبتش بیشتر از منفی باشد.
خشایار الوند فیلمنامه نویس نیز در این باره به فارس می گوید: اسم فیلم یک دعوت از تماشاگر است، برای دیدن و کسی که اسم دمدستی برای فیلمش انتخاب میکند، هر چیز دم دستی که بشود را در اختیار تماشاگر میگذارد.
وی افزود: این فیلمها هرگز اسم دو پهلو یا پیچیده ای ندارند و مثلا میگذارند "چه عجب از این طرفا "! یعنی اسم متناسب فیلم انتخاب میشود و معمولا سخیفترین و دم دستیترین امیال مخاطب را پاسخ میدهد و هدفش نیز درست است که آدرس اشتباه به تماشاچی ندهد.
فیلمنامهنویس "مزاحم " گفت: من بیشتر ایرادم به فیلمهایی است که آدرس اشتباه میدهند و روی یک فیلم سطحی اسم، سنگین و وزینی می گذارند و می خواهند نشان دهند که فیلم از کیفیت هنری برخوردار است و وقتی می روی و فیلم را می بینی تازه متوجه می شوی که اصلا اینطور نیست.
الوند با بیان این مطلب که انتخاب نام فیلم اپیدمی است،گفت: سالهای پیش یک فیلمی قرار بود با عنوان "عروسی احمدآقا " پروانه بگیرد ولی تبدیل شد به "ویرانگر "، یعنی شما بین این دو اسم هیچ سنخیتی نمیبینید. یا فیلمی بود که میخواستند با عنوان "بگذار تا بگریم... " پروانه بگیرد که بعد با اسم "چون ابر در بهاران " مجوز گرفت!
وی افزود: اسم فیلم مقوله پیچیده ای است و سلیقه در آن تاثیر دارد و دقیقا می توانی تشخیص بدهی که اسم یک فیلم سلیقه تهیه کننده است یا کارگردان و خیلی جاها تهیهکننده ها اعمال سلیقه می کنند تا تماشاگر را به سینما بکشانند.
خشایار الوند گفت: یک زمانی بازی با کلمه عشق مد بود، حالا بازی با کلمه خاک. به هر حال جریاناتی در جامعه بوجود می آید و متأثر از آن، اسامی فیلمها انتخاب میشود. من شخصا آدم خوش سلیقه ای در انتخاب عنوان فیلم نیستم ولی سعی کردم که ساده ترین اسم را که معرف فیلم باشد، انتخاب کنم و هرگز نخواستم به تماشاگر باج بدهم.
وی ادامه داد: مثلا آقای کیمیایی اسامی دو وجهی انتخاب میکنند که هم برای مردم جذاب است و هم منتقدان آن را دوست دارند. نقل قولی کنم، یک روز آقای کیمیایی منزل ما بودند و با سیروس الوند صحبت میکردند که اسمی از این بحث در آمد، فقط کافی بود آقای کیمیایی میگفتند که فیلمی با چنین عنوانی میخواهند بسازند که دهها تهیه کننده را ترغیب میکرد و حتی میشد که با یک اسم فیلم شروع کرد.
درست است که سینما سلایق ریز و درشتی را در برمیگیرد و دنیای خودش را دارد، اما چه خوب است که مسئولان "نظارت و ارزشیابی " در انتخاب فیلمها اعمالنظر کنند و تهیه کنندگان، در کنار نگرانی سرمایهشان کمی هم به فکر فرهنگ جامعه باشند که اگر الان نگران این مسئله نباشیم، مشخص نیست تا سال آینده، فیلمهای ایرانی با چه عناوینی در سینماها و سوپرمارکتها به مخاطب عرضه شوند.
لااقل باید کاری کرد که این اسامی، قابلیت درج شدن در کتابهای فرهنگ سینمای ایران را داشته باشند!
گزارش از: آزاده کریمی
منبع : فارس