قبل از اینکه قرار مصاحبه بگذاریم، خواستیم چند تایی از گفتوگوهایتان را مرور کنیم اما دیدیم که خیلی کم مصاحبه کردهاید. چرا اینقدر از رسانهها دوری میکنید؟
حقیقتش مصاحبه زمانی لازم است که حرفی برای گفتن باشد. یک مواقع حرفی برای گفتن دارم و دوست دارم این حرفها گفته یا شنیده شود، مصاحبه میکنم. ولی یک زمانی حرفی برای گفتن ندارم.
آخر از این حد هم خیلی کمتر است. شما حتی درباره سریالههای مهمتان هم به ندرت حرف زدهاید.
اول بگذارید از دوستان و همکاران مطبوعاتیمان گلایهای بکنم؛ با تمام احترامی که برایشان قائلم، در این یک سال و نیم - دو سالی که من کار نکردم، خبری از هیچ کدامشان نبود. یک وقت کسی سریالی روی آنتن یا فیلمی در حال اکران دارد، خب طبیعتا بهش میپردازند اما اگر واقعاً به شخصی اعتقاد داریم، طبیعی نیست وقتی دو سال کار نکرد، هیچکس سراغش نرود. برویم بپرسیم چرا کار نکردی. به همین خاطر کمتر مصاحبه میکنم.
شما کسی هستید که در دانشگاه تحصیلات بازیگری داشتید. خیلی زود هم در تلویزیون دیده شدید.
آره، اصلاً «دانی و من» را که بازی میکردم، بچه بودم...
در تلویزیون موفق بودید و تبدیل به چهره معروف و محبوبی شدید. اما در سینما به این حد از موفقیت نرسیدید و در کارنامهتان کار با کارگردانهای مهم چندان دیده نمیشود...
من چهار تا سریال دارم و زمانه پنجمین سریال من در تلویزیون است. در حالی که حدود ۲۰ - ۱۸ فیلم سینمایی بازی کردهام. یعنی اگر بخواهیم کفه ترازو را نگاه کنیم، به سمت سینما سنگینتر بوده. البته خانه من، سکوی پرتاب من، لطف و محبتی که شامل حال من شده، از تلویزیون بوده.
فکر میکنید بازیگر بدشانسی بودهاید؟
به نظرم اینطوری است. چون تمام کارگردانها ازم راضی بودند، مگر جایی که پولم را ندادند. جایی که احساس کردهام بهم بیاحترامی میشود به کنار اما جاهایی که روابط دوستانه و صمیمانهای با کارگردانها داشتم و دارم، از من راضی بودند. میگویند بازیات خوب است، صدایت خوب است، تحصیلات داری، آواز هم که میخواندی... خب پس به نظر میرسد بدشانس بودم یا در بعضی موارد اشتباهاتی کردم.
چه اشتباهاتی؟
انتخابهای غلط. بماند کدام فیلمها.
الان بابت آن انتخابها پشیمانید؟
بله و تاوانش را در این دو سال دادهام. حالا هم خوشحالم که بعد از دو سال با آقای فتحی یک شروع دوباره دارم و از این به بعد حواسم هست.
شما در دانشگاه تئاتر خوانده بودید، اما بعد از اینکه جلوی دوربین چهره شدید، دیگر سراغی از خاک صحنه نگرفتید.
علت خاصی نداشت. اینقدر رقابت این طرف بود که نشد به آن سمت بروم. ولی الان تئاتر یکی از مهمترین دغدغههایم است. حتی خود آقای فتحی خیلی تشویق کرد که حتماً تئاتر کار کنم. دو، سه تا پیشنهاد هم داشتم اما نشد. ولی در اولین فرصت دوست دارم یک کار خیلی خوب تئاتر بکنم. خودم علاقهام به «پینوکیو»ست. اینجا اولین باری است که میگویم؛ دوست دارم پینوکیو را به شکل موزیکال کار کنم.
گفتید ۱۷ سال است توی بازیگری هستید. طی این مدت به محبوبیت بین مردم که برایتان مهم بوده هم رسیدهاید. حالا در ادامه مسیر بازیگری به چه نقطهای میخواهید برسید؟
دنبال اینم که شروع کنم به کارهای متفاوت در بازیگری، به نظرم به لحاظ عقلی و تجربی پختهتر شدهام. الان طبیعتاً منتظر میشوم تا یک کارگردانی مثل آقای فتحی پیدا شود.
قبلا که تجربه کار با او را نداشتید؟
نه، اولین بار است. آقای فتحی مرد بسیار محترم و شریفی هستند. من خیلی به کار طولانی مدت علاقه ندارم و بیشتر از چهار ماه سرِ یک کار نبودهام اما با آقای فتحی ده ماه است دارم کار میکنم و چیزهای زیادی یاد گرفتم.
راستی الان نزدیک جشنواره هم هستیم. به بردن سیمرغ فکر میکنید؟
بله، مگر میشود فکر نکنم؟ اصلاً کسی که میگوید فکر نمیکنم دروغ میگوید. مگر اینکه ده بار گرفته باشد. ولی منی که نگرفتهام معلوم است که فکر میکنم. الان میتوانم بگویم «من به سیمرغ؟ نه!» ولی چرا آقا، فکر میکنم!