به گزارش هنرنیوز، باد تفتیده جنوب به آرامش مینشیند آن هنگام که از دریا میگذرد و در سبزی حرا میپیچد. حرا درخت سبزی است ایستاده در قلب دریا که آب را میآشامد و سبز میشود. چه غریب است درختی که ریشه در آب دارد و سر به آسمان میساید. پرندگان از هر سو میآیند و حرا پناهگاه امنی برایشان محسوب میشود تا در آن زیست کنند و لانههای خویش را در آن بگسترند. جذر که میشود و دریا دامان خود را عقب میکشد آنگاه درخت خود را به تمامی نشان میدهد همچون کسی که منتظر بازگشت عزیزی از دریاست و مسافر دریا میرسد. مد که میآید با خود مردمانی از دیار آفتاب میآورد.
مردمان خطه جنوب خود را با درختانشان یکی میدانند و تقدس درختانی را که از دریا میرویند، میفهمند. شاخههای درخت غذای حیواناتی میشوند و احشام بار زندگی مردمان را به دوش میکشند. درخت نشانه زندگی است و درختی که از دریا میروید همسفره ماهیان است و خوابگاه پرندگان. حرا جاودان نگین سبزی است بر بستر همیشه آبی خلیج فارس.
لنجسازی
ثبت جهانی دانش سنتی دریانوردی و لنجسازی در حوزه خلیجفارس تو را ناخواسته به این سمت و سو میبرد که از لنجسازی جزیره قشم بگویی. اگر چه از دست مردمان جنوب هزار هنر پدید میآید اما از قدیم در قشم صنعت پیچیدهای است که تنها از مردمان این دیار برمیآید. زندگی در این دیار با دریا همراه است و بیسفینه ممکن نمیتوان در این دیار به مهمانی دریا پارس رفت که این آبی آرام جهانی در سینه دارد که ملاحان و صیادان آن را میشناسند و با آن ماجراها دارند. و این لنج است که یاور آنهاست در دریاهای دور دست.
دیدار از کارگاه لنجسازی دیدار از پیشهای قدیمی است که به جبر زمان ایدهای نو به تن دارد و لنجسازان ایدههای دیروز را با شیوههای امروز عملی میسازند که هر لنجی خلق میشود گوشه ای از امید مردمان جزیره است که با آن میتوانند نان فرزندان خویش را از دل دریا بیرون بکشند تا چرخ زندگی از حرکت باز نایستد.
لنجسازی پیشه سختی است با قدمتیی دیرینه که فن آن از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. لنجها انواع مختلف دارند. لنجهای ماهیگیری که در کار صیدند، لنجهای بارگیری که کالاهای جزایر را این سو و آن سو میبرند و لنجهای مسافری که گردشگران و مسافران را در خویش جای میدهند و لنجساز برای هریک طرحی را پیاده میکند. بیشتر لنجهای قشمی توسط استادان «پِی پُشتی» ساخته میشود مردمانی سختکوش که دانش دیروزیان را درسینه دارند و به کار میگیرند. نجاران لنجساز را جداف گویند.
قلعه پرتغالیها
از تاریخ میانه قشم چندان خبری نیست اما اگر به هوش باشی میتوانی قصه جور ظالم و رنج قشمی مظلوم را از استعمار و بندگی و بردگی غریبههای پرتغالیها بشنوی که ۱۰۷ سال خوردند و بردند و رنج مالامال را در جزیره پراکندند. و بشنوی قصه دلیران و مردانی را که قشم را رهانیدند با خون عاشقان این دیار.
بناهای پرتغالی قشم از معروفترین قلعههای تاریخی خلیج فارس هستند. قلعههای سهگانهای که حاصل اندیشه استعماری پرتغالیها و اسپانیاییها بودهاند؛ در روزگاری که دو کشور قدرت جهانی داشتند.
یکی از این بناهای سهگانه قلعه پرتغالیهای قشم است در انتهای شمال شرقی جزیره که به دستور پادشاه اسپانیا به سال ۱۰۳۰ ه. ق بنا گردیده است. قلعهای با دو حصار و ۴ برج با مصالح ایرانی و سنگهای مرجانی دریای فارس و ساروج که ملات معروف ایرانیان بود. مدافعان قلعه برای ایام طولانی آب میخواستند به همین جهت آب مصرفی خود را از آب باران و چاه تهیه میکردند و توسط کانالهای زیر زمینی به عمق میبردند. با این حال از آن بناهای آباد ویرانهای مانده تا درس عبرتی باشد برای آنان که در آن بنگرند و در احوال مهاجمان و غارتگران تاریخ تدبیر و تامل کنند.
بازارهای قشم
قصه دیروز قشم را میتوان در بازدید از بازارهای قدیمی و سنتی قشم تعقیب کرد. بازگشت به زمانی که قشم نگین تجارت شهر بود. ایامی که مردم غرب و شرق با جهازات خویش بر ساحل کرانه میگرفتند و با هزار امید کالاهای خویش را در این بازارهای کهن عرضه میکردند. این یادگار ایام قدیم هنوز رونق دارد و انبوه مردمان در دهلیزهای خم اندر خمش سیر میکنند و به کالاهای مورد نیاز خویش میرسند. بازاری نیمه سرپوشیده که به سال 1290 تاسیس شده و با قدمتی صد ساله همچنان پذیرای مهمانان خویش است.
بافت قدیم قشم
دیار قشم بیگذر از بافت قدیمی روستاهای کهنش قصهای ناتمام است. روستاهای جزیره بکرترین بخش این دیارند. سند زرین گذشته این مردمان. دریچهای گشوده به سوی هزاره ناشناخته فرهنگ.
قشم با مردمان جنوب در عرصه ناپیدا در خود ظرفیتهای فرهنگی بیپایانی دارد، در جهانی مالامال آیینها و سنتهای ویژه که به لحاظ قومشناسی بهشت گمشدهای برای فرهنگدوستان محسوب میشود. سرزمینی که در بدو ورود مخاطب ناآشنا را در خود جذب میکند و به اعماق تاریخ میبرد. از همان لحظه اول معماری بافت قدیمی جزیره تأثیرگذار است.
درهای قدیمی قشم گوشه کوچکی از هنر درخشان مردمان گمنام جزیره از گذشتههای دورند. شاهکارهایی از همنشینی هنرمند و طبیعت که خیرهات میکنند بر طرحها و نقشهای این استادان گمنام.
درهای قدیمی جزیره یادآور درک کهن آدمی از هنر است، این که تمایزی بین هنر و زندگی نبود و زندگی خود هنر بود. درهای کوبهای که همچنان شاهد عابران خویشاند و کلونهای متفاوتشان یادآور شرم شرقی زنان و مردان جزیرهاند که جدا بر دربها میکوبیدند. درهای جزیره خطر زمانه را به هیچ میگیرند چرا که هنرمند قشمی رمز ماندگاری را میداند اما امروز خطر دیگر تهدید میکند این هنرها را، توسعه و آنچه بنام آن تاریخ و هویت را پاک میکند از زندگی مردمان.