از فرهنگستان هنر چه خبر؟
از فرهنگستان هنر چه خبر؟
رئیس فرهنگستان برای چهارسال منصوب می‌شود. حکم او در اول دی ۱۳۸۸ صادر شد و در پایان آذر ۱۳۹۲ خاتمه یافت. بر اساس ماده ۸ اساسنامه فرهنگستان هنر ادامه ریاست رئیس پیشین بلامانع است، اما به نظر می‌رسد این به شرطی باشد که پروسه انتصاب او دوباره از نو طی شود. حال پرسش اینجاست که چرا ریاست او برای دو سال اخیر بدون تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و حکم رئیس جمهور بوده است؟ یا رسانه‌ها از حکم جدید وی بی‌اطلاعند.
 
تاريخ : شنبه ۵ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۳
به گزارش هنرنیوز؛فرشاد قربانپور در روزنامه بهار نوشت:

۶ سال پیش بود در اول دی‌ماه ۱۳۸۸ که اقبالبی پر زده و بر شانه‌های یک شاعر انقلاب به نام علی معلم دامغانی فرزند اصغر نشست. او در آن زمان ۵۸ ساله بود که رئیس فرهنگستان هنر ایران شد، اما دستاورد او در این ۶ سال چه بود: منتقدان او لغو شوراهای تخصصی، تصمیم‌سازی بدون نظر شورا یا مشاور و غیره را در سیاهه انتقادها به او می‌نویسند. از نظر آنان در کارنامه او می‌توان به یک‌سری برکناری‌ها، لغو برنامه‌ها، عدم ثبات در مدیریت و برنامه و غیره اشاره کرد البته این نظر منتقدان اوست برای این میراثی که در طی این ۶ سال بنیان گذاشته و نهادینه شد تا جایی که امروز صدای این منتقدان بلند شده و به بیرون از فرهنگستان رسیده که در قالب نامه‌های مختلف به مسئولان نظام رسیده است.

فرهنگستان هنر ایران، با مصوبه جلسه ۴۳۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی در اسفند سال ۱۳۷۷ تشکیل شد. اساسنامه آن در سال ۱۳۷۶ تدوین شده بود، اما این موسسه تا سال ۷۹ فعالیتی نداشت. بر این اساس عمر این سازمان تا امروز به دو دوره تقسیم می‌شود. یک دوره ۹ ساله و یک دوره ۶ ساله. دوره ۹ ساله اولین رئیس فرهنگستان هنر از سال ۱۳۷۹ تا پایان آذرماه ۱۳۸۸ به طول انجامید و دومین رئیس آن نیز از اول دی‌ماه ۱۳۸۸ تا امروز در این مرکز هنری حکم می‌راند.
یکی از ارکان این مرکز اعضای پیوسته آن هستند که۳۰نفرند و به‌صورت مادام‌العمر انتخاب می‌شوند. این‌ها کسانی مانند استاد فرشچیان، استاد کیانی، داریوش مهرجویی و غیره هستند که هر یک در هنر و رسته خود برجسته و بی‌بدیل‌‌اند.رئیس فرهنگستان نیز باید از میان اعضای پیوسته فرهنگستان انتخاب شود. وقتی در آذرماه ۱۳۸۹ قرار شد رئیس فرهنگستان تغییر کند، کسی برای این مسئولیت درنظر گرفته شد که عضو پیوسته فرهنگستان نبود. علی معلم دامغانی با حمایت رئیس دولت دهم عضو پیوسته فرهنگستان هنر شد. از این رو فاصله عضویت پیوسته او در فرهنگستان تا آغاز ریاستش بر آن تنها یک روز بود.

فرهنگستان هنر یکی از فرهنگستان‌های چهارگانه ایران (هنر، علوم، پزشکی، ادبیات) است. این فرهنگستان زیر نظر هیچ وزارتخانه‌ای نیست و مستقیم زیر نظر رئیس‌جمهوری و وابسته به ریاست‌جمهوری است. بودجه‌ای مستقل نیز دارد. ریاست عالیه آن رئیس‌جمهوری بوده و رئیس هیات امنای آن نیز معاون اول رئیس‌جمهوری است. بدین‌ترتیب هر رئیس فرهنگستان به پیشنهاد رئیس‌جمهوری و با تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حکم رئیس‌جمهوری ریاستش را آغاز می‌کند. اما پیگیری امور در هیات امنای موسسه با معاون اول رئیس‌جمهوری است.

فرهنگستان هنر نیز مانند سایر فرهنگستان‌ها در امور خودش سیاست‌گذاری می‌کند. سطح کار مانند دانشگاه و حتی بالاتر از آن است. چرا که استادان تراز اول در آن عضو شده و به سیاست‌گذاری می‌پردازند. این سیاست‌گذاری در حوزه‌هایی مانند اعطای نشان‌های دولتی، انتشارات، سمینارها، پژوهش‌ها و... است.ساختمان اول فرهنگستان هنر در خیابان لقمان ادهم در نزدیک ریاست‌جمهوری بود که بعد به ساختمان خیابان ولی‌عصر منتقل می‌شود که معماری آن نیز منحصر به فرد است.

در دوره اول این فرهنگستان فعالیت‌های بسیار متنوع و سطح بالا انجام می‌شد. در آن دوره ۹ ساله برای اولین‌بار همایش تمدن جیرفت برگزار شد. علاوه بر آن همایش‌هایی دیگر مانند همایش عبدالقادر مراغه‌ای و طبیعت در هنر شرق نیز برگزار شدند که برخی در سطحی بالا و بین‌المللی بودند. همچنین در این دوره حدود ۴۵۰ عنوان کتاب منتشر شد.

اما برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگستان در ۶ سال گذشته با رکود مواجه شد. بسیاری از برنامه‌ها به بهانه‌های مختلف تعطیل شده و حتی پاره‌ای از قرارداد‌هایی که حتی در دوره جدید بسته شده بود به دلایلی منحل شد. قراردادهایی از جمله برگزاری کنسرت و غیره.

در این دوره بسیاری از امور و برنامه‌های زیر مجموعه‌های فرهنگستان هنر نیز به تعطیلی کشیده شد. از جمله رکود به موسسه فرهنگی صبا، موزه فلسطین، مجموعه آسمان، پژوهشکده هنر وغیره نیز رسید.برای نمونه موسسه صبا که در نوع خود در امور هنر معاصر حتی از موزه‌ هنرهای معاصر هم غنی‌تر است به کلی تعطیل شد. یعنی فعالیت چندانی ندارد. مقایسه عملکرد آن در دوره ۹ساله اول با ۶ سال اخیر خود نشان می‌دهد که این فعالیت‌ها چگونه به رکود رسیده است. منتقدان علت اصلی این رکود را سیاست‌ها و رویکرد جدید در اداره فرهنگستان می‌دانند. در همین دوره بود که قرار شد تا همه مراکز درآمدزا شوند. به همین بهانه برای زیرمجموعه‌های فرهنگستان چند رئیس جدید انتخاب شده و بعد هم با اختلاف ایجاد شده بین آن‌ها و رئیس کل، کارها ناتمام مانده و هیچ کاری از پیش نرفت. حتی برخی برنامه‌ها ۴۸ ساعت پیش از اجرا، درحالی که آگهی‌های برگزاری آن نیز منتشر شده بود متوقف شد. که از جمله آن می‌‌توان به برگزاری یک کنسرت در حدود دو ماه پیش اشاره کرد.همچنین بسیاری از استادان هنر و فرهنگ همکاری خود را با فرهنگستان به پایان رساندند. حال آنکه پیش از این برای نمونه استاد شجریان در مجموعه آسمان، کلاس آواز برگزار می‌کرد آن هم رایگان.

در دوره جدید همچنین ناپایداری مدیریتی در مجموعه‌های مختلف فرهنگستان ایجاد شد که به نظر می‌رسد امروز این ناپایداری نهادینه شده باشد. در این دوره تمام مدیران تغییر کردند تا جایی که هم‌اکنون تنها یک یا دو نفر از مدیران پیشین هنوز باقی مانده‌اند. به بیان دیگر کرسی‌ها نه یک بار بلکه حتی بیش از دو بار و سه بار مدیرانی جدید را به خود دیدند.دکتر بهمن نامور مطلق، دبیر فرهنگستان، در ابتدای خرداد ۱۳۸۹ استعفا داد و رفت. دکتر بلخاری، خانم نجم، رضایی (از افکارسنجی ریاست‌جمهوری)، کیاسری، آقالو و... تنها تعدادی انگشت‌شمار از کسانی بودند که در این مدت به‌دلیل اختلاف سلیقه ترجیح دادند کنار بروند. جالب آنکه برخی از آن‌ها به دعوت علی معلم دامغانی آمده و او ادعا می‌کرد که با آن‌ها دوستی ۴۰ساله دارد.

در کنار این باید گفته شود که در اصل همه‌کاره فرهنگستان‌ها دبیر آن است. امور فرهنگستان و دستورها از سوی دبیر صادر می‌شود که در دوره ۹ ساله اول، بهمن نامور مطلق که در مرتبه بالایی از تحصیل و دانش بودند این مهم را برعهده داشت. رئیس پیشین، امور را به دبیر فرهنگستان احاله می‌کرد، اما پس از رفتن او آقای «آقالو» از خزانه‌داری کل کشور به فرهنگستان‌ آمد اما رفت. پس از او، هم‌اکنون دبیری فرهنگستان بر عهده کسی است که پیش از این در کارگزینی ریاست‌جمهوری حضور داشت. او تا زمان حضور در فرهنگستان تجربه کار در حوزه‌‌ای چنین تخصصی در فرهنگ را نداشت.

گذشته از این در این دوره برخی از مدیرانی که حکم گرفته و در این مرکز هنری مشغول شدند از نظر اجتهاد هنری و مقبولیت عام از سوی هنرمندان در سطحی نبودند که در چنین جایگاهی قرار گیرند. حال آنکه پیش از آن این همکاری‌ها بر اساس یک‌سری نظم و نسق علمی صورت می‌گرفت. نمونه آن را می‌توان در همکاری یک روحانی جوان دانست که او نیز با اینکه به دعوت آقای معلم آمده بود اما زود از چشم افتاد و رفت. در همین راستا بسیاری از مدیران دوره جدید نیز تحصیلاتی از جمله مدیریت دولتی و گاه نامرتبط دارند.

رئیس دولت دهم یکی از شاهکارهایش این بود که به یکباره تمام شوراهای تخصصی را تعطیل کرد. در فرهنگستان هنر هم همین اتفاق افتاد. اما نه از سوی رئیس دولت. در فرهنگستان هنر مجمع عمومی و شوراهای تخصصی و... تعطیل شدند. به این معنی که‌ امروز هیچ فعالیتی ندارند حال آنکه بدون آن‌ها اداره فرهنگستان ایراد قانونی دارد.
در ماده چهار اساسنامه پیرامون مجمع عمومی و ماده ۵ در مورد وظایف آن نوشته شده است. بر این اساس این مجمع باید حداقل سالی یک‌بار تشکیل شود که در آن تمامی اعضای پیوسته شرکت می‌کنند. وظیفه آن هم تصویب سیاست‌ها، تصویب نظام‌نامه اجرایی، انتخاب هنرمندان برای پاداش و جایزه، پیشنهاد برای اعضای پیوسته و... است. یکی از انتقادها به شیوه مدیریت جدید این است که از زمان تغییر رئیس فرهنگستان، این رکن اصلی و عالی سازمان بدون فعالیت شده و جلسه‌ای برگزار نکرده است. حال آنکه در این مدت لااقل باید ۶بار تشکیل می‌شد.از این رو معلوم نیست نظام‌نامه اجرایی این مرکز به تصویب کدام مجمع رسیده است. عدم تصویب نظام‌نامه توسط مجمع خلاف قانون و مقررات است.

یکی دیگر از اقدام‌های غیر‌قانونی عدم تشکیل شوراهای تخصصی است. فرهنگستان هنر ۷ گروه تخصصی دارد. تجسمی، حکمت و فلسفه، نمایش و ادبیات نمایشی، معماری و شهرسازی، هنرهای سنتی، موسیقی و چند رسانه‌ای این هفت‌ گروه هستند. این شوراها سیاست‌های کلی و خط مشی‌های کلی حوزه خود را تعیین کرده و پیشنهاد می‌دهند. این مسئله در ماده ۶ و هفت اساسنامه آمده است. اما از زمانی که رئیس جدید پا به این ساختمان گذاشت این شوراها نیز به محاق رفتند. از این رو تمام اقدام‌ها با صلاحدید و دستور انجام می‌شود بدون درنظرگرفتن نظر شوراهای تخصصی. جالب اینجاست که برای برخی از اعضای این شوراها نیز شخصا حکم عضویت صادر کرده‌اند. از این رو در چند سال اخیر در زمینه اعطای نشان دولتی کسی انتخاب و معرفی نشده و اگر هم شده حاصل تصمیم این جمع‌ها نبود و کسی به تنهایی برای آن تصمیم گرفته است.

در این دوره کتاب‌هایی با هزینه بالا چاپ شد که اصلا از وجاهت علمی، چارچوب مصوب فرهنگستان و عرف حاکم بر آن برخوردار نبود. حال آنکه پیش از این کتاب‌هایی چاپ می‌شد که در هنر مرجع و رفرنس‌شده و حتی پرسش‌های کنکور از میان‌ آن‌ها برداشته می‌شد، اما اکنون اگر کتاب‌هایی مانند شاهنامه شاه طهماسب و... چاپ شده قراردادش نیز در زمان رئیس پیشین فرهنگستان تنظیم شده بود. آقای معلم تنها بر آن یک رویه مقدمه نوشته‌اند.

از سوی دیگر قراردادهای پژوهشی و غیره فرهنگستان هنر باید در شورای علمی از نظر مالی و علمی بررسی و تصویب شود. در دوره جدید این شورا نیز به محاق رفت. در همین دوره بود که قراردادی حتی یک‌میلیاردی تنظیم می‌شود آن هم بدون نظر شورا. کتاب‌هایی مانند «گلبانگ بلندی» و «سلسله موی دوست» نوشته و چاپ می‌شود که در چارچوب علمی سازمان پذیرفتنی نبودند و اعتراض کارشناسان خود سازمان را نیز بلند کرد.

بودجه فرهنگستان نیز هم‌اکنون دچار مشکل شده است. تا سال ۸۸ بودجه فرهنگستان کمی بیشتر از سه میلیارد تومان بود که امروزه به بیش از ۱۰میلیاردتومان رسیده که بیش از ۶۰ درصد آن صرف حقوق می‌شود.

جالب اینجاست که رئیس فرهنگستان برای چهارسال منصوب می‌شود. حکم او در اول دی ۱۳۸۸ صادر شد و در پایان آذر ۱۳۹۲ خاتمه یافت. بر اساس ماده ۸ اساسنامه فرهنگستان هنر ادامه ریاست رئیس پیشین بلامانع است، اما به نظر می‌رسد این به شرطی باشد که پروسه انتصاب او دوباره از نو طی شود. حال پرسش اینجاست که چرا ریاست او برای دو سال اخیر بدون تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و حکم رئیس جمهور بوده است؟ یا رسانه‌ها از حکم جدید وی بی‌اطلاعند.
کد خبر: 86698
Share/Save/Bookmark