كارگردان مجموعه تلويزيوني «كلانتر» گفت: يك اثر پليسي را صرفا با ساخت يكسري كار محدود نميشود براي هميشه در ذهن بيينده ثبت كرد و من با ساخت اين سريالها به دنبال ثبت سريالهاي كلانتر در ذهن مخاطب هستم.
به گزارش هنر نيوز ، محسن شامحمدي در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره ساخت دوباره مجموعه تلويزيوني «كلانتر» پس از گذشت چند سال گفت: بعد از پخش سري دوم سريال، صداوسيما و سازمان عقديتي سياسي نيروي انتظامي تمايل نشان دادند كه اين كار ادامه پيدا كند، من هم استقبال كردم چون هميشه دنبال كارهاي ادامهدار بودم، تصورم اين است كه يك اثر پليسي را صرفا با ساخت يكسري كار محدود نميشود براي هميشه در ذهن بيينده ثبت كرد.
تلاش كرديم شخصيت كلانتر قصه با گذشت زمان تغيير نكند
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا با فاصله زماني پيش آمده بين سريهاي مختلف ساخت، تأثيري كه مورد نظر شماست در ذهن مخاطب ايجاد ميشود؟، اظهارداشت: فاصله زماني مهم نيست. تداوم كار مهم است و اين كه تفكر و روح اصلي كار، دستخوش تغييرات اساسي نشود. به عنوان مثال ما در كلانتر1، يك روند قصهگويي داشتيم، پليس ما يك پليس عاطفي بود كه با متهمانش به غير از برخورد قانوني يك برخورد روانشناسانه هم ميكرد. مجرمان ما آدمهاي ذاتا پليدي نبودند، اشتباهات و غفلتهاي لحظهاي، آنها را درگير كارهاي خلاف ميكرد و اين اتفاق براي ما و براي هر شهروند معمولي ممكن است پيش بيايد.
كارگردان سريال «كلانتر3» ادامه داد: برخوردهاي فيزيكي پليس كلانتر خيلي كم و گاهي در حد صفر بود. به ندرت از تعقيب و گريزهاي آنچناني و شليك گلوله در آن خبري بود و قصهها نه صرفا براي تبليغ پليس بلكه براي كاستن از بزههاي اجتماعي طراحي شده بود. روح اصلي كلانتر از ابتدا سعي شده با گذشت زمان دچار تغييرات نشود تا تكليف بيينده با كل اين مجموعهها روشن باشد.
سري سوم كلانتر با دستور ضرغامي ساخته شد
شامحمدي پيرامون تصميم گيري براي ساخت سري سوم سريال و شكلگيري فيلمنامه آن اظهار داشت: از سال 84 و درست بعد از پايان پخش سري دوم بود كه آقاي مهندس ضرغامي دستور دادند كه بلافاصله مقدمات ساخت سري سوم آغاز شود. من هم طرح آن را نوشتم و بعد از تائيد، نگارش فيلمنامه را آغاز كردم كه حدود يكسال طول كشيد. بعد از آن مراحل اداري كمي بيش از اندازه طولاني شد، و گرنه كار شايد حداكثر دو سال بعد از سري دوم ميتوانست روي آنتن برود.
اين كارگردان در ادامه گفتوگو با خبرنگار فارس درباره شكلگيري و انتخاب سوژههاي سريال نيز تصريح كرد: بعد از جلسات مكرري كه با مسئولان صداوسيما داشتيم، قرار شد در ساخت سري سوم بيشتر به معظلات و گرفتاريهاي روز جامعه كه بخصوص جوانان ما با آنها درگير هستند، بپردازيم. فهرستي از مطالب تهيه شد كه بعد از يكسري تحقيقات به نقطه نظرات مشتركي رسيديم.
وي همچنين درباره پاسخ به اين سوال كه چگونه كشش لازم براي جذب مخاطب را در داستانها لحاظ كرديد، گفت: سعي كردم قصهها واقعي باشند و كشنشها و واكنشهاي شخصيتهاي قصه منطبق با رفتارهاي طبيعي عموم مردم باشند. البته اين فاكتور را من در تمام كارهاي قبلي خود در نظر داشتم و هيچوقت هيچكدام از شخصيتهاي قصههاي من منطبق با سلايق شخصيام رفتار نكردهاند، آنها رفتاري را انجام ميدهند كه هر انسان ديگري در شرايط مشابهه همان كار را ميكند. دوم اينكه سعي كردم روند قصه بگونهاي پيش برود كه بيننده درگير مسائل حاشيهاي نشده و دچار سردرگمي ميان قصههاي فرعي در دل داستان اصلي نشود.
داريوش فرهنگ براي حضور در آثار من ريسك بزرگي كرد
وي درباره انتخاب بازيگران سريال به ويژه انتخاب مجدد ايرج نوذري اظهارداشت: ما با هم قبلا كار كرده بوديم و مشكلي براي ادامه دوباره كار نداشتيم ، براي شكلگيري يك شخصيت بين كارگردان و بازيگر يك تلاش دو سويه وجود دارد. هر كدام از آنها درصد كمتري مطالبه كند، بار بيشتري به دوش ديگري ميافتد و خوشبختانه ايرج نوذري از عهده سهم خودش به خوبي برآمد و حتي اگر لازم بود تلاش بيشتري هم ميكرد. در كل ميشود گفت زيبايي شناسي ما به هم نزديك است و نياز به كلنجار رفتن با هم نداشتيم.
اين كارگردان آثار پليسي درباره ميزان رضايتش از شخصيتهاي سريال كلانتر گفت: مطمئنا اگر راضي نشده بودم هنوز داشتم فيلمبرداري ميكردم. حفظ معما در كار اصلا براي من مهم نيست و دوست ندارم بيننده را به هوش آزمايي دعوت كنم. براي من گرفتن مطلب كار مهمتر از تلاش براي پيچيده كردن معماست. هر چند كه در تمام داستانها معما وجود ولي روح اصلي كار را تشكيل نميدهد. به همين دليل هيچ رابطه مصنوعي حداقل براي اين منظور در داستان خلق نشده است.
شامحمدي درباره اين كه پيش از كلانتر، شخصيتهاي پليسي او را داريوش فرهنگ بازي ميكرد اما در كلانتر به ايرج نوذري رسيد، چطور اين اتفاق افتاد، گفت: به هرحال هر بازيگري تفاوت و ويژگي خودش را دارد و اين ويژگي به طور قطع در كيفيت كار اثرگذار است. روزي كه من با داريوش فرهنگ شروع كردم، او ريسك بزرگي كرد و به همين دليل من او را ستايش ميكنم چون براي يك كار پليسي نمونه شاخصي وجود نداشت، حتي آن موقع به خاطر پائين بودن كيفيت اين نوع كارها آدمهاي معتبر به طرف آن نميرفتند. با آمدن داريوش فرهنگ و بازيگرهاي خوب ديگري مثل رضا كيانيان اين مطلب به اثبات رسيد كه ميشود در ايران هم اين ژانر را جدي گرفت و براي آن هزينه كرد. فضا براي ورود ايرج نوذري كمي راحتتر بود ولي باز هم همان نگرانيها وجود داشت. منتها اينبار به شكلي ديگر، پليس ما اصلا قرار نبود شبيه پليس هيچكدام از فيلمهاي پليسي باشد. او قرار نبود به طرف مجرمان تيراندازي كند. كار او برقراري يك ارتباط حسي با مجرمان بود كه خوشبختانه ايرج نوذري خيلي هم خوب از عهده آن برآمد.
ايجاد معما به تنهايي نميتواند ببينده را پاي تلويزيون بنشاند
شامحمدي در ادامه عنوان داشت: من فكر ميكنم ريتم قصه شبيه ريتم موسيقي است و هر دو، از يك قاعده فراز و فرود پيروي ميكنند. وقتي تمام ملودي يك موسيقي ريتم آرام و يكنواختي داشته باشد، ما را دچار ملال ميكند و اگر همه ضرباهنگ آن تند و هيجان انگيز باشد، ما را در نهايت عصبي ميكند. قصه هم همينطور است. بايد داراي فراز و نشيبهاي مختلف باشد، درست مثل زندگي.
كارگردان مجموعههاي پليسي كلانتر در ادامه پيرامون اينكه چقدر در ژانر پليسي به بحث معماگونه داستانها اهميت ميدهيد؟ اظهارداشت: ايجاد معما به تنهايي نميتواند ببينده را پاي تلويزيون بنشاند. بيننده براي لذت بردن از يك اثر به خيلي چيزهاي ديگر توجه ميكند، ايجاد معماهاي ساختگي و پيچيده گاهي او را به شدت عصبي ميكند. بيننده بايد در كار شريك بشود، گاهي حدسيات او ميتواند درست باشد و اصلا اين مهم نيست كه بيننده فقط به اين فكر كند كه قاتل كيست. ما او را دعوت ميكنيم كه بنشيند و رفتارهاي پيچيده و گاه ساده انساني را ببيند كه چطور همين رفتارهاي غلط او را به كام نيستي ميكشاند. او ميفهمد كه آدمها قاتل و يا خلافكار به دنيا نيامدهاند و اگر خود آنها نيز مراقب نباشند، به سادگي ممكن است سرنوشت مشابهاي پيدا كنند. ژانر پليسي اگر فقط بخواهد به جذابيتهاي ظاهري بپردازد، تبديل ميشود به يك كار سرگرم كننده كه بيننده را صرفا درگير حل معماي قصه ميكند.
وي همچنين درباره انتخاب نام هر داستان نيز گفت: يكي از لذت بخشترين و سختترين قسمتهاي يك كار انتخاب نام براي آن اثر است. من شخصا هميشه به دنبال اسمهاي ساده و خالي از هر گونه پيش داوري بودهام. اسامي كه نامفهوم باشد و يا همراه با نماد خاصي باشد و يا شعارگونه باشد را هم دوست ندارم. البته الان تا حدود زيادي همه ما در اين كار پيشرفت كردهايم و كمتر از اسامي كه در فيلمهاي هندي رايج است، استفاده ميكنيم.
سريالهاي من بيشتر به معضلات اجتماعي ميپردازد
شامحمدي همچنين در پاسخ به سوال ديگر خبرنگار فارس با اين مضمون كه سبك روايتي شما در ژانر پليسي به كدام يك از كشورهاي متبحر در آثار پليسي نزديك ميبينيد؟ عنوان داشت: زياد به اين موضوع فكر نكردم و دنبالش هم نبودم كه مشابهاي براي آن پيدا كنم. كارهاي من بيشتر از آنكه خودش را درگير مسائل پليسي كند به مسائل اجتماعي ميپردازد. از ژانر پليسي بيشتر من به عنوان يك پل استفاده ميكنم. جذابيت ظاهري فيلمهاي پليسي براي من چندان مهم نيست. در كارهاي من شما كمتر اثري از بگير و ببند و تيراندازي و تعقيب و گريز ميبينيد، روي همين حساب نميتوانم بگويم تحت تاثير كدام سبك از كشورهاي صاحب اين ژانر هستم.
وي ادامه داد: سرعت تغييرات اجتماعي بالاست و نسلها مرتب در حال تغيير هستند. ولي يادمان باشد كه با وجود همه اين تغييرات يكسري مسائل انساني است كه در همه نسلها و حتي در همه جوامع بشري مشترك است. روانشناسي رفتاري انسان امروز خيلي پيچيده شده ولي اصول اساسي بين آنها هنوز ساده است. زشتي، پليدي، عشق، خيانت و دوستيها هنوز همان تعريف قديمي را دارد و تا وقتي ميشود روي نقاط مشترك بين انسانهاي ديروز و امروز و فردا دست گذاشت، كار زياد سخت نيست و اقبال عمومي را هم به همراه خواهد داشت.
گذشت زمان تعيين كننده موفقيت ما در ارتباط با مخاطب است
كارگردان مجموعه تلويزيوني «كلانتر» درباره اينكه چه تمهيداتي انديشيديد كه سري سوم كلانتر اثري جذاب و به روز باشد، تصريح كرد: هنرمندي به راحتي ميتواند با يك نسل ارتباط برقرار كند كه حدودا يك ميانگين ده ساله دارد. دهه دوم زماني ميرسد كه بچههاي ده ساله ديروز، بيست سالههاي امروز ميشوند. زيبايي شناسي و خيلي چيزهاي ديگر دستخوش تغييرات گاه اساسي ميشود. هنرمندي كه بتواند با او نيز ارتباط برقرار كند حالا ديگر وارد مرحله موفقيت شده و اگر با نسل سوم نيز بتواند اين ارتباط را برقرار كند، به مرحله ماندگاري در موفقيت رسيده است و اگر باز اين دههها ادامه پيدا كند، ميشود نابغهاي مثل چاپلين. تلاش ما بر اين است كه به اين موفقيتها دست پيدا كنيم، الان كار حتي سختتر هم شده، چون واقعيت اين است كه اين تغييرات نسلها ديگر به ده سال هم نميكشد و الان به پنج سال و حتي كمتر از آن هم رسيده است. بههرحال گذشت زمان تعيين كننده موفقيت ما در ارتباط با مخاطب است.
همواره به روابط انساني شخصيتهاي فيلمم اهميت دادهام
كارگردان سريالهايي نظير آيينه عبرت، شليك نهايي، فكر پليد، تصميم نهايي و ... در ادامه درباره روند سريال سازي خود از گذشته تا به امروز تصريح كرد: من خيلي تغييري نكردهام، فقط ابزار كارم تغيير كرده است، قبلا ما به صورت آنالوگ فيلمبرداري ميكرديم؛ الان ديجيتال. آن موقع دلم ميخواست كارم بتواند با عموم مردم ارتباط برقرار كند، الان هم همينطور. آن روزها به روابط انساني بين آدمهاي فيلمم اهميت ميدادم الان هم همينطور. آئينه عبرت، رفاقت علي و آتقي را به تصوير ميكشيد و رنج آتقي را بواسطه اعتيادش و در تمام طول آن كوچكترين درگيري و بگير و ببندي توسط پليس وجود نداشت. در «شليك نهايي» هم هرچه بود، درگيري عاطفي سرگرد كلاني با دوست قديمياش جمشيد بود. تصميم نهايي، فكر پليد، يكي مثل من، گارد ساحلي، كلانترهاي 1و 2 همه و همه و حتي «كلانتر3» يك نقطه مشترك دارند و آن هم پرداختن به روابط انساني بين آدمها و اجتناب از هرگونه پيش داوري و تحميل عقايد شخصي است.
شامحمدي در ادامه با بيان اينكه در گذشته شايد شبكهها كم بود و تعداد سريالها كم، ولي در عوض آثار فاخر زياد بود، تصريح كرد: رقابت آن موقع سختتر بود ولي الان راحتتر شده است. چون تلويزيون مجبور است براي پر كردن آنتن كارهاي كم ارزشتري هم توليد كند و اتفاقا الان بيننده بهتر و راحتتر ميتواند كار خوب و بد را تشخيص بدهد. در ضمن ما همه سريالهايي كه در سالهاي دور ساخته شده را به خاطر نداريم، اگر اثري امروز در ذهن ما باقي مانده حتما آن اثر داراي ويژگي بوده است.
پخش هفتگي سريال به مخاطب اجازه انتخاب مي دهد
وي همچنين درباره اين كه آيا اگر سريال هرشبي به روي آنتن ميرفت، در جذب مخاطب بهتر نبود، تصريح كرد: در جلب نظر شايد ولي در اثر گذاري نه. پخش هر شبي اين مزيت را دارد كه كاري اگر ضعيف باشد، خودش را به خاطر حضور بي وقفه تحميل كند، چون انتخاب ديگري وجود ندارد. در عين حال اگر كار خوب باشد به سرعت اثر گذاري خود را با آمدن سريال بعدي از دست ميدهد و فرصت هيچگونه تعمقي را به بيننده نميدهد. ولي در پخش هفتگي بيننده ميتواند انتخاب كند.چون تحميلي در كار نيست و در عين حال اين فرصت را دارد كه آن را در ذهن خود ثبت كند.
شامحمدي در پايان پيرامون ساخت سري جديد سريال كلانتر گفت: اين تصميم تنها به شخص من بستگي ندارد. به هرحال سازمان صداوسيما و نيروي انتظامي بايد در اين باره تصميمگيري كنند.