به گزارش هنرنیوز، عصر مدرن پیش از انطباق در ساختار و رفتار، کشورهای جهان سوم را به سرعت پیموده و در آنها چالشهای اساسی ایجاد نمود، این چالشها سبب رخداد تضادهای عینی اجتماعی و درونه پنهان خانوادگی شده است.
ادبیات نیز به همین منوال در مواجه با عصر مدرن قابلیتهای دیگری از خود را به منعصه ظهور میرساند و انعکاس گویای تقابل ها و تعارض ها و تریبون انتقادهاست.
ادبیات داستانی به عنوان بخش مهمی از جریان ادبیات کشورها باید به این موضوع بپردازد و زوایای
” ادبیات داستانی به عنوان بخش مهمی از جریان ادبیات کشورها باید به این موضوع بپردازد و زوایای پیدا و پنهان آنها را رمزگشایی و واکاوی نماید “
پیدا و پنهان آنها را رمزگشایی و واکاوی نماید.
در این میان دشواری پرداخت به موضوعات کلیدی اجتماعی در عصر مدرن در ادبیات کودک و نوجوان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تکلیف نویسندگان کودک و نوجوان در این فضا
نویسندگان کودک و نوجوان لاجرم باید به دو حوزه اختصاصی توجه داشته باشند؛ نخست آنکه فرهنگ ایرانی، به عنوان فرهنگی دیر پا و غنی در طول تاریخ زنده و پویا به راه خود ادامه داده است وگرچه شاید تلاقی فرهنگها در عصر مدرن کنش و واکنشهای غیر مستقیمی بر ادبیات در این راستا ایجاد نموده است لیکن فرهنگ به عنوان تنه درخت هویت ملی با شاخسار و ثمرات فرهنگی در ساحت ادبیات و هنر به بالیدن خود سرعت می بخشد و لذا مهم ترین رخ نمود هستی شناختی در اعصار گوناگون را در بر دارد.
نویسندگان حوزه کودک و نوجوان در ایران همواره توجه و تأکیدی عمیق بر این حوزه داشتهاند و غیر از پرداختن به شاخصههای تاریخی فرهنگ به تلفیق آن با حوزه دین نگاهی ویژه نمودهاند، این نگاه در ادبیات کودک و نوجوان که وجه اصلی آن در نظر گرفتن مخاطب به عنوان اصلیترین بخش موضوع است خود به لایه کاوی عمیقتر
” عصر مدرن با ساختار ویژه خود جهان کودک و نوجوان را از منظری دیگر احاطه نموده است جهان کودک را با تصرف بازیهای رایانهای، ازدحام، اتومبیل و پدر مادر کارمند و الخ تعریف میکند “
نیازمند است، لایه کاویای که شاکله ذهن مخاطب کودک و نوجوان را از دیدگاه روانشناختی در نظر میگیرد و تطبیق مفهومی فرهنگ را در آن با پرداخت سنی او ایجاد نموده به یکسانسازی یا همسطح نمودن دریافت او کمک میکند.
در این مجرا بارقههای انتقال فرهنگ در آوندهای کلام به سرعت طی میشود و نسل نو با دیرینههای فرهنگی در سنن و آداب و رسوم آشنا میشوند.
دوم آنکه عصر مدرن با ساختار ویژه خود جهان کودک و نوجوان را از منظری دیگر احاطه نموده است جهان کودک را با تصرف بازیهای رایانهای، ازدحام، اتومبیل و پدر مادر کارمند و الخ تعریف میکند؛ لذا نویسنده لاجرم باید به این معانی توجه داشته باشد و راهی را از این میان برگزیند که هم ساختار فضای اجتماعی را به ظرافت تشریح کند و هم غلبه فرهنگ ملی و بومی را در آن هم افزایی نماید.
ذهن کودک به طور مؤکد با فرهنگ آشنا است اما مقوم این زنجیره ارتباطی خانواده است و محیطهایی که کودک با آن در ارتباط است، لذا خانواده باید در این بخش به تداوم زنجیره فرهنگی با آگاهی متناسب با آن کمک نموده و نویسندگان در این راه با خانواده و نهاد های اجتماعی دیگر همسانی ارتباطی ایجاد نمایند؛ زیرا این مسئله سبب می شود از ناهمواری های فرهنگی و چاله های عمیق آن در نسل آینده کاسته شود و نظامی صحیح در این میان قوت گیرد.
مریم خاکیان