هنرمندان خودشان به هم ضربه می زنند
منتخب جشنواره موسیقی فجر در گفتگو با هنرنیوز؛
هنرمندان خودشان به هم ضربه می زنند
منتخب جشنواره موسیقی فجر درباره مشکلات هنر موسیقی گفت:هنرمندان خود به یکدیگر ضربه می زنند. من نیز آلبوم اول خود را در لابه لای حاشیه‌های زیادی منتشر کردم.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۴۵


مرتضی شیرکوهی آهنگساز آلبوم‌ «آکادمیک»، و سازنده « آرتیمان (۱۸ قطعه برای پیانو)»، «دوئت برای فلوت و پیانو منتشره شده درمجموعه ی شنیداری گوش (نشر ماهریز)» و«کوئینتت بومی» است. در آستانه انتشار آلبوم تازه شیرکوهی با وی به گفتگو نشسته‌ایم.

از چگونگی ساخت اولین اثر منتخب خود بگویید. چه عاملی سبب شد تا این اثر و آثار بعدی شما ساخته شوند؟

افرادی که با من در تماس بودند؛ مدام این عبارات را در گوشم زمزمه می کردند که آنچه می‌سازی موسیقی نیست و کاری بی فایده است. بسیاری مرا پند می‌دادند که کاری که انجام می‌دهم نتیجه و مخاطبی در پی نخواهد داشت و بهتر است به دنبال ساختن یک اثر سفارشی بروم. من لا به لای تدریس به شاگردانم در رابطه با ملودی‌های خود تمرین می‌کردم. همکارانم در آموزشگاه دقایقی طولانی را با هم گپ می‌زدند و من مدام تمرین می کردم. تمرین‌هایی که گاه از سوی آن‌ها شماتت هم می‌شد. این موضوع تا بدان‌جا پیش رفت که بی ارزش بودن آثارم برای خودم هم باورپذیر شد. کم‌کم من آثار خود را ساختم و اثر من در جشنواره بیست و ششم فجر منتخب شد. 

واکنش اطرافیان شما در مواجهه با خبر انتخابتان در جشنواره چه بود؟

برای همکارانم جالب بود که من به عنوان برگزیده انتخاب شوم. چراکه پیش از این تصور می کردند من به یقین وقت خود را هدر می‌دهم. اما پس از انتخاب من با توجه به آن‌که من آشنا یا شاگرد هیچ‌یک از داوران جشنواره نبودم و مراوده‌ای با آن‌ها نداشتم؛ به این فکر افتادند که شاید اثر من چیزی برای دقت در خود دارد. جالب این‌جاست که کم کم خنده‌ها کمتر شد و نوعی احترام به فعالیتم را در وجود دیگران احساس کردم. وقتی در بیست و هفتمین جشنواره حایز رتبه شدم؛ منبأ مشورت همان افرادی شدم؛ که پیش از آن مرا نکوهش می‌کردند.

وقتی اثرم را در بیست و هشتمین جشنواره موسیقی فجر برای عضویت در کانون استعدادهای درخشان اجرا کردم؛ با وجود سال‌ها تلاش متعجب شدم که چگونه سالن اجرای من در رودکی صندلی خالی ندارد. بسیاری از افرادی که نمی‌شناختم، و بسیاری از افرادی که می‌شناختم و پیش از این اثر مرا مورد شماتت قرار می‌دادند؛ برای شنیدن اثرم آمده بودند. بعد به این نتیجه رسیدم که اگر به کار خود ایمان داشته باشی، حتماً نتیجه آن را خواهی دید.

بخشی از آثار من توسط انتشارات «راوی آذرکیمیا» منتشر شده اما این بخش کوچکی از آثار من است. من در سبک‌های مختلف می‌نویسم.

یک سوال اساسی در حوزه موسیقی کلاسیک این است که آیا راهی هست که مردم به شنیدن این گونه موسیقایی ترقیب شوند و بازار کساد موسیقی کلاسیک غیر ایرانی هم در کشور ما از آشفتگی رها شود؟

این موضوع قابل انجام است. در عین حال طبیعی است که در تمام دنیا مخاطبان موسیقی کلاسیک نهتنها در کشور ما، که در کشورهای مختلف دنیا کم تعداد اند. چراکه موسیقی کلاسیک نیاز به وقت برای فکر کردن و تخصص دارد. اگر بخواهیم از موسیقی کلاسیک لذت ببریم، نیاز به زمانی برای تعمق داریم. ما فقط در موسیقی این مشکل را نداریم. چه تعداد از آثار کلاسیک تولید می‌شود و تیراژ آثاری ازین دست چقدر است؟ چند گالری‌های نقاشی هست که آثار کلاسیک را نمایش می‌دهد و مخاطبانش پر تعداد اند؟ بنابراین این مشکل نه خاص موسیقی و نه خاص ایران است. یک فیلم عادی هالیوودی فروش بالایی دارد. اما یک فیلم بسیار حرفه‌ای این تعداد مخاطب را ندارد. این اتفاق در مورد شرکت های تولید کننده انیمیشن نیز صدق می‌کند. انیمیشن‌های لهستانی که ارزش بسیاری دارند؛ به میزان انیمیشن‌های شرکت‌های بزرگی چون پیکسار مخاطب ندارند.

اگر هنر در ارتباط با مخاطب شکل می‌گیرد و قرار است او را جذب کند؛ چقدر می‌توان روی یک موسیقی کلاسیک وقت گذاشت، وقتی مخاطب زیادی ندارد؟ بسیاری از اوقات این شبه پیش می‌آید که اگر یک اثر هنری مخاطب ندارد پس تأثیر ندارد و در نتیجه خلق یا عدم خلقش تتفاوتی با هم ندارند! شاید این سوال پیش آید که وقتی یک اثر متوسط و پر مخاطب قابل تولید است؛ چرا اثری خلق شود که مخاطب چندانی ندارد؟

واقعیت این است که آثار کلاسیک مخاطبان زیادی در جامعه ندارند. حال این که تولید یا عدم تولید این آثار تا چه حد می‌تواند موثر باشد؛ بحثی دیگر است. چون اگر حتی پنج نفر یک اثر خوب بشنوند و از شنیدن آن بتوانند یک اثر بهتر خلق کنند؛ این اثر توانسته تأثیر خود را بر جامعه بگذارد. یا آن که لحظه‌ای به فکر فرو روند؛ این اثر رسالت خود را انجام داده است. یا حتی ممکن است سی سال بعد اثر خود را بگذارد. این موضوع منوط به آن است که این اثر واقعاً ارزشمند باشد.

موضوعی که دراکثر نقاط دنیا وجود دارد؛ عدم بازدهی مالی این آثار است. برای جلوگیری از عدم حیات این آثار دولت‌ها بر این آثار سرمایه‌گذاری می‌کنند.

وقتی نه مردم و نه مسئولان از یک اثر حمایت نمی کنند، چه عاملی باز هم سبب ادامه حیات موسیقی سنتی می‌شود؟ گاه این شبه پیش می‌آید که یا هنرمند باید محاجرت کند و یا به یک خلق عامیانه دست بزند.

اگر نهادهایی باشند که از هنرمند حمایت کند؛ هنرمندان خواهند توانست به حیات موسیقایی خود ادامه دهند و اگر نباشد هنرمند باید تا حد زیادی مجنون موسیقی باشد تا بتواند در این حوزه به حیات خود ادامه دهد. اما فراموش نکنیم اگر امروز جامعه زنده است و مردم هنوز اخلاق را ارزش می‌نهند؛ بخاطر وجود هنرمندان در جامعه است. شاید بهتر است بگوییم هنرمند سوپاپ اطمینان یک جامعه است. اگر فرهنگی داریم که به آن می بالیم به سبب حضور هنرمندان است. شاید نقش هنرمندان در جامعه فناشدن برای بقای جامعه است. شاید امروز هزار نفر مخاطب داشته باشد. اما نمی‌توان گفت اثر تأثیری ندارد. اگر اثر تأثیری حتی بر یک نفر داشته باشد؛ می توان گفت این اثر در درازمدت برای جامعه موثر خواهد بود. حد اقل این که یک اثر به جامعه انرژی خواهد داد. اما ما خود بیشترین ضربه را به خود می زنیم. در جامعه کنونی اگر کسی به دیگری کمک کند؛ همه تعجب می‌کند. اما ما موزیسین‌ها بیشترین لطمه را خود به یکدیگر می زنیم. با وجود آن‌که تعداد ما بسیار محدود است؛ فراموش کرده‌ایم که خود حمایت نکنیم؛ فرد دیگری از ما حمایت نمی کند. اما ما گاه یکدیگر را تخریب هم می کنیم.

کد خبر: 59625
Share/Save/Bookmark