به گزارش هنرنیوز؛مهرگان یا جشن مهر یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از برج مهر برگزار میشود. «مهرگان» پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. مهرگان همچون نوروز دارای اعتدال کیهانی است. اندازه شب و روز در مهر برابر میشود و شاید از همین رو این ماه را به نام مهر که ایزد داوری و عدالت و دادگستری است گذاشتهاند. همچنین مهر برابر است با پایان فصل برداشت کشاورزی. از این رو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده مردمان دوران کهن بودند است. همچنین این حاکمان در این زمان خراج و مالیات را از مردم میستاندند و از این رو برای دولتهای عرب و ترک و مغول که بر ایران چیره شده و با فرهنگ آنان بیگانه بودند هم مهرگان رسمیت داشت. برخی بر این باورند که در دورههایی نوروز ایرانی، نوروز پاییزی بودهاست و نوروز بهاری سپس بر آن غلبه یافتهاست.
همچنین از نگاه اسطورهای سبب گرامیداشت این روز در نزد ایرانیان آن است که پس از شهریاری جمشید شاه، ضحاک تازی در ایران زمین پادشاهی نمود. دوران او برای ایرانیان، دوران بیداد و ستم بود. اما سرانجام فریدون به رهبری کاوه آهنگر بر ضحاک شورید. از پادشاهی برکنارش کرد و به کوه دماوند به بندش کشید. ایرانیان به شکرانۀ این موهبت و آزادی که در روز مهر از ماه مهر روی داده است جشنی بزرگ ساختند و هر ساله تا به امروز به موجب چنین رویداد و رخداد بزرگی، جشن مهرگان را برپا کردند
رخدادهای تاریخی و ملی دیگر در جشن مهرگان: نخستین زن و مرد آریایی(مشی و مشیانه) هم زمان با هم از پشت کیومرث شاه، به گونه اسطورهیی از گیاه ریواس در این روز زاده شدند.
داریوش بزرگ هخامنشی در سال ۵۲۲ پیش از زایش عیسا (ق.م) پس از یک سال شاهنشاهی در جشن مهرگان و در پاسارگاد تاج گذاری کرد.
اردشیربابکان، نخستین پادشاه ساسانی در جشن مهرگان تاجگذاری کرد و بار عام (جشن ومهمانی همگانی) داد.
اعتدال بهاری و زمستانی یا بخش شدن سال به دو نیمه: نیاکان ما برای نخستین بار در جهان برابری روز و شب را در یک زمان اندازهگیری کردند و یکم فروردین را روز نخست سال و اعتدال بهاری و ماه مهررا نیمه دوم سال و اعتدال زمستانی نام نهادند.
در زمانهای بسیار کهن، ایرانیان جشن برداشت محصولات کشاورزی خود را با سرور و شادمانی و سرود و خنیاگری برپا میداشتند که آن روز مهرگان بود.
آوردهاند که : ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی در سال دو روز را بیاسایید و دست از کار و پژوهش برکشید که آن نوروز بود و مهرگان .
مهرگان در ادبیات پارسی
بیگمان ادبیات ما و به طبع چامه سرایان ایرانی از نیاکانمان و گذشتۀ باشکوهشان و از تاریخ و فرهنگ باستانی پندها و اندرزهای فراوانی گرفته و در اندیشه ژرف خود توصیفهایی را به وجود آوردهاند. که جشن مهرگان نیز یکی از آنهاست.
فریدون چو شد بر جهان کامگار ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان وتاج وتخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روزخجسته سرمهرماه به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی گرفتند سر یک ره ایزدی...و
می روشن و چهرۀ شاه نو جهان گشت روشن سر ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند همه عنبروز عفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است ازو ماه مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
فردوسی بزرگ
همان سال ضحاک را روزگار دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیامد فریدون به شاهنشهی وز آن مارفش کرد گیتی تهی
سرش را به گرزکیی کوفت خُرد به بستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سرماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
اسدی،گرشاسپ نامه
ملکا جشن مهرگان آمد جشن شاهان وخسروان آمد
جزبه جای ملحم وخرگاه بدل باغ و بوستان آمد
مورد به جای سوسن آمد باز می به جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان می به بخت تو جوان آمد
رودکی
شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای دُرای کاروان آمد
کاروان مهرگان از خزران آمد یا از اقصای بلاد چینستان آمد
نه از این آمد؛ بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین، وزآسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش بنشانید و به لب خرد بخاییدش
خوب دارید و فراوان بستاییدش هر زمان خدمت لختی بفزاییدش
منوچهری روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مه ربیفزا ای نگار ماه چهرمهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چو لاله گردان از نبید باده رنگ وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
مسعود سعد سلمان خجسته مهرگان آمد، سوی شاه جهان آمد بباید داد داد او را به کام دل بهر چت گر
دقیقی همایون وفرخنده بادت نشستن بدین جشن فرخندۀ مهرگانی
فرخی سیستانی مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال
عنصری
باد مهرگان چو برفکند چرخ را از ابر تیره پیرهن
ناصرخسرو
آدینه و مهرگان و ماه نو بادند خجسته هر سه بر خسرو
مهرگان بر تو همایون باد و از تاثیر بخت سال سرتاسر همه ایام چون مهرگان
معزی
مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان
ازرقی
با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید خون ریز و برگریز پدید آمد وعیان
سوزنی سمرقندی
کسی کو هوای فریدون کند دل از بند ضحاک بیرون کند
فردوسی بزرگ
آن روزسرفرازی یک روز مهرگان بود پیدایی بهاران، بر قامت خزان بود
هما ارژنگی
میستاییم مهردارندۀ دشتهای فراخ که سخن را به راستی هدایت میکند، نیرومند است و شهریار. چابک است. جنگاوران را نیرو میبخشد. صف دشمنان را درهم میشکند.ای مهر، این سرودهای ما را بشنو، ستایش و نیاییش ما را بپذیر، کام ما را روا کن.مهر قابل ستایش است که سخنها را به راستی هدایت میکند، او را میستاییم که بخشندۀ سود و ثروت است و پیکرش تجسم کلام سپند است. مهر ایزدی است که شکوه و حشمت میبخشاید. نعمت و ثروت ارزانی میدارد، خانه و خانواده را سرشار از
سُرور و شادی میکند. جایگاه مهر به وسعت سراسر زمین است. پناهگاهی روشن و تابنده و بیرون از هر نیازمندی است مهر برای گسترش آیین بهی به هر جا فرود میآید و فروغ و فرش به روی هفت کشور منتشر است
.(مهریشت)یشتها
سیاوش آریا