به گزارش هنرنیوز، امروز (سهشنبه، ۱۵ بهمنماه) در هوای برفی تهران، مراسم تکریم و معارفه رؤسای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با حضور اسحاق جهانگیری - معاون اول رییسجمهور-، معاونان و مدیران کل این سازمان و جمعی از فعلان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد.
صد حیف که این آمد و صد شکر که آن رفت!
نجفی در این مراسم به بیان خاطره ای از کیومرث صابری اشاره کرد و گفت: اکنون چند نفری من را دیده اند و اظهار خوشحالی کردند گفتم که حداقل خودتان را ناراحت نشان می دادید گفتند شما را که دوباره دیدیم خوشحال شدیم. مثل زمانی شده که گل آقا زمانی که آقای خاتمی از وزارت ارشاد کناره گیری کرد و به جای ایشان آقای لاریجانی روی کار آمد به طنز گفت که صد حیف که این آمد و صد شکر که آن رفت!
در این مراسم که به جای اصطلاح همیشگی «تودیع» از واژهی «تکریم» استفاده شده بود، همسر و برادران محمدعلی نجفی نیز حضور داشتند.
قطار روی ریل
او سپس به دیدارهایی که در این چند روزه با مسعود سلطانیفر - رییس جدید سازمان - داشته است، اشاره و اظهار کرد: آقای سلطانیفرد دقیقا و کاملا در جریان برنامههای این سازمان قرار گرفته و اجماع این است که در این مدت، اقدامات زیربنایی انجام شده است. البته هنوز کامل نیست و به زمان بیشتری نیاز دارد تا نتایج خود را کامل کند. هرچند برخی فعالیتها اکنون به نتیجه رسیده است. با همهی اینها، قطار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری روی ریل اصلی قرار گرفته و آهستهآهسته همانطور که طبع قطار است، حرکت خود را شروع کرده است. امیدواریم با حضور آقای سلطانیفر، این قطار با سرعت بیشتری به مقصد برسد.
نجفی سپس بیان کرد: من بر دست اهالی فرهنگ بوسه میزنم، چون یکی از بزرگترین دستاوردهای خدمتم در این سازمان، آشنایی با فرهنگدوستان و فرهنگیان عاشق بود که خود را وقف این کار کردند.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
دبیر جدید شورای هماهنگی امور اقتصادی سپس به تشریح دلایل کنارهگیریاش از ریاست سازمان میراث فرهنگی پرداخت و با اعتقاد به اینکه حاشیههای بهوجود آمده از سوی «رسانهها» بوده است، گفت: دربارهی کنارهگیریام برخی رسانهها، حاشیهها و تعابیر نادرستی در حد تهمت و افترا نسبت به برخی افراد از جمله خود من ایجاد کردند. امیدوارم این حاشیهسازیها تمام و پرونده بسته شود.
او ادامه داد: واقعیت این است، از روزی که مسوولیت وزارت آموزش و پرورش به لطف آقای روحانی به من پیشنهاد شد، گفتم ترجیح میدهم در مسوولیت سبکتری بهعنوان مشاور در خدمت دولت باشم؛ اما اصرار روحانی باعث شد مسوولیت وزارت آموزش و پرورش را قبول کنم و بعد هم که از مجلس رأی نیاوردم، در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فعال شوم.
نجفی همچنین تصریح کرد: فکر میکردم از نظر جسمی، توان پذیرفتن این مسوولیت در من وجود دارد.
او سپس به پرسشهایی که این روزها رسانهها از او بهخاطر استعفایش پرسیدهاند، اشاره و بیان کرد: یکی از رسانهها نوشته بود «شما که میدانستید مریض هستید، چرا این مسوولیت را قبول کردید؟» در عین حالی که این مسوولیت را سخت میدانستم، ولی فکر نمیکردم از نظر جسمی مانعی ایجاد شود. من با عشق به سازمان وارد شدم، ولی به فرمودهی حافظ « که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
نگران خودم نیستم، نگران سازمان هستم!
وی ادامه داد: تقریبا هیچ پنجشنبه و جمعهای را فارغ از کار سازمان نبودم. از اوایل آذرماه نیز مشکل جسمیام آغاز شد و پزشکان متفقالقول بودند که مسوولیتم را سبک کنم. از همان زمان به آقای جهانگیری - معاون اول رییسجمهور - اطلاع دادم که از نظر جسمی، نگران خودم نیستم، نگران سازمان هستم، بهعنوان شخصی که باید رابط سازمان با دیگران باشد؛ اگر رییس نتواند وظایف خود را بهنحو احسن انجام دهد، مجموعهی تلاشها با ناکامی مواجه میشود و تلاشها ابتر میماند.
نجفی سپس اظهار کرد: واقعا از حضورم در دوماه اخیر در دولت راضی نبودم، چون آمادگی جسمی لازم را برای شرکت در جلسات متعدد نداشتم. آقای جهانگیری همان موقع گفت که موضوع را مطرح نکنید و چون از آقای رییسجمهور خجالت میکشیدم، موضوع را نگفتم؛ اما ایشان از کانالهای دیگری مطلع شدند و گفتند، این موضوع در جایی مطرح نشود تا به کار سازمان لطمه نخورد و همکاران دچار نگرانی نشوند.
وی ادامه داد: آقای روحانی دو هفته پیش گفتند که نسبت به موضوع جسمیام و امکان ادامهی همکاری با سازمان فکر کردهام و چون شما را دوست دارم، میخواهم حتما در دولت باشید و از سوی دیگر چون شما را دوست دارم، نگرانم اصرارم باعث لطمهای در شما شود و در مقابل خانوادهتان شرمنده شوم. بنابراین با آقای نهاوندیان - رییس دفتر رییسجمهور - برای جانشین فکری کنید و حتی گفتند، نامهی استعفا را ندهید چراکه درز پیدا میکند.
رییس پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ادامه گفت: مشی مدیریت من و منطقم ایجاب میکرد، این موضوع در سطحی محدود مطرح نشود تا خدشهای به فعالیت دوستان وارد نشود.
او سپس یادآوری کرد: با آقای نهاوندیان هشت نفر را بهعنوان جانشین مورد بررسی قرار دادیم که در نهایت، آقای سلطانیفر شایستهتر شناخته شد که انتخاب شایستهای هم است.
رسانهها به فضای آلودهای دامن زدند
نجفی در ادامهی سخنانش با انتقاد به رسانهها مبنی بر چگونگی پرداختن به موضوع استعفایش، گفت: چهارشنبهی گذشته (نهم بهمنماه) قرار بود رییسجمهور موضوع را در دولت مطرح کند که بهخاطر دیدار با نخستوزیر ترکیه و موضوع یارانهها، این مسأله مطرح نشد و آن روز رسانهها به فضای آلودهای دامن زدند. آن روز در مجلس بودم و نمایندگان زیادی دربارهی دلیل استعفا از من سوال کردند. نمایندهی جوانی هم خواست با من مصاحبه کند که این کار را قبول نکردم، ولی ایشان به اشتباه یا عمد از قول من نوشت «استعفا ندادم».
وی بیان کرد: یکی از خبرگزاریها همان شب اعلام کرد، رییسجمهور با استعفای من مخالفت کرده است. فکر کردم رییسجمهور صلاح دانسته که قبول نکند، اما یکی دو ساعت بعد دیدم، رییس جمهور با استعفا موافقت کرده است.
عقدهگشایی و انتقامجویی علیه من و دولت
او ادامه داد: بعضیها از این موضوع برای عقدهگشایی و انتقامجویی علیه من و دولت استفاده کردند. من از این مسأله متأثر و شرمنده شدم که کنارهگیریام خدشهای به دولت که امروز محل امید و انتظار مردم است، وارد کرده است.
معاون پیشین رییسجمهور با بیان اینکه بزرگترین ناراحتیام محرومیت از همراهی با هیئت دولت است، در شرایطی که قرار است این دولت، ملت را از مشکلات خارج کند، افزود: خدا میداند قصد نداشتم بعد از ششماه استعفا دهم و در شرایطی که عدهای را با اصرار به این سازمان وارد کردم، خودم از سازمان خارج شوم. این تصمیم را لاجرم گرفتم و امیدوارم هیچ نگرانیای در ذهن همکاران ایجاد نشود.
دنبال قیف و بیل نروید
او به رسانه ها توصیه کرد دنبال پشت پرده نباشید و برای آن به داستانی طنازانه بسنده کرد که کسی بیتی شعر با این مضمون گفت: «گل و سبزه در گلستان نخورند آب بیتو / به گلوی تشنه خم نرودشراب بی تو » و زعما آنقدر آن را تحلیل کردند در نهایت او گفت منظورش از « تو»، « بیل» است و منظو ر از « تو» دوم « قیف» است. بنابراین استعفای من هم اینقدر تحلیل ندارد.
که خطاب به خبرنگاران گفت که «دنبال مسائل پشت پرده را نگیرید». او در ادامه نیز این شعر سعدی را خواند: «هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل/کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را».