این مستند که پُرتره ای از «محمود کیانی فلاورجانی» راننده کامیون و فیلمساز تجربی سینمای ایران است و جوایز زیادی هم از جشنواره ها کسب کرده، درباره رابطه آقای کیانی با حیواناتی است به با او زندگی می کنند. در ابتدای نشست لاهوتی به سابقه آشنایی اش با آقای کیانی که به دوره دانشجویی اش بر می گردد اشاره کرد و در این باره گفت: «فیلمی از ایشان دیدم و فکر می کردم رابطه ما نزدیک تر از این می شود. راضی کردن ایشان سخت بود ولی بالاخره شد. تلفنی از ایشان موجود نبود و از طریق انجمن کامیون داران فلاورجان ایشان را پیدا کردم. او تصمیم گرفته بود که فیلمی درباره ازدواج دو الاغ بسازد و این شد خط داستانی من.»
شهبازی که که به عنوان کارشناس در برنامه حضور داشت فیلم را از چند منظر بررسی کرد. بخش نخست جایی است که آقای کیانی قصد دارند فیلمی بسازند. او با اشاره با اینکه اینجا یک فرامستند داریم و به فراروایت رسیده ایم گفت: «روایتی که ما درباره ساخته شدن یک روایت دارم. مستند درباره مستندی است که قرار است به دست آقای کیانی ساخته شود. شهبازی به این امر اشاره کرد که لاهوتی قصه را از پیش داستان شروع کرده است. اینجا دو سوال مطرح می شود: آیا آقای فلاورجانی قصد دارد یک فیلم بسازد یا آقای لاهوتی، اینجا به تکثر معنایی می رسیم. توهمی ایجاد می شود و مار رابه این تکثر معنایی می رساند. ما را به یک نگاه Existence می رسیم.»
شهبازی ضمن توضیح درباره تقابل فرهنگ و طبیعت این موضوع را مد نظر قرار می دهد که آقای فلاورجانی در فیلم این مرزها را در هم می ریزد و از روباهی استفاده می کند که رام نشدنی است. او جنسی از نشانه شناسی را انتخاب کرده است. شهبازی در ادامه انتخاب منظر نظری برای این فیلم را سخت می داند و خواستار این می شود سهل و ممتنع بودن فیلم ذهن مخاطب را درگیر نکند.
لاهوتی در پاسخ به مدت فیلم برداری زمان آن را جلسه در بخش و در مدت ماه عنوان می کند و درباره بخشهای مختلف فیلم و آنچه از قبل بود و آنچه خودش وارد فیلم کرده می گوید: «قبل از ساخت فیلم سوال هایی از خودم می پرسیدم. آیا آقای فلاورجانی راننده است؟ بله. آیا قصد دارد فیلم بسازد؟بله. آیا در پارکینگ نمایش داشته؟ بله آیا نمایش نقد و بررسی فیلم داشته؟ نخیر. این را خودم اضافه کردم.»
کارگردان جوان جابجا کردن و وارد کردن بخشهای دراماتیک ساختگی مختلف را به مستند ایرادی برای فیلمش ندانست و عنوان کرد که این ها هیچ لطمه ای به مستند نمی زند. او افزود «آقای فلاورجانی هنگامی که اولین بار این فیلم را دیدند گفتند: من رنگ شلوار دستیارم را دوست ندارم. نکته ای که من به ان توجه نکرده بودم.»
لاهوتی در پاسخ به سوال یکی از حضار که گفت کارگردان با یک گپ به سوژه نگاه می کند در حالی که ایشان واقعا انسان شریفی هستند گفت: «ایشان افسرده بودند و سکانس شروع فیلم که این امر را در ذهن شما مشتبه می کرد دلیلی بر این امر نبود. ایشان عین عموی من می مانند و اتفاقا آقای کیانی من را خیلی همدل می دانستند.»
شهبازی انتخاب آقای کیانی در بافتی که زندگی می کند و نوع ارتباطی که با طبیعت دارد را ارتباط عجیبی می داند چون او دارد خودش را از سطح جامعه ای که با آن زندگی می کند پایین می کشد. فیلم به این دلیل صحنه های بازسازی دارد که درامی در فیلم اتفاق می افتد چون آقای فلاورجانی دست به انتخاب می زند. اینجاست که یک انسان دارد درون این مستند متولد می شود.
لاهوتی قهرمانهای تک افتاده را مورد علاقه خود دانست و درباره پیشنهاد ساخت فیلم از زندگی آقای کیانی به ایشان بیان داشت: «از آقای لاهوتی بسیار چیز یاد گرفتم. ایشان به من گفتند به خاطر این که تو با من صادق بودی و به من از بالا نگاه نکردی. پیشنهادت را قبول می کنم. میزان اعتمادی که حیوانات به آقای فلاورجانی داشتند برای من حسادت برانگیز بود» لاهوتی اضافه کرد که فیلمسازی برای من یک درمان است و فکر می کنم برای همه هنرمندان هم همینطور است.