با محمدرضا عیوضی خواننده کشورمان در این خصوص به گفتگو نشسته ایم؛
*آقای عیوضی در حال حاضر در شرایطی به سر می بریم که وضعیت موسیقی در کشور با چالش های بسیاری همراه است؛ با توجه به تعطیلی کلاس های موسیقی در فرهنگسراها، وضعیت نابه سامان ارکستر ملی و شرایط خوانندگان و نوازندگان، دست و بال موسیقی بیش از گذشته بسته است. نظر شما در این باره چیست؟
دست و بال موسیقی تقریبا همیشه بسته بوده است و این موضوع به نظر من از آنجا نشأت می گیرد که اساسا وضعیت موسیقی در کشور ما مشخص نیست و اینکه آیا اصلا موسیقی باید باشد یا نباشد، در واقع موسیقی یک پدیده بلاتکلیف در مملکت ماست؛ به نظر من نظام جمهوری اسلامی باید نگاه ویژهای به موسیقی بکند، چراکه وقتی نگاه کنیم در همه صحنه های اجتماعی موسیقی حضور دارد، جنگ که می شود موسیقی حرفی برای گفتن دارد، در زمان انتخابات ریاست جمهوری تمام کاندیدها از هنرمندان و موزیسین ها استفاده می کنند، انتخابات مجلس، رویدادهای مذهبی، بحث خلیج فارس و تمام صحنه ها موسیقی حضور دارد حال چگونه است که همه جا آقایان سیاستمدار از موسیقی استفاده می کنند اما هیچگونه حمایتی از آن نمی شود؛ فلان ریاست جمهوری برای کاندیداتوری از موسیقی استفاده می کند از فلان خواننده استفاده می کند و بعد که روی کار می آید همه چیزرا فراموش می کند و هیچ کمکی هم به موسیقی نمی کند؛ آیا تا به حال شنیده اید بگویند مجلس بودجه ای را به موسیقی اختصاص داده است؟! در حالی که در تمام دنیا هنرمندان و موسقیدان ها چون طرفداران مردمی دارند میتوانند خط مشی تعیین کنند و می شود از موسیقی به عنوان یک ابزار استفاده کرد ولی چون در کشور ما به موسیقی اعتقاد و اعتماد ندارند از ظرفیت های آن استفاده سیاسی می کنند و زمان حمایت که میرسد تنهایش می گذارند و این بلبشو که در مملکت ما ایجاد می شود که موسیقی های زیرزمینی با اشعار نامناسب تولید می شوند چه پاپ چه رپ، چون هیچ خط مشی و سازمان دهی وجود ندارد قطعا نتیجه خوبی هم نمی توانیم بگیریم که در خورشان و شخصیت موسیقی باشد.
* در رسانه ملی تا حد زیادی به آواز توجه شده ولی این میزان توجه هرگز نسبت به ساز وجود نداشته است؛ همه موزیسین های کشور بر این موضوع انتقاد اساسی دارند، به نظر شما توضیحی برای این مسئله وجود دارد؟
این یک ایراد اساسی است که در رسانه ملی وجود دارد؛ همیشه خواننده جلوی دوربین می رود بی آنکه معلوم باشد صدای موسیقی از کجا شنیده می شود در حالیکه مردم هر رو زو هر روز در آموزشگاه ها، در شبکه های ماهواره ای و در کنسرت ها در حال دیدن ساز هستند؛ موسیقی جنگ و موسیقی مذهبی با چیزی غیر از ساز ساخته و تولید نمی شود اما خود ساز با محدودیت همراه است به نظر من این یک جور خودسانسوری و خود گولزنی است.
*اینکه در کشور ما سیاست همواره یک گام جلوتر از هنر حرکت می کند آیا منجر به تقابل هنر و سیاست نشده است؟
من نمیدانم این موضوع از حوزه بر میتابد، علمای ما این مسائل را نفی می کنند یا حکومت نافی آن است و یا سیاست؟! من واقعا نمی دانم. ولی اگر میگویند موسیقی حرام است چرا سر کلاس درس تعلیمات دینی گفته می شد در بهشت درختانی وجود دارد که وقتی نسیم می وزد برگ های آنها چنان اصوات زیبایی را تولید می کند که انسان از شنیدنش مدهوش می شود؛ وقتی خدا چنین چیزی را آفریده است چرا برای آن محدودیت ایجاد می کنیم! در حالیکه ما مخلوق خداییم و به واسطه عقل و دانشی که خدا به ما داده است از ساز استفاده می کنیم؛ البته شکلی که سازها آلت مطربی می شوند از نظر همه و من زشت و زننده است و من هم با آن مخالفم اما وقتی موسیقی خوبی تولید می شود چرا در رسانه ملی نباید به مردم ارائه شود. چه دلیل دارد در صدا و سیمای ما این همه فقر موسیقی وجود داشته باشد و محدودیت برای ساز و جوان ما مجبور بشود برود فلان کنسرت ایرانی را از شبکه های ماهواره ای در خارج از کشور ببیند؛ اینها همه نقاط ضعف است. چون به هرحال موسیقی نیاز روحی جوانان کشور ما است و اگر ما آن خوراکی را که واقعا در شکل زیبای خودش نیاز جوانان است به آنها ندهیم برای دریافت نیاز روحی خود به سراغ چیزهایی می روند که اغلب مخرب است. به نظر من باید نگاه جمهوری اسلامی ایران تا حد زیادی به موسیقی تلطیف شود.