علیرضا بدیع
دستی از پشت ابرها آمد...
 
تاريخ : سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۳:۵۱










علیرضا بدیع

 







دستی از پشت ابرها آمد، گره از کار آسمان وا شد
ابرها راه را که آب زدند، آفتاب از دوباره پیدا شد

دستی از پشت ابرها آمد، مشقهای سیاه را خط زد
دفتر آسمان ورق خورد و درس یلدا گذشت... فردا شد!

کسی آمد که حضرت دریا ابر شد تا جمال او بوسد
کسی امد که پیش پاهایش آسمان سجده کرد، دریا شد...

*
عصر دم کرده توی قوری فقر -کودکی وصله خورده بر لب جوی
با صدای بنفش یک ماشین، کودک از خواب سبز خود پا شد

راه افتاد رو به آدمها
- «عطر تسبیح، مهر، هر سه دویست»
مردم از هر جهت هلش دادند، دست بر دامن یک «آقا» شد

*
شب که بر روی شهر وصله گشود، کودک وصله خورده خوابش برد:
«دستی از پشت ابرها آمد ...»

منبع: لوح









کد خبر: 977
Share/Save/Bookmark